افرادی که در زندگی فردی و اجتماعی خود به ویروس بزرگنمایی و فاجعهانگاری مبتلا هستند، در مواجهه با برخی از رویدادهای زندگی در معرض ناامیدی قرار میگیرند.
ریشه و عامل اصلی ناامیدی در زندگی برخی افراد، داشتن رویکرد فاجعهانگاری و سیاهنمایی است؛ ویروس مرگباری که مانع نگاه زیبا به زندگی شده، انسان را از حرکت بهسوی پیشرفت و موفقیت بازمیدارد. برای درک روشنتر این موضوع و تأثیر ناخوشایندی که بر روح و روان انسان بر جای میگذارد، مثالهایی را ذکر خواهیم کرد:
از کاه کوه نسازیم
فاجعهانگاری و از کاه کوه ساختن، در تمام لایههای زندگی میتواند رسوخ کند و نمود روشن داشته باشد. کسی که به این ویروس مبتلاست، در صحنههای مختلف زندگی، از جمله زندگی فردی و اجتماعی، همسرداری، تربیت فرزند و... نگاه غیرمنطقی و غیرواقعی به رخدادههای پیش روی خود دارد .
در حوزه تربیت و پیشرفت خود
افرادی که از اعتمادبهنفس پاینی برخوردارند، ضعفها و کمبودهای خود را بسیار بزرگ تلقی میکنند؛ به طوری اگر در موضوعی خاص با شکست مواجه شوند، کار را برای خود تمامشده فرض کرده، تا سرحد مرگ به خود عذاب و شکنجهٔ روحی وارد میکنند. همواره ادبیات این دسته از افراد چنین است:
- خودم که فکر میکنم افتضاح شده و گند زدم؛
- اگر بفهمن من دستپختم خوب نیست، آبروم میره؛
- ای کاش امشب این غذا رو درست نکرده بودم…!
در حوزه تربیت فرزند
فرزندان در سنین رشد و پویایی خود نوعاً با برخی ضعفها و شکستها مواجه میشوند؛ برای مثال در درسی خاص نمره قابلقبول را به دست نمیآورند یا اینکه در روابط اجتماعی خود رفتاری منفی را از خود بروز میدهند و... . والدینی که به ویروس فاجعهانگاری مبتلا هستند، تمام نقاط قوت فرزند خود را فراموش کرده، تنها روی نقطهضعف او کلیک میکنند. ازاینرو روح ناامیدی در فرزندان رسوخ میکند.
در حوزه همسرداری
نوعاً زوجین میکوشند با رفتارهای هوشمندانه و درست، رضایت همسر خود را جلب کنند؛ ولی کم نیستند افرادی که علیرغم تلاشهای فراوان، نواقصی هم در زندگی و آیین زناشویی دارند. مشکل اصلی در چنین فضایی، بزرگنمایی نواقص و فاجعهانگاری مسئله است. در واقع افرادی که مسئلهای را بزرگتر از آن چیزی که هست باور میکنند، نمیتوانند واکنشی مناسب و بههنگام و اصولی از خود نشان دهند؛ چهبسا اینچنین افرادی با بروز هیجانات منفی، تنها به ابراز خشونت و خشم، خودتخریبی و ناامیدی مبتلا شوند و خود را در یک بنبست خیالی محصور نمایند.