یکی از دستآوردهای غزوه تبوک، صدور حدیث منزلت برای امامت و خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است.
غزوه تبوک، آخرین غزوهای بود که در سال نهم هجری قمری در منطقهای به نام تبوک اتفاق افتاد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از اطلاع پیدا کردن از تحریکات نظامی رومیان در نواحی شام، بیدرنگ به تدارک سپاه برای مقابله با آنها پرداخت.[1]
این غزوه به علت دوری راه، گرمای سخت و اوضاع نامساعد اقتصادی حاکم بر زندگی برخی از اصحاب، نام «جیش العسرة» را نیز از آن خود کرد.[2]
شناخت چهره واقعی منافقان
هر چند این غزوه بدون درگیری به اتمام رسید؛ ولی حاوی پیامها و دستآوردهای مهمی از جمله آشکار شدن چهره واقعی منافقان بود؛[3] زیرا منافقان علاوه بر دشمن هراسی، با کار شکنیهای خود تلاش در ترساندن مردم از جنگ با رومیان و ایجاد اختلال در جنگ داشتند.[4] بر همین اساس، این جنگ باعث رسوایی آنان شد؛ چرا که منافقان در راه بازگشت نیز در صدد ترور پیامبر بودند که ناکام ماندند.[5]
فضیلت حضرت علی علیه السلام در حدیث منزلت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هنگام حرکت، امیر المومنین را جانشین خود در مدینه قرار داد. همین امر باعث شد که منافقین با گفتگو در مورد حضرت، شروع به لجن پراکنی کنند.
در این هنگام امام علی علیه السلام، بیدرنگ سلاح برگرفت و خود را به سپاه رساند. اینجا بود که پیامبر اکرم درباره عظمت حضرت فرمودند: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي؛[6] تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به حضرت موسی هستی، مگر اینکه بعد از من پیامبری نیست.»
شهرت حدیث منزلت
این حدیث به قدری در کتب اهل سنت تکرار شده که علاوه بر تواتر معنوی به تواتر لفظی نیز رسیده است.[7] حتی شهرتش تا آنجاست که مخالفانی همچون خلیفه دوم با استناد به آن، فردی که به امیر المومنین علیه السلام دشنام میداد را منافق خواند.[8] همچنین مامون عباسی به این حدیث استناد کرده است.[9]
اثبات جایگاه امیر المومنین علیه السلام
از قرار گرفتن این حدیث در کنار آیاتی که در شأن حضرت موسی و هارون است نتایجی گرفته میشود.
یک. وزیر پیامبر
پیامبر اکرم با این روایت، لیاقت وزارت را تنها برای امیر المومنین علیه السلام دانست؛ زیرا در قرآن کریم حضرت موسی از خدا درخواست میکند که هارون را وزیر او قرار دهد. «وَ اجْعَل لیّ ِ وَزِیرًا مِّنْ اَهْلیِ هَارُونَ اَخِی؛[10] و وزیری از خاندانم برای من قرار ده، برادرم هارون را.»
دو. جایگاه خلافت حضرت امیر
حدیث به صورت مطلق، امیر المومنین علیه السلام را به منزلت هارون قرار داده است و قرآن کریم یکی از مقامهای هارون را خلافت قرار داده است. «قَالَ مُوسیَ لِاَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنیِ فیِ قَوْمِی وَ اَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِین؛[11] موسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما.»
سه. شراکت در امر نبوت
یکی از مهترین مقامات هارون علیه السلام، شراکت در کار حضرت موسی علیه السلام بود، معنای این امر شراکت در کار نبوت است. «وَ اَشْرِکْهُ فیِ اَمْرِی؛[12] و او را در امر (رسالت با) من شریک ساز.»
نکته قابل دقت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با جمله «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي؛ مگر اینکه بعد از من پیامبری نیست» به این نکته ظریف اشاره دارد که امیر المومنین در امر رسالت من شریک است ولی نبی نیست، که اشاره به همان مقام و جایگاه امامت امیر المومنین علیه السلام است.
بنابر این، غیر از مقام نبوت، تمام جایگاههایی که برای هارون مطرح شده ، برای امیر المومنین علیه السلام نیز ثابت است.
پی نوشت
[1]. المغازی، واقدی، ج3، ص992.
[2]. انساب الاشراف، بلاذری، ج1، ص368.
[3]. سوره توبه، آیات 43 -49.
[4]. سیرة النبی، ابن هشام، ج4، ص946.
[5]. اعلام الوری، طبرسی، ج1، ص245.
[6]. مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص109.
[7]. رک، نگاهی به حدیث منزلت، میلانی، ص23.
[8]. تاریخ بغداد، خطیب، ج8، ص498.
[9]. عقد الفرید، ابن عبدربه، ج5، ص357.
[10]. سوره طه، آیه29.
[11]. سوره اعراف، آیه142.
[12]. سوره طه، آیه32.
غزوه تبوک، در سال نهم هجری اتفاق افتاد و ثمرات بسیاری از جمله؛ آشکار شدن چهره منافقان، صدور حدیث منزلت و... را به دنبال داشت، که از میان آنها معرفی جایگاه امیر المومنین علیه السلام از اهمیت خاصی برخوردار است.