توهین به مقدسات اسلامی، همواره یکی از حربههای اسلامستیزان و گردنکلفتان تاریخ، برای رسیدن به اهداف زورگویانه خویش است.
یکی از راههای مبارزه دشمن با اسلام و مسلمانان، تحقیر، توهین و بیحرمتی نسبت به مقدسات مسلمانان است؛ زیرا آنان بهخوبی میدانند که اگر اسلام و آموزههای آن را در نظر مسلمانان کمرنگ کنند، سریعتر به اهداف شوم خود میرسند. در این نوشته به ذکر چند مورد از علل و عوامل توهین آنان میپردازیم.
یک. حسادت نسبت به مسلمانان
بیتردید حسادت، یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود به مقدسات، توهین و بیاحترامی شود؛ زیرا انسان حسود، هرگز تحمل دیدن نعمتهای دیگران را ندارد؛ از اینرو سعی میکند با توهین به وی و مقدساتش، خود را اقناع کند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»؛[1] «آيا بر مردم به خاطر نعمتى كه خدا از فضل خويش به آنان ارزانى داشته حسد مىبرند؟».
دو. ترس از محبوبیت اسلام
ترس از محبوبیت اسلام بین مردم جهان نیز، یکی دیگر از عواملی است که اسلامستیزان را تحریک میکند به مقدسات توهین کنند؛ زیرا آنان با از دست دادن محبوبیت خود، نمیتوانند به خواستههای شوم خویش برسند. به فرموده رهبر انقلاب اسلامی، پررنگ شدن حضور اسلام در جهان، مضاعف شدن جاذبهاش برای دل جوانها، گردانندگان استکبار را دستپاچه کرده است.[2]
سه. ایستادن اسلام در مقابل دنیای آنان
آموزه «ظلمستیزی» از همان نخست، باعث شد که اسلام برای دفاع از مظلوم در مقابل گردنکلفتان و زورگویان سلطهگر، قد عَلَم کند و همین امر باعث به خطر افتادن دنیای آنها شد، به همین خاطر برای ضربهزدن به اسلام و حرکت مسلمانان، دست به توهین و بیحرمتی میزنند.[3]
چهار. لجاجت
لجاجت و سرسختی به معنای پافشاری بر امری، مخالف میل دیگری است[4] و گاهی همراه با عناد و دشمنی میباشد.[5] این امر نیز باعث میشود که برخی به مقدسات اسلام توهین کنند؛ همانگونه که قوم حضرت موسی علیهالسلام از سر لجاجت؛ علاوه بر توهین به خداوند از یاری حضرت موسی نیز سرباز زدند.[6]
بنابراین دشمن، همواره برای رسیدن به خواستههای خود از حربه توهین و بیحرمتی نسبت به مقدسات اسلام استفاده میکند.
پینوشت:
[1]. نساء: 54.
[2]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام در تاریخ، 2/4/1387.
[3]. همان.
[4]. مصطفوی، حسن، التحقیق، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1368ش، چاپ اول، ج10، ص167.
[5]. اصفهانی، راغب، مفردات، دارالقلم، 1412ق، چاپ اول، ص736.
[6]. مائده: 24.