خداوند راه تشخیص حق و باطل را در درون انسان قرار داده است تا با شناخت باطل، از او دوری و بدون تعصب از حق پیروی کند؛ بنابراین انسانی که از سلامت روحی برخوردار باشد، به محض روشن شدن حق، آن را میپذیرد.
![حق مداری مستلزم حق شناسی حق مداری مستلزم حق شناسی](https://btid.org/sites/default/files/media/image/3245f740-ed72-414d-9f9a-712839768c01_1.jpg)
از آنجا که خداوند انسان را مختار آفریده و راه تشخیص حق از باطل را در درون او به ودیعه گذاشته است،[1] او را مامور به شناخت حق و حقیقت کرده است.
ملاک نبودن اشخاص، در شناخت دین
شخصی به نام حارث، نزد امیرالمومنین علیهالسلام آمد، گویا در مورد جنگ جمل دچار نوعی تردید شده بود؛ زیرا در جنگ جمل، یک طرف امیرالمومنین علیهالسلام و طرف دیگر عایشه، طلحه و زبیر بودند، از اینرو حق بر او مشتبه شده بود. حضرت در اینباره ابتدا به او فرمود: «إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ»؛[2] «به راستی که دين خدا به شخصيّت و موقعيّت افراد شناخته نمىشود، بلكه به علامت و نشانه حق شناخته مىگردد».
ملاک شناخت دین، قرآن و اهل بیت علیهمالسلام هستند؛ بر این اساس در این روایت از اینکه کسی، اشخاص و موقعیت آنها را ملاک شناخت دین و حق، قرار دهد، نهی کرده است. علت آن را حضرت در جای دیگر چنین فرمودند: «مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ أَزَالَتْهُ الرِّجالُ وَ مَنْ اَخَذَ دينَهُ مِنَ الْكِتابِ وَ السُّنَّةِ، زالَتِ الْجِبالُ وَ لَمْ يَزُلْ»؛[3] «هر كس دين خود را از دهان مردان بگيرد، [همان] مردان، او را از دين بر مىگردانند و هر كس دين خود را از قرآن و سنّت رسول خدا صلياللهعليهوآله فراگيرد، كوهها از بين مىروند؛ ولى ايمان او ماندگار است».
نکته مهم اینکه، هرچند دین و آموزههای اسلام، از طریق علما به مردم میرسد و باید از آنها پیروی کرد؛ ولی ملاک در دینداری نباید اشخاص و موقعیت آنها باشد.
بر همین اساس حضرت یک قاعده جامع بیان میکنند: «فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»؛[4] «پس حق را بشناس تا اهل و طرفداران آن را بشناسی».
علت سرگردانی
امیرالمومنین علیهالسلام علت سرگردانی مردم را نشناختن حق دانسته و میفرمایند: «إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ، إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَ فَتَعْرِفَ أَهْلَهُ، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ»؛[5] «نگاهت را به زير افكندى و بالاى سرت را نگاه نكردى، به همين جهت سرگردان شدى! تو حق را نشناختى، تا اهل آن را بشناسى و باطل را نشناختى تا پيرو باطل را بشناسى».
پیروی از حق
بیتردید انسانی که از سلامت روح برخوردار باشد، به مجرد اینکه حق را شناخت و باطل برایش روشن شد، بدون تعصب از باطل دوری کرده و از حق پیروی میکند.
[1]. شمس، آیه8.
[2]. شیخ مفید، محمدبن محمد، الامالی، محقق استادولی، نشر،کنگره شیخ مفید، 1413 ق، چاپ اول، ص5.
[3]. فتال نیشابوری، محمدبن احمد، روضه الواعظین، انتشارات رضی، 1375ش، چاپ اول، ج1، ص22.
[4]. شیخ مفید، همان، ص5.
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، داراحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ دوم، ج34، ص311.