بنای اصلی دین اسلام بر عقل و علمآموزی است؛ حتی دستورات آن نیز علاوه بر اینکه مبنای فطری دارد، با علم و عقل نیز سازگار است؛ هر چند عقل، فلسفه برخی از احکام را درک نمیکند.
مباهله آخرین اقدام | اسلام دینی است که بر اساس علم و عقل بنا شده است، بر همین اساس علاوه بر اینکه برای علم و عالم، ارزش فراوانی قائل است، به آموختن علم و به کارگیری عقل تأکید فراوان دارد. از سویی هرگونه خرافات و حتی توهین به دیگران را نهی کرده است.
خداوند متعال از ابتدا، اسلام را با دانش و علمآموزی آغاز نموده است؛[1] حتی قرآن کریم، در سوره طلاق، علم و دانش را به عنوان هدف آفرینش دانسته و میفرماید: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ... لِتَعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَاَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا؛[2] خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید... تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و این که علم خدا به همه چیز احاطه دارد.» این آیه آشکارا هدف آفرینش جهان هستی را آگاه ساختن انسانها دانسته است. سپس برای عالم، درجات قرار داده تا تشویقی برای علم آموزی مردم باشد. «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛[3] خداوند مؤمنان از شما را به درجهای و دانشمندانتان را به درجاتی [عظیم و باارزش] بلند گرداند.»
در پایان نیز یکی از راههای به کارگیری عقل را علم و دانش معرفی کرده است. «وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُون؛[4] ولی جز اهل علم و دانش، کسی در آنها تعقّل نمیکند.»
امیرالمومنین علیه السلام نیز درباره شرافت علم میفرماید: «كَفَى بِالْعِلْمِ شَرَفاً أَنْ يَدَّعِيَهُ مَنْ لَا يُحْسِنُهُ وَ يَفْرَحَ إِذَا نُسِبَ إِلَيْهِ وَ كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً يَبْرَأُ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيه؛[5] در شرافت علم همين بس كه افرادى كه از آن آگاه نيستند، آن را ادعا مى كنند و اگر به آنان نسبت داده شود خوشحال مى شوند و در مذمت جهل همين بس كه حتى دارندگانش از آن تبرى مى جويند.»
بنابراین اسلام به دانش و علمآموزی اهمیت فوق العادهای داده است، برخلاف دیگر مکاتب که سعی دارند مردم را در جهل و نادانی نگه داشته، تا از این طریق، سلطه خود را گسترش دهند.
جایگاه لعن در آیه مباهله
بیتردید یکی از آیات حقانیت اسلام و فضیلت پیامبر خاتم و اهل بیت ایشان، آیه61 سوره آل عمران معروف به آیه مباهله است، که دارای نکات زیادی است؛ ولی نکتهای که در اینجا باید تذکر داده شود، لعن و نفرینی است که در این آیه ذکر شده است. «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين؛[6] آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
مباهله؛ به معنای نفرین متقابل، یا لعن و نفرین کردن دو گروه نسبت به همدیگر است.[7] بنابراین، آیه هرگز به معنای مخالفت با علم و خلاف عقل، نخواهد بود؛ زیرا ابتدای آیه، از علم و دانش سخن گفته است.
توضیح اینکه: نخست پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با مسیحیان نجران، درباره حضرت مسیح علیهالسلام، مباحثه علمی انجام دادند و سعی کردند که آنها را از طریق علم و دانش، آگاه کنند؛ زیرا مسیحیان، «بدون پدر بودن» حضرت عیسی را، دال بر الوهیت وی میدانستند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله، با خواندن آیه 59 سوره آل عمران و تشبیه ولادت حضرت مسیح، به حضرت آدم، استدلال آنها را باطل کردند؛ ولی مسیحیان نجران لجاجت کرده و نپذیرفتند. در اینجا بود که خداوند دستور مباهله با آنها را صادر کرد.[8]
حتی قرآن کریم در آیه قبل، خطاب به پیامبرش میفرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرين؛[9] اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو؛ بنابراین، از تردید کنندگان مباش.» بر اساس ادله عقلي و نقلی فراوان، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، هرگز شایسته شک و تردید نخواهد بود؛[10] زیرا منجر به سلب اطمینان از وی شده و نتیجهاش نقض غرض الهی خواهد بود، بنابراین میتواند در ظاهر خطاب به پيامبر باشد، اما مراد امّت پیامبر و در محل کلام مسیحیان نجران باشند. اما با این حال باز از روی لجاجت سرباز زدند.
پس با توجه به سیاق آیات، به خصوص دو آیه قبل و شأن نزول این آیات، به روشنی معلوم است که دستور مباهله آخرین اقدام اسلام و آن هم در مقابل انسانهای عالم و لجوج است.
نکته دیگر اینکه: از ظاهر آیه و شأن نزول آن معلوم میشود که مسیحیان نجران، از قبل با قضیه مباهله آشنایی داشتهاند.
بنابراین، اسلام در مبنای عقل و علم بنا نهاده شده و آیه مباهله نیز در راستای همین قاعده است.
پی نوشت:
[1]. سوره علق، آیات 1-5.
[2]. سوره طلاق، آیه12.
[3]. سوره مجادله، آیه11.
[4]. سوره عنکبوت، آیه43.
[5]. بحارالانوار، مجلسی، ج1، ص185.
[6]. سوره آل عمران، آیه61.
[7]. لسان العرب، ابن منظور، ج11، ص72.
[8]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص155.
[9]. سوره آلعمران، آیه60.
[10]. سوره نجم، آیه3و4.