شاید از ابتدا در مورد جسم خود اشتباه فکر میکردیم. آدم و حوا پس از تناول از درخت ممنوعه و از دست دادن پوشش خود، برای حفظ کرامت انسانی خود، به سرعت خود را پوشاندند. آنها می خواستند نشان دهند هنوز هم مهمترین بخش وجود آنها همان روح است که از جانب خدا آمده است. پوشش مناسب باعث میشود توجه انسان در این جهان سطحی به حقایق معطوف گردد.
این روزها از اینکه کسی به ما بگوید: «چه خوش اندام هستی!» خوشمان می آید و تشکر می کنیم. اما آیا آن آزادی که به دنبالش هستیم این است؟ ما به ارزیابی های سطحی دیگران خو گرفته ایم و کم کم احساس می کنیم جا به جا شدنی هستیم (ظاهرمان) را به جای (خود حقیقی مان) نشانده ایم. شاید جای تعجب نباشد که اعتماد به نفس پایین، عمومی ترین مشکل یک زن پست مدرن است. ما آن قدر عادت کرده ایم فقط به جنبه ظاهری خود توجه کنیم که تقریبا از خود حقیقی مان غافل شده ایم.
«هرچه خواهان احترام بیشتری هستید، باید لباس عفیف تری بپوشید.»
پوشیدن لباس رسمی تر علامت این است که آنچه در باطن ما است، ارزش بیشتری دارد. آنچه در باطن ما وجود دارد به طور کلی روح نامیده می شود و به ما یاد آوری می کند باید ثابت کنیم، چیزی فراتر از بدن صرف وجود دارد. در کتاب مقدس به زنان و عالمان دینی سفارش میشود در پوشیدن لباس دقت کنند چون دنیای درونی آنها ارزشمند تلقی شده است. امروزه حتی یک قانون کلی وجود دارد و آن این است که «هرچه خواهان احترام بیشتری هستید، باید لباس عفیف تری بپوشید.»
یک زن عاقل، در مصاحبه شغلی، مثل خوانندگان و بازیگران هرزه لباس نمی پوشد مگر اینکه در شبکه پخش موسیقی و فیلم های مستهجن درخواست کار داده باشد.
امروزه مردم عاشق آن هستند که اعلام کنند: «من هر طور که راحت باشم، لباس می پوشم.» با این حال به ندرت حتی بیخیال ترین آدم را می بینیم که در خیابان با هوله پالتویی راه برود. یکی از طراحان لباس، گونه ای لباس عروس زیبای بدون آستین را طراحی می کند اما هیچ گاه این تولیدات گرانقیمت او در عروسی های شکوهمند و شاهانه دیده نمی شوند. در اینگونه مراسم همیشه سنگین ترین لباس عروس ها استفاده می شود و اهمیت بانویی را نشان میدهد که آن را بر تن کرده است. آیا دلیلش آن است که ملکه ها از بدن خود خوششان نمی آید و «از نشان دادن آن احساس راحتی نمی کنند؟» شاید این طور نباشد. واقعیت این است که همه لباس می پوشند تا تصویری از خود به دیگران ارائه دهند و نه فقط برای راحتی اما معمولا در زمینه گزینش این تصویر تأمل آگاهانه نداریم.
امروزه می گویند هر زنی حق دارد هرطور که بخواهد خود را عرضه کند. اما از آنجایی که ما به مباحث سیاسی عادت کرده ایم، به ندرت بحث را فراتر از دایره حق و حقوق می بریم. اگر فراتر از مسئله حق و حقوق بنگریم، پی می بریم که خود باطنی (حقیقی) استعاره ای است برای ساحت معنوی وجود انسان که باید از آن پاسداری شود.
واقعیت این است که تصمیم گیری به ویژه برای زنان نوجوان اغلب مشکل شده است. قلم فرسایی آکادمیک زیادی انجام می شود تا فاش گردد که چرا دخترانی که قبلا دارای اعتماد به نفس بوده اند به طور مرموز عادت بد غذایی پیدا می کنند و به بریدن و ناقص کردن اعضای بدن خود می پردازند (به علت نارضایتی از بدن خود)، اما گویا کسی نتوانسته دریابد چرا این دخترها به طور ناگهانی از پا درمی آیند. بخشی از آن شاید به علت فشاری باشد که بر آنان وارد می شود تا بدن خود را به جای حقیقی ترین بخش از وجود خود تلقی کنند. این راهی است که سرانجامش عزت نفس پایین است. زیرا حتی زیباترین جسم هم کم کم رو به زوال می نهد. دختران به خوبی تشخیص می دهند که وجودشان به این جسم ظاهری محدود نمی شود.
هیچگاه نظر سنجی ای را که در یکی از مجلات مختص زنان منتشر شد، فراموش نمی کنم. نتایج این نظر سنجی نشان داد که 57 درصد از زنان آمریکایی حاضرند به خاطر پول، شبی را با یک مرد غریبه سپری کنند و 41 درصد از همان زنان نیز حاضرند به خاطر پول، وزن خود را برای همیشه زیاد کنند، زیرا وزن زیاد به چشم دیگران می آید. یک پرستار 34 ساله کم وزن میگوید : «افزودن 10 پوند (حدود 5/4 کیلو) سلامتی ام را تهدید نمی کند اما به چشم دیگران می آید و این مسئله مرا آزار میدهد. وقتی لاغر هستی مردم نظرات دلچسبی می دهند مثلا می گویند: خوش به حالت که آنقدر لاغری؛ اما اگر وزنم را زیاد کنم ممکن است این بازخوردهای مثبت از جانب دیگران از بین برود و اعتماد به نفس من آسیب ببیند.»[1]
پرستش ظاهر؛ به هر قیمت
اینکه همین زنان وقتی به روسپیگری دست می زنند احساس نمی کنند «اعتماد به نفسشان لطمه خورده» ممکن است علامت آن باشد که آنها اصلا ارزشی برای خود قائل نیستند که بخواهند آن را از دست بدهند. آنها کاملا به ارزیابی دیگران از بدنشان وابسته اند، دقیقاً به این دلیل که به آنچه در دلشان می گذرد، اهمیت نمی دهند. سناریوی زیر فرضی است اما مطمئناً آموزنده می باشد. در واقع، امروزه قبح زنا در نظر مردم کمتر از چاقی است؛ «حتماً میتوانی با شوهر کس دیگری رابطه جنسی برقرار کنی عزیزم، بهتر است لاغر باشی!»
بخشی از این تفکر نامتوازن به ماهیت بشری انسانها برمی گردد. هرچه باشد، ما موجوداتی اجتماعی هستیم و گرچه ممکن است دوست داشته باشیم به لحاظ ایئولوژیکی درباره مسائل داوری نکنیم اما ناچاریم به چیزی اعتقاد داشته باشیم. به همین سبب به پرستش تناسب ظاهری رو آورده ایم.
منبع:
دختران به عفاف روی می آورند، وندی شلیت و نانسی لی دموس، ترجمه و تلخیص سمانه مدنی و پریسا پور علمدار
. Inner self
نظرات
سلام حرف شما متین اما آن دختر زشتی که خواستگاری ندارد باید خودش را شبیه خشکلا در بیاره تا شاید دل پسری بسوزه و اونو بپذیره
با سلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف حجاب و عفاف قرار گرفت
https://telegram.me/joinchat/C3Kzdj8gckTjth2WugBX6Q
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
با سلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف حجاب و عفاف قرار گرفت
https://telegram.me/joinchat/C3Kzdj8gckTjth2WugBX6Q