خداوند روزیرسان است، ولی برخی از انسانها مانع از رسیدن رزق و روزی به دیگران میشوند.
همهی موجودات زنده از جمله انسانها برای اینکه زنده بمانند و به حیاتشان ادامه دهند نیازمند رزق و روزی بوده تا با استفاده از آن بتوانند به زندگی خودشان ادامه دهندT بر طبق آیات الهی، خداوند روزیرسان همهی جنبندگان است؛ «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»؛ «هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست. او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را مىداند؛ همه اينها در كتاب مبين لوح محفوظ ثبت است».[1] رازقیت خداوند به این معنا نیست که همهی انسانها یا سایر موجودات زنده به طور مساوی از مواهب و نعمتهای الهی برخوردار باشند، بلکه خداوند بر اساس حکمت و عدالت خودش به هر موجودی، رزق و روزی متناسب با آن را عطا میکند؛ «قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»؛ «بگو: پروردگار من روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مىبخشد يا تنگ مىگيرد، اين نشانه قرب و بعد به درگاه او نيست ولى بيشتر مردم نمىدانند».[2] روزیرسان بودن خداوند امری ثابت است، ولی روزی افراد متفاوت بوده و یکسان نیست.
با توجه به رازق بودن خداوند، مسئلهای قابل طرح است و آن هم اینکه با وجود رازقیت خداوند چرا عدهای از انسانها یا سایر موجودات به خاطر گرسنگی از بین میروند؟
در پاسخ به این سؤال باید اینچنین گفت:
اولاً؛ برخی مواقع، گرسنگی شخصی به خاطر کوتاهی خودش است، به این صورت که تنبلی کرده و به دنبال کسبوکار نرفته، درنتیجه بر اثر گرسنگی از دنیا میرود.
ثانیاً؛ برخی از انسانها، مانع رسیدن رزق و روزی به دیگران شوند؛ مثلاً در منطقهای شخص ظالمی وجود داشته باشد، عدهای را زندانی کند و اجازهی استفاده از نعمتهای الهی را ندهد و باعث از بین رفتن آنها شود. مانع بودن برخی از انسانها با عدالت و رحمت الهی ناسازگار نیست چونکه خداوند انسان را مختار آفریده است، از جهت عقلی، اصل اختیار در وجود انسان خیر و نیکو بوده؛ بدینصورت که کارهای انسان در صورتی خوب بوده و قابل ارزشگذاری است که از روی اختیار باشد، مثلاً اگر انسان از روی اختیار به یک فقیری کمک کند کار خوبی انجام داده و دارای ارزش است ولی اگر از روی اجبار کمک کند از جهت عقلی قابل ارزشگذاری نبوده و نمیتوان گفت که کمککننده کار خوبی انجام داده است. لازمه اختیار در انسان نیز این است که او حق انتخاب داشته و از مسیر سعادت و ضلالت، یکی را انتخاب کند. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛ «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس».[3]
پینوشت:
[1]. هود، 6.
[2]. سبأ، 36.
[3]. انسان، 3.