شرک‌آلود بودن انکار توسل به معصومان پس از مرگ

10:21 - 1402/06/06

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمان حیاتشان دارای مقامی بودند که توسل به ایشان جایز بود. انکار این مقام در زمان وفاتشان، انکار یک کمال و جایگاه بالا در مورد ایشان به‌شمار می‌آید. احادیث فراوانی گویای زنده بودن پیامبران پس از وفاتشان هستند.

 

باورهای شیعه اثنی‌عشری از مهمترین مسائلی است که فرقه وهابیت به صورت جدی با آن مبارزه می‌کند. آنها هر روز شبهات بی‌پایه‌ای را در قالب‌های جدید در فضای عمومی منتشر می‌کنند. آنان بر این باورند که توسل به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فقط در زمان حیات ایشان جایز است؛ اما توسل به آن حضرت پس از وفاتشان در شمار اعمال مشرکانه به حساب می‌آید.

بررسی دقیق معارف اسلام ناب و تحلیل صحیح از آنها، گویای آن است که توسل به خاتم الأنبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمان وفاتشان نه تنها یک عمل شرک‌آلود نیست؛ بلکه منکران آن هستند که خود را در وادی شرک انداخته و باعث گمراهی دیگران شده‌اند. در ادامه به برخی از ادله این ادعا اشاره می‌شود:

الف- از دیدگاه عقل، جایز و صحیح است همانگونه که خداوند در زمان حیات پیامبرش، جایگاه مهمی به وی عطا کرده تا مردم بتوانند با واسطه قرار دادنش، به درگاه الهی نزدیک شده و حاجت خود را برآورده سازند، همین جایگاه رفیع را در حیات برزخی برای ایشان محفوظ نگاه دارد.

در واقع منکران توسل پس از حیات، قدرت و توانایی خدا را در این زمینه محدود ساخته‌اند و بر خدا لازم می‌دانند جایگاهی را که در دنیا به پیامبرش داده،‌ در زمان ممات، از وی بستاند.

ب- اگر توسل به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمان حیاتشان جایز است، به دلیل آن است که ایشان دارای مقام نبوت و رسالت بودند و همیشه این مقام را با خود داشته و دارند. بهترین شاهد بر این مطلب آن است که مسلمانان هر روز در حال اقرار به نبوت فعلی ایشان هستند و می‌گویند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛ «شهادت می‌دهد که حضرت محمد، فرستاده خدا می‌باشد» و نمی‌گویند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً کانَ رَسُولُ اللَّهِ»؛ «شهادت می‌دهم که حضرت محمد، فرستاده خدا بود».

بنابراین جواز توسل به ایشان به معنای پذیرش یک کمال و مقام والای الهی برای ایشان است. منکران توسل به ایشان در زمان وفات، در حال انکار یکی از کمالات وجودی پیامبر رحمت و اثبات یک نقص در مورد ایشان می‌باشند؛‌ زیرا جواز توسل به دلیل مقام نبوت و رسالت بود و انکار توسل در زمان ممات، ناشی از انکار مقام نبوت و رسالت می‌باشد.

ج- منکران با پذیرش جواز توسل در زمان حیات پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، پذیرفته‌اند که توسل به عنوان یکی از احکام اسلامی در میان مسلمانان رواج داشت و جایز بود. حال اگر بنا باشد با وفات پیامبر و غیبت ایشان از میان مردم، این حکم اسلامی نیز غیر جایز و حرام شود، همین نکته در مورد دیگر احکام نیز جاری خواهد بود؛ در حالی‌ که چنین چیزی صحیح نیست؛ مثلاً وضو و نماز در زمان پیامبر دارای حکم وجوب و استحباب بود، ولی نمی‌توان گفت حکم این دو عمل پس از وفات پیامبر، تغییر می‌کند.[1]

د- وانگهی، احادیث متعددی با سند صحیح نقل شده که پیامبران پس از مرگ نیز زنده هستند؛ پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «الْأَنْبِيَاءُ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ يُصَلُّون»؛[2] «پیامبران در قبرهایشان زنده و در حال عبادت هستند». بر همین اساس، توسل به پیامبران و اولیاء الهی جایز خواهد بود و عملی مشرکانه نیست.

به ‌هر روی، با کمی دقت و اندیشه و همچنین‌ بر اساس ادله عقلی و نقلی می‌توان جایز بودن توسل به معصوم علیه‌السلام پس از وفاتش را به اثبات رساند.

پی‌نوشت:
[1]. الخرسة، عبدالهادی، الإسعاد فی جواز التوسل و الإستمداد، دار الفجر العروبة، ص: 23.
[2]. ابویعلی، احمد، مسند ابی‌یعلی، دار المأمون، ج6،‌ ص: 146.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 1 =
*****