شیعه به پیروی از اهل بیت علیهمالسلام هیچگاه ادعای وجود قرآنی غیر از قرآنی که میان مسلمانان رواج دارد، نکرده است. اتهامی که در این زمینه به شیعه وارد شده غیر از آنکه دلیل ندارد، نه با منابع حدیثی شیعه سازگار است و نه با دیدگاه عالمان مشهور شیعه همخوانی دارد.

افسانه قرآن اختصاصی برای شیعه | یکی از چالشهای اصلی مکتب اهل بیت علیهمالسلام آن است که با دشمنان و ناقدانی روبرو میباشد که آگاهی خود را از این مکتب با استفاده از منابع نامعتبر به دست آورده و حتی اگر به منابع معتبر رجوع کنند، به صورت گزینشی برخورد کرده و هر آنچه که به سودشان بوده، در معرض نقد و تهمت به شیعه قرار میدهند. حال آنکه نظام فکری مکتب اهل بیت علیهمالسلام باید به صورت یکپارچه و تحلیلگونه مطالعه شود.
شبهه قرآن اختصاصی شیعه
یکی از شبهاتی که دشمنان از سالیان دور تا به امروز آن را تکرار میکنند، شبهه قرآن اختصاصی برای شیعه است.[1] گو اینکه شیعیان بر خلاف آنچه در ظاهر به قرآن موجود اهمیت میدهند، در نهان و پنهانی دارای قرآنی متفاوت از این قرآن موجود میباشند. اما این شبهه نیز خالی از هرگونه دلیل برای اثبات است.
اهمیت قرآن نزد مسلمانان
قرآن کریم، مهمترین معجزه خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و دلیل بر حقانیت ایشان محسوب میشود که در آن مضامین معرفتی گوناگونی بیان شده و از همان روزهای نخست، مسلمانان بر اساس توصیههای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای به حافظه سپردن آیات و مراجعه به این کتاب، اشتیاق فراوانی داشتند.[2]
گرچه نوشتن تمام آیات قرآن در زمان حیات خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و زیر نظر ایشان انجام شد،[3] اما پراکندگی این نگاشتهها سبب شد پس از رحلت آن بزگوار، تنها حافظان قرآن باشند که بتوانند صحت قرائت هر آیه را تایید کنند و با گذشت زمان احتمال خطا در این روش و وقوع تحریف در الفاظ قرآن بیشتر میشد.[4]
جمعآوری آیات قرآن
بنابراین مسلمانان سرشناس بر آن شدند تمام آیات نگارش شده را در یک مجموعه حفظ و گردآوری کنند. هرچند نخستین گام در این زمینه توسط امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام آغاز شد[5] و به «مصحف علی بن ابی طالب» معروف گشت، اما به دلایل سیاسی، پذیرفته نشد.[6]
برخی دیگر از صحابه نیز آیاتی را که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیده بودند، در مصحفهایی گرد آوردند که حتی مسلمانان دوردست از مرکز حکومت اسلامی نیز از آنها استفاده میکردند[7] اما اختلاف قرائتها موجب روز افزونی اختلاف و مشاجره در میان مسلمانان شده بود.[8] به همین بهانه در زمان خلافت عثمان تمام این مصحفها به هدف یکسانسازی قرائتها به یک مصحف تبدیل شد.[9]
تاکید اهل بیت بر قرآن موجود
بر اساس گزارشهای تاریخی این پروژه مورد تایید و پذیرش امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام چه پیش از خلافت ظاهری[10] و چه پس از آن واقع شده[11] و حتی ایشان در این مسیر به گردآوران مشورت میدادند.[12] همچنین دیگر ائمه اثنی عشر علیهمالسلام نیز مردم را به تمسک و بهرهگیری از مصحف گردآوردی شده، ترغیب و توصیه میکردند.[13] بر همین اساس است که دانشمندان شیعه همچون دیگر مسلمانان بر دیدگاه این همانی قرآن موجود در عصر حاضر، اجماع کردهاند.[14]
شیخ صدوق به صراحت فرموده: «اعتقاد ما شیعیان پیرامون قرآن چنین است كه خدا آن را بر حضرت محمد صلىاللَّهعليهوآله نازل ساخته و همين قرآنی است كه امروز در ميان مردم مسلمان و چیزی بر آن افزوده نشده و عدد سورهها نیز نزد مردم صد و چهارده سوره میباشد.»[15]
پی نوشت:
[1]. افسانه قرآن شیعه و حیلههای تازه، نشریه کلک پژوهش، شماره 80.
[2]. ابن حنبل، احمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، اول، مؤسسة الرسالة، 1416، ج37، ص: 426.
[3]. ترمذی، محمد، سنن الترمذي، اول، دار الحديث، 1419، ج5، ص: 543.
[4]. سجستانی، عبدالله، المصاحف، دوم، دار البشائر، 1423، ج1، ص: 204.
[5]. سیوطی، عبدالرحمن، الإتقان فى علوم القرآن، دوم، دار الکتب العربی، 1421، ج1، ص: 209.
[6]. صفار، محمد، بصائر الدرجات، دوم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404، ج1، ص: 193 ؛ هلالی، سلیم، كتاب سليم بن قيس، اول، نشر الهادی، 1414، ج2، ص: 582.
[7]. ابن اثیر، علی، الكامل، دار صادر، 1965، ج3، ص: 111.
[8]. طبری، محمد، جامع البيان فى تفسير القرآن، اول، دار المعرفة، 1412، ج1، ص: 21.
[9]. بخاری، صحيح البخاري، دوم، وزارة الأوقاف مصر، 1410، ج8، ص: 100.
[10]. ابن کثیر، اسماعیل، البداية و النهاية، دارالفکر، 1407، ج7، ص: 217.
[11]. قرطبی، محمد، الجامع لأحكام القرآن، اول، ناصر خسرو، 1364، ج17، ص: 209-208.
[12]. ابن طاووس، علی، سعد السعود، اول، دار الذخائر، ص: 278.
[13]. صفار، محمد، بصائر الدرجات، دوم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404، ج1، ص: 193.
[14]. ر.ک: خوئی، ابوالفاسم، البيان فى تفسير القرآن، اول، موسسة احياء آثار الامام الخوئي، 1430، ص: 200.
[15]. صدوق، محمد، إعتقادات الإمامية، دوم، كنگره شيخ مفيد، 1414، ص: 84