به درد او نمی خورم

با عرض سلام وخسته نباشید
خدمتتان عرض کنم که بنده دختری 43 ساله هستم( البته دو یا سه سال شناسنامه ام بزرگتر از سنم هست ) و ضمنا چهره ام به سنم اصلا نمیخورد
حدود 2 ماه پیش روی نیمکت یک پارک که پسری 29 ساله نشسته بود و من نیز روی همان نیمکت نشستم (البته خانواده من نیز درست روبروی ما نشسته بودند) از چهره پسر متوجه شدم خیلی ناراحت هست و کم کم شروع به صحبت کرد و من از اونجایی که میدانستم کوچکترازمن هست برای دلداری در صحبت با او همراهی کردم.
حدود 2 روز بعد با من تماس گرفت و گفت که به من علاقه پیدا کرده و من هر چه تلاش کردم با صحبت او را راضی کنم که من به خاطر شرایط و سنم به درد او نمیخورم و او میتواند دختر بهتر از من پیدا کنه زیر بار نرفت و درخواست کرد تا بیشتر با هم آشنا بشویم.
خلاصه چندین با برای آشنایی با ایشان بیرون رفتم و در این مدت سعی کردم که نظرش را برگردانم ولی متاسفانه نشد . و مطمئن هستم که علاقه واقعی به من دارد و ازطرفی هم به مادرش درباره من گفته ولی اینکه من از اوبزرگترهستم را نگفته و میگوید میترسم که مادرم مخالفت کند میخواهم اول عکس و یا .... از تونشان بدهم بعد بگویم سنت بزرگتر است .
و به من روز به روز وابسته تر می شود و قاعدتا با رفت و آمد بیشتر، من نیز علاقمند می شوم گرچه همه چیز را دست خدا سپرده ام و از خدا خواسته ام اگر بناست ما بایکدیگر ازدواج نکنیم هرچه زودتر از هم جدا بشویم و این حرف را نیز به او گفته ام و او نیز درجواب به من گفت که اگر تو به هردلیل از من جدا بشوی من هرز می شوم و از آنجا که این پسر واقعا پسر پاک و خوبی هست واقعا نگرانش هستم و به او گفتم که سعی کن تا خانواده ات هم راضی شوند ازطرفی هم خانواده خودم حتما مخالفت می کنند.
نمیدانم چیکار کنم لطفا مرا راهنمایی کنید
باتشکر وسپاس

سلام

شاید چند چیز مانع ازدواج شما شود که بزرگترین آنها همانطور که اشاره کردی،مخالفت خانواده ها است مخصوصا خانواده پسر که روی این موضوع حساستر می باشند و به سختی رضایت می دهند بنابر این به ایشان بگویید اول خانواده اش را راضی کند و همچنین خود شما در درجه اول ببینید خانواده تان راضی می شوند یا نه و اگر دیدید نمی شود آنها را راضی کرد این مساله را تمام کنید و ادامه ندهید

اما اگر راضی شدند باید به موارد دیگر که ممکن است مشکل ساز شود توجه کنید از جمله اینکه اگر سن تان بالا رفت و شکسته تر شدید ممکن است از شما زده شود و به سمت زنان دیگر کشیده شود چون اقتضای سن شما این است که زودتر از ایشان شکسته شوید و او از شما زده شود چون پسر 29ساله ،از لحاظ مسائل جنسی کم نمی آورد،بنابر این شما اگر با مرد 45ساله ای ازدواج کنی معمولا به خاطرمسائل جنسی دوباره ازدواج نمی کند یا به سمت زن دیگر نمی رود ولی پسر 29 ساله شاید اینکار را بکند.
از طرف دیگر حرف مردم را نیز باید به جان بخری پس شما ابتدا هر چه سریعتر رابطه خود را قطع کن تا جلوی وابسته شدن بیشتر را ،بگیری

علاوه بر اینکه اگر در ارتباط شما تحریک شهوت باشد یا اینکه ترس از به گناه افتادن باشد شرعا نیز حرام است ،امام صادق در حدیثی  فرمودند: «رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید»[1] همچنین پیامبراکرم فرمودند:«تمام چشم­ها در روز قیامت گریان خواهد شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و چشمی که در راه خدا شب­ها بیدار بماند و شب زنده داری کند»[2]
در مورد اینکه به خداوند واگذار کرده اید،درست است که انسان امورش را باید به خداوند واگذار کند یا به او توکل کند اما قبل از آن باید تعقل کند و بعد توکل پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: «اعقلها و توكّل تعقل کن سپس توكّل بر خدا كن »[3].،  اما ،این به این دلیل نیست که ما در کاری مهم مانند ازدواج بخواهیم از روی احساس عمل کنیم و یا بعضی از واقعیتها را نادیده بگیریم و بعد از آن امورمان را به خدا واگذار کنیم، باید برای هر کاری از راهش وارد شد مخصوصا ازدواج که جوانب مختلفی داردکه باید همه آن جوانب را در نظر گرفت و  سنجید و سپس انتخابی عاقلانه کرد چون پای یک عمر در میان است و مشکلات بعدی در زندگی جبران ناپذیرند.
در مورد جواب رد که ایشان گفته هرز می شود، این درست نیست که شما صرفا بخاطر هرز نشدن ایشان جواب مثبت دهید چون در صورتی که شما با ایشان مناسب نباشید ممکن است بعدا کارتان به جدایی بکشد، پس این درست نیست که شما به قیمت ضرر زدن به خود از هرز شدن او جلوگیری کنید.
به هر حال اگر تصمیم به ازدواج با ایشان داری به ایشان بگو از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام کند، در آن صورت شما باید به این نکات توجه داشته باشید .
1.اختلاف سن ،منجر به اختلاف زیاد در درک و فهم و تجربه واطلاعات مربوط به مهارتهای زندگی نشود.
2 شما او را  بچه نبینید و بتوانید به او تکیه کنید و مدیریت او را در منزل بپذیرید وقصد تحمیل نظر خود را نداشته باشید
3.اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشید
4.پسر نیز طوری رفتار نکند که عملا بی تجربه گی خود را اثبات کند .
5.خانواده ها نیز طرف مقابل را بپذیرند

منابع

[1]وسائل الشیعه، ج 20، ص 197
[2]وسائل الشیعه، ج 7، ص 76
[3]فيض كاشاني، ملا حسن، محجه البيضاء، قم، جامعه مدرسين حوزة علمية قم، ج 70، ص 426.