مسئله حسن عاقبت، از مهمترین خصلتهای ممتاز حماسهسازان عاشوراست. البته باید گفت برای هر انسانی که میخواهد قدم در سرای آخرت بگذارد، یک نیاز ضروری به شمار میآید.
یاران امام حسین علیهالسلام با درک موقعیت و جایگاه امامت، سعادت ابدی (عاقبت بخیری) را برای خود انتخاب کردند. اگرچه برخی از آنان در ابتدا دارای سابقه خوبی نبودند، اما به توفیق الهی و با عزم و اراده قوی بر تحول درونی، سرانجام و عاقبت خود را در دنیا به خوبی و خیر به پایان رساندند. این حسن عاقبت را امام حسین علیهالسلام با به دامن گرفتن سرشان و خواندن آیه «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر»[1] و مژده دادن بهشت که «تو زودتر از من به بهشت میروی»[2] به تأیید و امضا رسانید.
در این نوشتار تلاش داریم تا به یکی از راههای رسیدن به حسن عاقبت اشاره کنیم.
تدبیرسنجی، راهکار رسیدن به حسنعاقبت
یکی از راههای آسان برای رسیدن به حسن عاقبت، اندیشه و تدبیر در امور است. اگر کسی خواستار موفقیت و فرجام نیک در تمام امور زندگی است، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشد که قبل از انجام هر کاری و هر سخنی، با کمی فکر و تأمل باید به عواقب خوب و بد آن توجه کند و در مورد آن، تدبیر و اندیشه لازم را به کار ببرد.
شخصی محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد و عرض کرد یا رسول الله من را نصیحتی کنید. پیامبرصلیاللهعلیهوآله فرمود: اگر نصیحت کنم گوش میدهید؟ عرض کرد: بله. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: اگر راه نشانت دهم، عمل میکنید؟ عرض کرد: حتماً. دوباره پیغمبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: بنده خدا! اگر سفارشی کنم انجام میدهید؟ عرض کرد: بله یا رسول الله. آمدهام تا آنچه میفرمایید را به کار بگیرم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله بعد از سه مرتبه تأکید، فرمود:«إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَه»؛[3] «هنگامی که خواستی کاری را انجام دهی، سرانجام آن را مورد سنجش قرار ده».
بسیاری از افرادی که در زندگی دچار شکست، و در نتیجه سوءعاقبت شدند، به علت نداشتن تدبیر لازم در کارها بوده است. کسانی که دنبال عاقبت بخیری هستند، باید این فرمایش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را که کلید و رمز موفقیت افراد در آن است، مورد توجه و دقت قرار دهند. ازاینرو در همان ابتدا باید آخر و سرانجام کار را ملاحظه کرد؛ برای مثال نگاه کنم این مال حرام که نعوذبالله در زندگی من آمده، تا چه زمانی زندگی مرا تأمین میکند و چه مقدار از این سود دریافتی به زندگی من برکت خواهد بخشید؟ انجام این گناه چه سرانجامی را برای من رقم میزند؟ این گناه چه ارزشی را از من میکاهد و در مقابل، چه دستاوردی برای من خواهد داشت؟
تدبیرسنجی حماسهسازان در عاشورا
دو برادر به نامهای ابوالحتوف و سعد بن الحارث در لشکر عمر سعد بودند. سابقه آنان به خوارج برمیگردد؛ کسانی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را واجبالقتل میدانستند. این دو برادر، به همراه عمر سعد و برای جنگ با امام حسین علیهالسلام به کربلا رفتند. روز عاشورا نیز همه جا در کنار کوفیان بودند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به سپاه سیدالشهدا علیهالسلام فروگذار نکردند. عصرعاشورا یاران باوفای اباعبدالله علیهالسلام روی زمین افتاده و به شهادت رسیده بودند. عزیز فاطمه تکیه به نیزه غریبی داده و فریاد استغاثهاش در کربلا طنینانداز شده بود: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»؛ «آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند».
یکی از این دو برادر به دیگری گفت: برادر میشنوی و میبینی که امام حسین علیهالسلام غریب و تنها شده است؟ مگر نه اینکه او نوه پیغمبر خداست؟ برادر تا الان با او جنگیدیم. بیا این آخرین فرصت را از دست ندهیم و او را یاری کنیم. سعد گفت: حرفی نیست؛ اما اگر رفتیم و حضرت فرمود دیر آمدید، اگر رفتیم و توبه ما را قبول نکرد، چه کنیم؟ ابوالحتوف گفت: سعد بیا برویم. اگر بنا بود که امام حسین علیهالسلام دست رد به سینه ما بزند که دیگر نمیگفت: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟»
این دو برادر در آخرین لحظات واقعه عاشورا، به سمت امام حسین علیهالسلام رفتند و حضرت، با آغوشی باز، از آنان استقبال کرد. سعد و ابوالحتوف، شمشیر از غلاف بیرون کشیدند و به یاری امام خود در برابر لشکر کوفه پرداختند و به شهادت رسیدند و این گونه در راه خدا و امام زمانشان عاقبت بخیر شدند.[4]
پینوشت:
[1]. احزاب، 23.
[2]. «أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّة». (مثير الأحزان، ص61)
[3]. الکافي، ج۸، ص۱۴۹.
[4]. اعیان الشیعه، ج2، ص 319.