دکتر استرنج، تصویری از نمادها و نشانه‌های کوته‌فکری

11:21 - 1401/09/14

اعتقاد به جادو و جادوگری در این فیلم، که نهایتاً به قدرت شیطان و تأثیرگذاری اغراق شده او در هستی می‌انجامد، انحراف تفکر حاکم بر هالیوود و ساخته‌هایش که درصدد بسط و گسترش این نوع نگاه در سطح جهان هست را نمایان می‌کند. همچنین اشاره به مسئله آخرالزمان و تهدید کره زمین و ساکنانش توسط قدرتی شیطانی که قصد گسترش قدرت خود در تمام جهان‌ها را دارد، و ظهور منجی از دل جادوی تاریک و تعلیمات آن، که برگرفته از همان قدرت شیطانی است، مهر تأییدی است بر این انحراف که ریشه‌ای تاریخی دارد.

Doctor strange

فیلم دکتر استرنج | استودیو مارول در سال 1993 در آمریکا با انتشار مجلات کمیک پایه‌گذاری شد. با ساختن فیلم مرد آهنی در سال 2008 که فیلمنامه آن کاملاً برگرفته از کمیک بوک‌ها بود، رسماً وارد سینمای هالیوود شد.

فیلم دکتر استرنج در سال 2016 با کارگردانی "اسکات دریکسون" و نویسندگی "سی رابرت کارگیل" روی پرده‌های سینما رفت. این فیلم بعد از اکران جهانی، فروش 86 میلیون دلاری در گیشه سینما را ثبت کرد و به محبوبیت نسبی دست یافت. صحنه‌های فیلم مربوط به جادوگری، صحنه‌های آخرالزمانی و جنگ بین خیر و شر با تفسیر غربی از آن است.

از ابتدای فیلم این‌گونه به نظر می‌‌رسد که استرنج بیش از اینکه پزشکی متخصص و جراحی حاذق باشد، فردی مغرور و متکبر است، اما چیزی نمی‌‌گذرد که کل داستان با حادثه رانندگی و صدمات ناشی از آن، برای دکتر استرنج تغییر می‌کند. بعد از حادثه رانندگی او تمام ثروتش را خرج می‌کند که بهبود یابد، اما نتیجه‌ای نمی‌گیرد. به دنبال درمان و بهبودی از معبدی به نام کامارتاج در نپال سر در می‌‌آورد.

در صحنه‌های ابتدایی ورود به معبد بعد از آشنایی با فردی که در ادامه می‌فهمیم جادوگر اعظم است و عمری طولانی با توسل به نیروی تاریکی و جادو گذرانده، برای تعلیم جادوگری پذیرفته می‌شود. شخصی که استرنج را به اتاق محل استراحتش راهنمایی می‌کند، از قواعد و قوانین معبد و چگونگی منش شاگردان، مخصوصاً در مقابل جادوگر اعظم(پذیرش تعلیم بدون هیچ نوع سؤالی) توضیحاتی می‌دهد که ذهن مخاطب را به این سمت و سو می‌برد، که ساکنان معبد یک فرقه عرفانی را تشکیل داده‌اند. 

پس از ورود به اتاق محل استراحت دکتر استرنج، راهنما تکه کاغذی به او می‌دهد که روی آن کلمه شامبالا (Shambala) به انگلیسی نوشته شده است و به او می‌گوید که رمز وای فای است. شامبالا شهری است افسانه‌ای و گمشده که طبق افسانه‌ها، مردم آن عمری طولانی و جواهرات فراوان دارند. سازنده با این نماد، مخاطب را به مدینه فاضله بودن فضای مجازی و اینترنت اشارت می‌دهد. در تصدیق این برداشت به دیالوگی که بین دکتر استرنج و شخص راهنما رد و بدل می‌گردد، اشاره می‌کنم.

دکتر: این چیه؟ ذکری است برای من؟
راهنما: این رمز وای فای است؛ ما که انسان‌های بدوی نیستیم.
این دیالوگ نشان می‌دهد فیلمساز برای انسان مدرن در عصر مدرنیته، مدینه فاضله‌ای جز همین ساخته مجازی خودش که منشأ نفسانی دارد و نه الهی، متصور نیست و اگر به منجی و برپایی مدینه فاضله در طول اعصار و قرون از طریق انبیای الهی وعده داده شده، این وعده‌ها و این نوع نگاه، برازنده و در حد انسان‌های بدوی است که زمان آن‌ها گذشته است.

استرنج مبهوت مهارت‌هایی می‌شود که در ابتدا اعتقادی به آن‌ها ندارد. در معبد، مهارت‌های جادوگری توسط استاد باستانی(جادوگر اعظم) به او آموخته می‌شود. با توجه به استعداد و گذشته‌اش، در مدت زمان بسیار کمی، با مطالعه و تمرین به مهارت بالایی در قدرت‌های جادویی دست پیدا می‌کند. یکی از کتاب‌هایی که از کتابخانه برای مطالعه می‌گیرد "کلید سلیمان" است که غربی‌ها آن را منسوب به حضرت سلیمان می‌دانند. همچنین برای انتقال بین مکان‌ها -و حتی جهان‌ها- از حلقه‌ای جادویی به نام فلاخن استفاده می‌کند. این حلقه مانند کتابی که نام برده شد، اشاره به این باور صهیونیست‌ها -که کمپانی صهیونیستی مارول را در اختیار دارند- اشاره دارد، که سرچشمه قدرت سلیمان نبی را الهی ندانسته، بر جاهلیت قدیم خود پافشاری دارند و معجزات انبیا را از سنخ جادو و قدرتی که با توسل به ابزار برای دیگران قابل دسترس است، می‌دانند. از این رو بعد از هزاران سال در حفاری‌های منطقه فلسطین و به ویژه بیت‌المقدس، به دنبال حلقه سلیمان و اشیائی از این دست می‌گردند.

یکی دیگر از نشانه‌ها چشم آگاماتو، وسیله‌ای است که در فیلم توسط دکتر استرنج بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ که دقیقاً مشابه چشم جهان‌بین -از علائم شیطان‌ پرستان- است. نتیجه داستان در آخر فیلم هم توسط همین ابزار و کنترل زمان با آن، رقم می‌خورد.

این اعتقاد به جادو و جادوگری که نهایتاً به قدرت شیطان و تأثیرگذاری اغراق شده او در هستی می‌انجامد، انحراف تفکر حاکم بر هالیوود و ساخته‌هایش که درصدد بسط و گسترش این نوع نگاه در سطح جهان هست را نمایان می‌کند. همچنین اشاره به مسئله آخرالزمان و تهدید کره زمین و ساکنانش توسط قدرتی شیطانی که قصد گسترش قدرت خود در تمام جهان‌ها را دارد، و ظهور منجی از دل جادوی تاریک و تعلیمات آن، که برگرفته از همان قدرت شیطانی است، مهر تأییدی است بر این انحراف که ریشه‌ای تاریخی دارد.

این انحراف در بنی‌اسرائیل از زمانی آغاز شد که به تعلیمات ناب فرستادگان خداوند ایمان نیاوردند و در طول زمان و گذر از دل اعصار و قرون، زاویه آنان با حقیقت به گونه‌ای شد که در تقابل با خدا خود را با توسل به ابزار علمی(تکنولوژی و جادوگری) در مصدر امور جهان می‌دانند. در نهایت نگاه ابزاری نسبت به تعلیمات پیامبران الهی  و جادو دانستن آن، و به‌کارگیری در جهت کسب قدرت، و پایین‌تر دانستن آن نسبت به قدرت شیاطین، نشان از کوته‌فکری و بی‌خبری آنان دارد.

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 1 =
*****