مجموعه مستند «مثبت مردم» که به عنوان تبلیغ اقدامات ارزشمند دولت سیزدهم تولید شده است، با استفاده از قالبی فاقد خلاقیت در عمل مخاطب را از خود منها کرده است.
اطلاعرسانی درباره خدمات و دستاوردهای دولت و دیگر نهادهای خدمترسان از مهمترین و واجبترین کارهاست؛ بهویژه در روزگار ما که اولویت دشمن بر ناامید کردن مردم از کارآمدی جمهوری اسلامی است و در صدد است نه تنها ساختار نظام را معیوب و فاسد جلوه دهد، که تلاش و دلسوزی مسئولان را در هر مقامی زیر سؤال ببرد. صداوسیما اولین نهادی است که باید این مهم را -که البته بسیار فراتر از چیزی است که در اخبار رسمی دیده و شنیده میشود- در دستور کار خود قرار دهد.
هدف برنامه «مثبت مردم» که تهیهکننده آن اداره کل تولیدات رسانه نهاد ریاست جموری است، علیالقاعده باید چنین تولیداتی باشد؛ از همین رو کارکنان نهاد ریاست جمهوری تصمیم گرفتهاند این گزارشها را در قالبی ارائه کنند که حتیالمقدور مخاطبپسند باشد؛ اما متأسفانه از آنجا که یکی از دمدستیترین و بدترین روشها را انتخاب کردهاند، نه تنها به هدفی که داشتهاند نزدیک نشدهاند، بلکه میتوان گفت از آن دور هم شدهاند.
در آغاز هر قسمت از «مثبت مردم» چهار جوان به عنوان پژوهشگر دور هم مینشینند و درباره اینکه امروز به کدام دستاورد دولت خواهند پرداخت، گپ میزنند. پس از یک گفتگوی دو سه دقیقهای یکی از این چهار نفر که سن و سال بیشتری دارد و نقش سرگروه را بازی میکند، گروه را دعوت میکند که همگی بروند و کار امروز را آغاز کنند. سپس یک به یک گزارشهای تصویری که محصول هریک از آنهاست، پخش میشود. همین جنس گفتگوها لابهلای گزارشها هم تکرار میشود.
چهار جوان، بهویژه آقای سرگروه، تلاش زیادی کردهاند که این گفتگوها کاملاً عادی جلوه کند، ولی در این کار موفق نشدهاند و تصنع در بیان دیالوگها و نوشتهشده بودن آن کاملاً مشهود است. حرکات شتابزده دوربین بین افراد نیز مذبوحانه است و هیچ کمکی به جذابیت کار نمیکند.
«مثبت مردم» در واقع مجموعهای است از چند گزارش تصویری به علاوه یک گفتگوی مخاطب گریز که محتوای آن میتوانست در ضمن همان گزارش ارائه شود. تولیدکنندگان این مجموعه میتوانستند با مشورت با کارشناسان دغدغهمند و اهل فن رسانه، و حتی شاید با هزینهای کمتر، به جای تولید این مجموعه فاقد خلاقیت، با انتخاب مناسب یک قالب متفاوت، به تولید جذابتری دست بزنند. به عنوان مثال اطلاعاتی که در قالب گفتگوی تصنعی ارائه میشود، میشد در یک موشن گرافی به آن پرداخته شود و در چند محتوای دو سه دقیقهای و در کنار تبلیغات بازرگانی در یک ساعت مناسب به خورد مخاطب داده شود.
اتاق فکر پشت چنین تولیداتی باید بدانند ارزش چگونگی ارائه اطلاعات و بیان هنرمندانه آن بسیار بیشتر از محتوای ارائه شده است. چه بسا سخنی بیمایه که در قالبی هنری عرضه میشود و قلب مخاطب را تسخیر میکند؛ و چه بسا محتوایی ارزشمند در قالبی ارائه میشود که حس مخاطب را نسبت به آن منفی میکند.