مدیریت سخن گفتن

03:50 - 1392/10/29
رهروان ولایت ـ يكي ديگري از ابعاد اخلاق اجتماعي مديريت تقوايي واخلاقي سخن است انسان مومن كلام و سخنش را مديريت ميكند. گاهي انسان زبان را مديريت مي‎كند، گاهي زبان انسان را، گاهي هم زبان انسان را به ذلت مي‎كشد.
شناخت راه خدا

بسمه تعالي

يكي از ويژگي‎هاي انسان مومن اخلاق مداری است، مومن وجودش سراسر از فضائل اخلاقي ومبرا از رزائل اخلاقي است وجود او موجب رشد جامعه است. هم در عرصه فردي وخانوادگي و هم اجتماعی وكاری داری فضائل همه جانبه است.

همانطوری كه در بحث های قبلی گفتیم، یکی از ابعاد مهم اخلاقي، اخلاق اجتماعی است، و گفته شد که اخلاق اجتماعی دارای ابعاد گوناگونی است.

يكي ديگري از ابعاد اخلاق اجتماعي مديريت تقوايي واخلاقي در سخن است. انسان مومن كلام وسخنش را مديريت ميكند، گاهي انسان زبان را مديريت ميكند، گاهي زبان انسان را. گاهي هم  زبان انسان را به ذلت مي‎كشد.

گاهي يك غيبت وتهمت وبهتان موجب ميشود تمام زندگي یک نفر به تباهی کشیده شود. اگر سخن،انسان را  مديريت کند، آسيب زا است، ولي اگر انسان سخن را مديريت كند، سخن سنجیده و نور است.

درمتون فاخر ديني بيان شده كه انسان بايد مديريت سخن را داشته باشد: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللهَ أَن تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ ).[1]
«اى مؤمنان! چرا چيزى را مى گوييد كه خود عمل نمى كنيد ؟ * نزد خدا به شدت موجب خشم است كه چيزى را بگوييد كه خود عمل نمى كنيد ».

( وَلاَ يَغْتَب بَعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ ).[2]
« و از يكديگر غيبت ننماييد ، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد ؟ بى ترديد [ از اين كار  ]نفرت داريد، و از خدا پروا كنيد كه خدا بسيار توبه پذير و مهربان است ».

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض ).[3]
« اى مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد، و آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مى گوييد با او بلند سخن نگوييد ».

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِن قَوْم عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَلاَ نِسَاءٌ مِن نِسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَلاَ تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلاَ تَنَابَزُوا بِالاَْلْقَابِ ).[4]
« اى اهل ايمان! نبايد گروهى گروه ديگر را مسخره كنند، شايد مسخره شده ها از مسخره كنندگان بهتر باشند، ونبايد زنانى زنان ديگر را [مسخره كنند ] شايد مسخره شده ها از مسخره كنندگان بهتر باشند، و از يكديگر عيب جويى نكنيد و با لقب هاى زشت و ناپسند يكديگر را صدا نزنيد ».

وَ أَمَّا حَقُّ اللِّسَانِ‏ فَإِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَا [5]وَ تَعْوِيدُهُ عَلَى الْخَيْرِ وَ حَمْلُهُ عَلَى الْأَدَبِ وَ إِجْمَامُهُ[6] إِلَّا لِمَوْضِعِ الْحَاجَةِ وَ الْمَنْفَعَةِ لِلدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ إِعْفَاؤُهُ عَنِ الْفُضُولِ الشَّنِعَةِ الْقَلِيلَةِ الْفَائِدَةِ الَّتِي لَا يُؤْمَنُ ضَرَرُهَا مَعَ قِلَّةِ عَائِدَتِهَا وَ يُعَدُّ شَاهِدَ الْعَقْلِ وَ الدَّلِيلَ عَلَيْهِ وَ تَزَيُّنُ الْعَاقِلِ بِعَقْلِهِ حُسْنُ سِيرَتِهِ فِي لِسَانِهِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‏.[7]
حق زبان اين است كه با خوددارى از گفتار زشت حرمتش را نگه دارى، به گفتار نيك عادتش دهى، آن را جز در موارد نياز و منافع دين و دنيا بكار نيندازى، از سخنان بيهوده زشت و بى ‏ثمر كه احتمال زيان دارد و سود چندان ندارد، معافش دارى، زبان گواه و دليل بر عقل آدمى پيرايه خردمند عقل است و زبان مؤدب(عبارت متن بسيار درهم و برهم است و بر حسب تخمين ترجمه شد) و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم.[8]

قَالَ ع‏ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ [سُبْحَانَهُ قَدْ] فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَة[9]
امام باقر عليه السّلام فرمود: روزى محمّد بن مسلم‏ابن شهاب زهرىّ بر پدرم امام سجّاد عليه السّلام وارد شد در حالى كه بسيار محزون و غمبار بود، پدرم بدو فرمود: تو را چه شده كه اين چنين محزونى؟! گفت: اى زاده رسول خدا، غمها و غصّه‏هايى است كه پيوسته از جهت حسودان بر نعمت و طمعكاران در موقعيّتم بر من وارد مى‏شود، تا جايى كه ديگر به هيچ كس اعتماد ندارم.

حضرت سجّاد عليه السّلام فرمود: زبانت را حفظ كن تا دوستانت را بدست آورى. زهرىّ گفت: اى زاده رسول خدا، من در كمال خوش زبانى با اينان رفتار مى ‏كنم. حضرت فرمود: هيهات هيهات! مبادا مبتلا به عجب شوى، و نكند كلامى گويى كه مخالف دلشان باشد، هر چند عذر آن نزد تو باشد، چون تو قادر نخواهى بود به تمام مخالفين خود عذرت را بنمايى و حرف را روشن كنى...[10]

قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‏ أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ[11]‏  وَ لَقِيَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ مَنْ وَفَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ النَّاسِ وَ اسْتَحْيَا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ.[12]
امام چهارم (ع) فرمود: چهار چيز است كه هر كس را باشد اسلامش كامل و گناهانش پاك گردد و پروردگار عز و جل خود را ملاقات مى‏كند در حالى كه خدا از او خشنود است هر كس بآنچه بنفع مردم بر خويشتن قرار داده براى خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است شرم كند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.[13]

------------------------------------

پی نوشت:

1.صف (61) : 2 ـ 3 .
2.حجرات (49) : 12 .
3.حجرات (49) : 2 .
4.حجرات (49) : 11 .
5. الخنى: الفحش من الكلام.
6. في بعض النسخ‏[ اجماعه‏]. و في بعضها[ حله بالآداب و اجمامه‏]. و في الخصال و من لا يحضره الفقيه بعد قوله:« و تعويده الخير» هكذا[ و ترك فضول التي لا فائدة فيها و البر بالناس و حسن القول فيهم‏]. انتهى.
7.ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. ص256
8.ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه جنتى - تهران، چاپ: اول، 1382ش. ص407
9.شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح) - قم، چاپ: اول، 1414 ق. ص544
10.طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج / ترجمه جعفرى - تهران، چاپ: اول، 1381 ش. ج‏2 ؛ ص150
11. محص الشي‏ء: نقصه بالشد- يقال: محص اللّه عن فلان ذنوبه أي نقصها و طهره منها.
12.ابن بابويه، محمد بن على، الخصال - قم، چاپ: اول، 1362ش. ج‏1 ؛ ص222
13.ابن بابويه، محمد بن على، الخصال / ترجمه فهرى - تهران، چاپ: اول، بى تا. ج‏1 ؛ ص246

 

خلاصه سخنرانی استاد جمالی فرد در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/10/10

لینک خلاصه سخنرانی های قبلی : http://www.jonbeshnet.ir/category/443

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 14 =
*****