از آنجا که قرآن کریم بر اساس علم خداوند حکیم نازل شده است و تناقضگویی از حکیم عالم، قبیح است، پس در قرآن کریم هیچگونه تناقضی وجود ندارد؛ علاوه بر اینکه قرآن دارای ظاهر و باطن و مراتب چهارگانه است.
هر چند برخی از نواندیشان، از روی غرضورزی، یا به دلیل عدم علم و آگاهی، با دیدن برخی آیات قرآن در صدد اشکالتراشی برای دین اسلام هستند؛ ولی بعد از بررسی و دقت در مضمون آیات، هیچگونه تعارضی بین آیات قرآن کریم دیده نمیشود .
عدم تناقضگویی حکیم عالم
قرآن کریم از طرف خداوند و بر اساس علم بینهایت او نازل شده است. «فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّه»؛[1] «بدانید (قرآن) تنها با علم الهی نازل شده است». همچنین خداوند آن را از روی حکمت خود فروفرستاده است، «وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليم»؛[2] «به یقین این قرآن از سوی حکیم و دانایی بر تو القا میشود» و از آنجا که تناقض در سخنان عالم حکیم، قبیح است پس هیچگونه تعارض و تناقضی بین کلمات و آیات قرآن کریم وجود ندارد.
مراتب قرآن در روایات
با توجه به اینکه قرآن کریم، کتابی جاودانه است و برای هدایت همه انسانها تا روز قیامت فرستاده شده است،[3] دارای مراتبی است که گاهی به ظاهر و باطن[4] و گاه به مراتب چهارگانه از آن یاد شده است.
امام صادق علیه السلام قرآن را به چهار بخش تقسیم کرده و میفرماید: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [عَلَى] أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الْعِبَارَةِ، وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ، وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ، وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ، وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ»؛[5] «کتاب خدا، بر چهار گونه است: عبارت، اشارت، لطائف و حقایق. عبارتهای آن، برای عموم مردم است؛ اشارههای آن، برای خواص؛ لطائف آن، برای اولیا و حقایق قرآن، از آنِ پیامبران علیهمالسلام است»
حل تناقض چند دسته آیه
چنانکه ملاحظه شد، قرآن کریم، بلکه هر آیهای از آن میتواند دارای این چهار مرتبه باشد؛ پس هیچگونه تناقضی در آن وجود ندارد. از باب مثال در جایی میفرماید: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»؛[6] «ما قرآن را برای یادآوری، آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟» از مضمون این آیه فهمیده میشود که قرآن، با بیانی ساده فرستاده شده و قابل درک برای همه انسانهاست.
همین قرآن در آیات دیگری میفرماید: «وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب»؛[7] «و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمى کنند، و) متذکر نمىگردند.» همچنین در جای دیگر تعقل و فهم قرآن را مخصوص علما کرده است.[8]
هر چند به ظاهر این دو دسته روایت تناقض دارند، ولی با توجه به مجموعه نظاممند قرآن کریم و روایت امام صادق علیهالسلام، اینطور گفته میشود که آنچه که آسان نازل شده و برای همه قابل فهم است، عبارات و ظاهر قرآن و بخشی از اشارات آن است؛ ولی بخشهای دیگر قرآن که مراتب عمیقتر آن است، فقط مخصوص علما و خردمندان است.
بنابراین نه تنها هیچگونه تناقضی در آیات قرآن کریم وجود ندارد؛ بلکه از یک نظام و تناسب خاصی برخوردار است که بر اهل خرد پوشیده نیست.
پینوشت:
[1]. هود: 14.
[2]. نمل: 6.
[3]. تکویر: 27.
[4]. عیاشی، محمدبن مسعود، تفسیر عیاشی، المطبعه العلمیه، 1380ش، چاپ اول، ج1، ص2.
[5]. منسوب به امام صادق علیهالسلام، مصباح الشریعه، نشر انجمن اسلامی حکمت، 1360ش، چاپ اول، ص459.
[6]. قمر: 17.
[7]. آل عمران: 7.
[8]. عنکبوت: 43.