آیا با وجود اسباب طبیعی، دعا معنا دارد؟

10:40 - 1403/06/17

وجود اسباب طبیعی به معنای نفی اثرگذاری دعا نیست؛ زیرا خداوند مسبب‌الاسباب است و تأثیر آنها از حیطه اراده و قدرت او خارج نیست.

کسی که به ما ورای طبیعت اعتقاد نداشته و همه چیز را منحصر در اسباب طبیعی می‌داند، بدیهی است که دعا و درخواست از خدا را بی‌معنا می‌شمارد. از نظر چنین شخصی، یک مریض تنها از راه طبیعی ممکن است بهبود یابد و خداوند در شفای او نقشی نخواهد داشت. همچنین در صورت وجود اسباب طبیعی، باران می‌آید؛ اما بدون طی شدن چرخه طبیعی، آمدن باران غیر ممکن است. این شخص با این تفکر قاعدتاً به معجزه اعتقادی نداشته و حوادث را تنها در چهارچوب سیستم مادیشان معنا می‌کند و معتقد است همه چیز تنها از دل طبیعت می‌جوشد. سیر طبیعی چنین تفکری به این صورت است که دعا برای رفع مشکلات از مسیر غیر عادی آن بی‌معناست و هُل دادن افراد به سمت دعا، نوعی شیادی است.

سخن با چنین شخصی تنها از دو راه امکان‌پذیر است؛ یکی از راه عقل و دیگری از راه تجربه؛

راه عقلی به این صورت است که خدا را با دلایل و مقدمات عقلی برای او اثبات کنیم. آنگاه که به وجودی ماوراء ماده به نام خدا معتقد شد، پذیرش این موضوع که در پشت این اسباب مادی، مسبب‌الاسبابی وجود دارد نیز برای او آسان خواهد شد.

راه تجربی نیز به این صورت است که گزارشات متعدد از تجربیاتِ گوناگونِ مشاهده معجزه، برایش بازگو شود. چنین شخصی قاعدتاً تمام تجربیات موجود در علوم تجربی و آزمایشگاهی را خودش مستقیماً تجربه نکرده است؛ بلکه صرفاً به گزارشاتی که از سوی افراد خبره در این زمینه نقل شده، اعتماد کرده است. بر همین اساس، نمی‌تواند نسبت به تمام گزارشات مربوط به مثلاً اعجاز در شفای مریض‌های متعدد که از سوی خود مریض‌ها یا پزشکانشان نقل شده، بی‌اعتماد باشد؛ چراکه اگر همه آنها را انکار کرده و دروغ بشمارد، باید به گزارشات موجود در علوم تجربی هم بی‌اعتنا باشد؛ چون هردوی آنها به‌لحاظ امکان خطا مساوی هستند. لااقل این شخص نمی‌تواند به صورت قطع و یقین نقش اسباب ماورایی را انکار نماید.

مستندات بی‌شماری وجود دارد که پزشکان پس‌از یقین به تمام بودن کار مریضشان به حسب اسباب عادی، متوجه شفای معجزه‌وار او شده‌ و پس‌از بررسی آزمایشات مریض خود، متوجه تغییر اساسی در سیستم بدنی او گشته‌اند. نمونه بارز آن جریان پسر بلوچی است که پزشکان او در مصاحبه‌ای که با ایشان شده، تصریح می‌کنند جز از راه معجزه، شفای او امکان‌پذیر نبوده است.[1] خب اگر بنا بود، همه چیز منحصر به اسباب مادی باشد و از مسیر طبیعی پیش برود، شفای معجزه‌وار بیمار و تغییر دفعی در وضعیت جسمی او بی‌معنا بود؛ اما می‌بینیم که این اتفاق صدها بار رقم خورده و بیماران و پزشکان متعددی آن را گزارش نموده‌اند، پس حقیقتی در پس پرده عالم که سبب‌ساز هستی هموست، وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار نمود.

پی‌نوشت:
[1]. سعید چندانی، نوجوان اهل سنت که در جمکران شفا پیدا کرد، https://B2n.ir/z67204.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 13 =
*****