گوته، برخلاف مستشرقان که شرق را صرفا موضوعی برای مطالعه قرار دادهاند، شرق را طرفِ گفتگو میداند، بر همین اساس بدونِ تنگ نظری و تعصب، آثار علمی و فرهنگی شرقی را مورد مطالعه و مداقه قرار داد.
![گوته شیفتهی امیرالمومنین علیهالسلام گوته شیفتهی امیرالمومنین علیهالسلام](https://btid.org/sites/default/files/media/image/gothe-sharq-shenasi03.jpg)
«یوهان ولفگانگ فون گوته» ادیب، فیلسوف، نقاش و نویسنده آلمانی است که سال ۱۷۴۹ در فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. تأثیر او آنچنان گسترش یافت که آثارش، منبع اولیه اطلاعات در زمینههای موسیقی، شعر، نمایشنامه و فلسفه شد. سرودههای گوته الهامبخش موسیقیدانان بزرگی چون «موتزارت» و «بتهوون» بود.
از آثار مهم او میتوان به «اگمونت»، «فاوست»، «خویشاوندیهای اختیاری»، «دیوان غربی شرقی» و «رنجهای ورتر جوان» اشاره کرد. در این بین رمان «رنجهای ورتر جوان» شهرت و محبوبیت زیادی دارد. تاجایی که ناپلئون در دیداری خصوصی با گوته، عنوان کرد که «ورتر» را چندینبارمطالعه کرده است.
یکی ازعوامل گرایش گوته به شرق، آثار "یوزف فرژایر فن هامر پورگشتال"، به ویژه ترجمه او از دیوان حافظ است.
گوته، برخلاف مستشرقان که شرق را صرفا موضوعی برای مطالعه قرار دادهاند، شرق را طرفِ گفتگو میداند، بر همین اساس بدونِ تنگ نظری و تعصب، آثار علمی و فرهنگی شرقی را مورد مطالعه و مداقه قرار داد. او پس از مطالعهی دیوان حافظ تحت تاثیرِ عرفانِ حافظ در شعری برداشتی بسیار زیبا از مفاهیم عرفان اسلامی سرود:
راز را مگو جز به خردمندان
چر که تو را به سخره میگیرند ...
گوته، با برداشت از اشعار حافظ تصویر شمع و پروانه را در اشعار خود ارائه میدهد:«افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع/ شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت».
گوته، در دیوان شعرِ خود سرودهای با عنوان «نغمه محمد» دارد. این شعر مکالمهای میان حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است که به توصیف شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می پردازد.(1)
طبق آثار و نوشتههای باقی مانده از گوته، میتوان دریافت ظاهرا او با اسلام از همان سنین جوانی آشنا شده است، در سال ۱۷۷۲ یعنی زمانی که ۲۳ سال بیشتر نداشت، در نامهای به یکی از دوستان خود به نام «هردر» به از جذابیت عرفانی قرآن سخن میگوید و با اشاره به گفتگوی میان خداوند و حضرت موسی در سوره طه مینویسد: «میخواهم همانند موسی عبادت کنم همانگونه که در قرآن آمده؛ پروردگارا سینهام را گشاده گردان.»(2)
گوته در نوشتههای خود از پیامبرانی، چون ابراهیم و عیسی و موسی یاد میکند و نقطه اشتراک آنها را در توحید میداند و در وصف اسلام چنین میسراید: اگر اسلام به معنای تسلیم شدن در برابر خدا باشد، ما همه در اسلام به دنیا میآییم و به اسلام می میریم.(3) او برای فهم بهتر منابعِ اسلامی ناگزیر سعی در آموختن زبان عربی و فارسی داشت. تمریناتِ خط عربی و فارسی وی بعد از دو قرن همچنان در موزه خانه وی در شهر وایمر نگهداری میشود. اما در بین این دست نوشتهها جمله ای بیش از همه خودنمایی میکند : "علیولیالله"؛ جملهای که مهمترین شعار شیعیان است.
هرچند ما دلیلی قطعی مبنی بر اینکه آیا گوته مسلمان یا حتی شیعه شده باشد نداریم اما دستخطهای موجود در یادداشتهای شخصی گوته نشان میدهد، او به حدی شیفتهی حضرت علیعلیهالسلام بوده و او را تا جایی میشناخته که اصرار بر نوشتن لقبِ ولیالله برای حضرت داشته است. تلاشهای گوته و احتمالا هدایتِ او به سوی حق و حقیقت، مصداقِ اتم و اکمل این آیهی شریف قرآن است که میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا(عنکبوت/۲۹) و آنان که در (راه) ما جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههای (معرفت) خویش هدایت میکنیم»
پینوشت:
1. راسخون https://b2n.ir/p36011
2. ایقنا https://b2n.ir/r43724
3. تابناک https://b2n.ir/h17226
هرچند ما دلیلی قطعی مبنی بر اینکه آیا گوته مسلمان یا حتی شیعه شده باشد نداریم اما دستخطهای موجود در یادداشتهای شخصی گوته نشان میدهد او به حدی شیفتهی حضرت علیعلیهالسلام بوده و او را تا جایی میشناخته که اصرار بر نوشتن لقبِ ولیالله برای حضرت داشته است.