آنگاه میتوان ادعا کرد که اسلام ناب محمدی در متن جامعه پیاده شده که قوانین روحبخش اسلام توسط معصوم علیهالسلام و با نظارت مستقیم ایشان اجرا شده است.
خداوند اراده فرموده تا اسلام به عنوان آخرین دین بر تمام جهان سیطره پیدا کند.[1] برای رسیدن به این هدف مهم باید قوانین اسلام به صورت دقیق در جوامع بشری اجرایی گردد. کلیات قوانین اسلام در قرآن کریم به مردم عرضه شد، اما به این میزان کافی نبود. خداوند در قرآن به این نکته مهم اشاره میکند که توضیح و تبیین آیات قرآن[2] و همچنین رسیدن به مقصود نهایی و کمال حقیقی توسط خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و جانشینان معصوم ایشان صورت میپذیرد.[3]
استدلالهای استوار عقلی و همچنین شرایط عادی و سیر طبیعی پیشرفت اسلام در طول زمان ایجاب میکرد که پیامبر مکرم اسلام در اندیشه تعیین جانشینی مناسب پس از خویش باشند تا به همان وظیفه توضیح قوانین اسلام و پاسداری از آن مشغول باشد و یکپارچگی امت اسلام حفظ شود.
البته دشمنان اسلام از روز نخست با نفوذ به لایههای جامعه اسلامی، زمینه را برای انحراف مسلمانان پس از پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله فراهم میساختند. بالاخره آنان به هدف شوم خود رسیدند و جریان سقیفه، پایهگذار مسیری شد که با کنار گذاشتن معصوم از رأس جامعه، دریافت تعالیم اسلام ناب محمدی با مشکل مواجه میشد. اینجاست که تقدیر الهی و سنتهای قطعی خداوندی در مواجهه با مدعیان ایمان و خداباوری، آنان را امتحان میکند تا مشخص شود چه کسانی در انتخاب مسیر صحیح و حق موفق خواهند بود.
بههر روی، با اینکه همچنان قرآن در میان مسلمانان بود و امت اسلام با بقایای سنت نبوی، تلاش میکردند زندگی دینی و دنیای خود را سامان دهند، اما نقاط اشتراک میان آنان را باید بسیار ناچیز دانست. درست است که شیعیان بر اساس آیات قرآن و احادیث فراوانی همچون حدیث ثقلین، با پیروی از امامان معصوم علیهمالسلام توانستند از سنت نبوی پیروی کنند، ولی نقش نظارتی معصومان علیهمالسلام برای اجرایی شدن احکام اسلامی در جامعه، قابل مشاهده نیست.
در نگاه شیعه، مهمترین اثری که پس از ضربه شدید جریان سقیفه بر جامعه اسلامی وارد شد، آن است که تا زمان ظهور آخرین معصوم علیهالسلام هیچگاه نمیتوان ادعا کرد تمام قوانین اسلام ناب محمدی به صورت یکجا و یکپارچه در جوامع انسانی در حال اجرا شدن است. البته این نکته نمیتواند بهانهای برای افراد سست ایمان باشد تا از انجام تکالیف خود سرباز بزنند؛ بلکه منافاتی ندارد که در همین شرایط دوران غیبت معصوم علیهالسلام، عالمان دین بتوانند در کلیات قوانین فردی و اجتماعی، به نقطه اشتراک رسیده و از مسیر بررسی احادیث، نزدیکترین قانون به قانون واقعی در اسلام را دریافت کنند.
بنابراین، افراد دلسوز بسیاری در تاریخ اسلام پس از دوران غیبت تلاش کردند تا قوانین اسلامی را در جامعه پیادهسازی کنند، اما برهانهای عقلی و نقلی گویای آن است که تا پیش از نظارت مستقیم نماینده معصوم خدا بر قانون اسلام، نمیتوان ادعا کرد که اسلام ناب محمدی مورد عمل قرار گرفته است.
پی نوشت:
[1]. توبه/33.
[2]. نحل/44.
[3]. انعام/153.