لطافت در معنای نقصان عقل

11:56 - 1400/04/01

ناقص بودن عقل در زنان به معنای حاکم بودن عواطف زن بر عقل اوست، نه به معنای نداشتن عقل یا کم عقل بودن، مانند مرد که عقل او حاکم بر احساسات اوست.

عقل

برخی از دشمنان امیر المومنین علیه السلام با برداشتی غلط از کلمات حضرت او را زن ستيز معرفی کرده اند؛ زیرا در خطبه ٧٩ از كتاب نهج البلاغه، زنان را ناقص العقل مي خواند و این را اهانت به نصف جمعیت جهان دانسته اند. در حالیکه این برداشت از اصل اشتباه است. 

در جواب این شبهه باید به چند نکته توجه داشت:
1. آفرینش زن و مرد در قرآن کریم
قرآن کریم در اصل آفرینش انسان، بین زن و مرد هیچ تفاوتی را قائل نیست.[1] ولی از برخی آیات تفاوتی (در نوع آفرینش) بین آنها احساس می شود؛ مانند: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏...؛(2) مردان، سرپرست و نگهبان زنان اند، به دلیل برتري هايى كه خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به دلیل انفاق هايى است كه از اموالشان (در مورد زنان) دارند.» پس سرپرست شدن مردان به دلیل همین برتری است.
برخی در باره این برتری چنین گفته اند: اين سرپرستى به سبب تفاوت هايى است كه خداوند از نظر آفرينش، روى مصلحت نوع بشر ميان آنها قرار داده است؛ ولى ناگفته پيدا است كه سپردن اين وظيفه به مردان نه دليل بالاتر بودن شخصيت انسانى آنها است و نه سبب امتياز آنها در جهان ديگر است؛ زيرا برتری شخصیت و امتیاز انسان در قیامت، فقط بستگى به تقوى و پرهيزگارى دارد.[3]
اما در باره نوع این برتری گفته اند: این برتری به حسب طاقتى است كه مردان بر اعمال دشوار و امثال آن دارند، چون زندگى زنان يك زندگى احساسى و عاطفى است كه اساس و سرمايه‏ اش رقّت و لطافت روح است؛ در مقابل مرد که تعقل و طاقت او بر احساس و عاطفه اش غلبه پیدا کرده است.[4]
پس قرآن کریم هیچ تفاوتی بین زن و مرد در اصل آفرینش، مسئولیت پذیری،[5] ایمان،[6] کرامت انسانی،[7] الگو بودن برای دیگران[8] و.. قائل نیست. تنها در یک جهت مرد را سرپرست زن معرفی کرده و علت آن را نوعی برتری معرفی کرده است که این برتری در تفاسیر به معنای حاکم بودن قوه عقل مرد بر عاطفه اش معرفی شده است در مقابل زن که عاطفی تر نسبت به مرد است.[9]
2.معنای نقصان عقل در این روایت 
در بعضی روایات به ناقص بودن عقل زن اشاره شده است.[10] برای توضیح این روایت ابتدا باید معنای «نقصان» روشن شود.
واژه نقص به معنای «بهره کم» است؛[11] نه به معنای «عقل نداشتن» یا «کم عقل بودن»! زیرا امیر المومنین علیه السلام در ادامه روایت به سبب این نقص اشاره می کند که شهادت دادن دو زن مساوی با شهادت یک مرد است. با توجه به آنچه در آیات قرآن گذشت، رابطه بین این نقصان عقل زن و شهادت دو زن، چنین می شود:
در اسلام شهادت از روی عواطف و احساسات پذیرفته نیست. و زن ها به طور معمول عاطفی تر از مردها هستند و ممکن است در شهادت دادن تحت تاثیر عواطف و احساسات قرار بگیرند، در نتیجه شهادت یک زن کفایت نمی کند، و این همان معنای بهره کم بردن از عقل است.
روانشناسان نیز در تائید این موارد چنین گفته اند: از نظر روانی، احساسات زن نسبت به مرد، جوشان تر و با سرعت هیجان بیشتری است. زنان به ارتباط های عاطفی علاقه نشان می دهند؛ زیرا احساس محبت در زنان بیشتر از مردان است، زنان در علوم استدلالی و مسائل خشک عقلائی، به پای مردان نمی رسند؛ و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می کنند. آن ها می توانند هم دیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند، ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل است که زن و مرد می توانند با هم زندگی کنند.[12]
نتیجه اینکه: نقص در اینجا به معنای این است که عاطفه و احساس زن حاکم بر عقل اوست در مقابل، عقل مرد حاکم بر عاطفه و احساس اوست. پس نه به معنای عقل نداشتن زن است و نه به معنای بی عاطفه بودن مرد! علاوه بر اینکه بر فرض پذیرفتن، برخی این روایت را یک قضیه شخصی دانسته اند؛ یعنی مورد روایت در باره جنگ جمل و داستان همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.[13]
3.روایات تکمیل کننده یکدیگر
انسان محقق و دقیق برای به دست آوردن مراد جدی متکلم، باید تمام کلمات گوینده را در کنار هم نگاه کند؛ و از تقطیع کلمات و جزئی نگری به بعضی از جمله ها پرهیز کند. بیان امیر المومنین علیه السلام نیز چنین است؛ چرا که در جای دیگری از نهج ابلاغه به مدح زن پرداخته و چنان از زن تمجید کرده است که روانشناسان از توصیف آن درمانده شده اند؛ به عنوان نمونه فرمودند: «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛[14] زن همانند گل لطافت روحی و جسمی دارد، خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است.» تعبیر حضرت به «ریحانه» آن قدر لطافت دارد که در باره همین حکمت، مقاله ها نوشته شده است.[15]
در نتیجه با توجه به حکمت الهی درباره اختلاف در نوع آفرینش انسان ها،[16] هرگز توصیف زن به این شکل اهانت به زن نخواهد بود. اینجا مثل این است که کسی درباره انسان ها بگوید: بعضی از مردها سیاه پوست هستند، و این؛ نه تنها به مردهای سیاه پوست اهانت نیست بلکه توهین به آفریننده آنها نیز نخواهد بود.
در پایان معلوم شد که هیچ گونه منافاتی بین اینگونه روایات با متن آیات قرآن کریم وجود ندارد.

پی نوشت
[1]. سوره نسا، آیه1. سوره انعام، آیه 189.
[2]. سوره النساء، آیه34.
[3]. تفسیر نمونه، ج3، ص371.
[4]. رک المیزان، ج4، ص343.
[5]. سوره احزاب، آیه35.
[6]. سوره نساء، 124.
[7]. سوره حجرات، آیه13.
[8]. سوره تحریم، آیه11.
[9]. المیزان، ج4، ص343.
[10]. نهج البلاغه (صبحی)، خ80، ص 106.
[11]. رک المفردات، ص821.
[12]. رک مجله زن روز، ش90، ص 176.
[13]. مجله شمیم یاس، ش3، شبهه نقصان عقل.
[14]. نهج البلاغه (صبحی)، ص405.
[15]. پژوهش های نهج البلاغه، زمستان1392، شماره39، مقاله تحقیق در حکمت «المرأة ریحانة»
[16]. سوره حجرات، آیه13.

تعبیر به ناقص العقل بودن زن، دارای معنای لطیفی است که در قرآن کریم به شکل دیگری بیان شده است و هرگز اهانت به زن نیست؛ زیرا به معنای بی عقل بودن یا حتی کم عقل بودن زن نیست؛ بلکه به معنای بهره کم از عقل است، یعنی خدا به مرد و زن به یک اندازه «عقل» داده است؛ ولی عاطفه و احساسات شدید زن، عقل را تحت تاثیر قرار می دهد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 5 =
*****