بر اساس گزارشهای معتبر تاریخی، پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله همانند دیگر مناطق، به منطقه بحرین نیز پیک اعزام نمود و حاکمان بحرین نیز به اسلام مشرف شدند، اما این اعزام بدون هیچگونه لشکرکشی بوده است.

نشاندادن تصویری ناپسند و غلط از پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام همواره در دستور کار ملحدان و دشمنان خدا قرار گرفته است. یکی از راهکارهای آنان برای این منظور، دروغپردازی و اتهامزنی از طریق مراجعه به منابع و کتب حدیثی و تاریخی غیر معتبر است. غافل از آنکه حتی مراجعه به کتب معتبر و قدیمی نمیتواند به تنهایی منبع و مستندی برای شناخت شخصیت معصومان علیهمالسلام قرار گیرد؛ زیرا ممکن است مضمون گزارههای تاریخی، نکات نادرستی را به ساحت معصوم علیهالسلام نسبت دهد. در این صورت باید آن گزارهها توجیه شده و یا آنکه کنار گذاشته شوند.
یکی از اقدامات بانیان سقیفه پس از وفات خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و آنگاه که حکمرانی را در اختیار داشتند، کشورگشایی و فتح مناطق دوردست بود. برخی نویسندگان به عمد و یا ناآگاهانه بدون آنکه سند معتبر و یا حتی نامعتبری ارائه دهند، آغاز این کشورگشاییها را از زمان حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و با نظارت ایشان دانستهاند.[1]
این گزارش تاریخی نامعتبر، زمینه را برای ایجاد اختلافهای قومیتی میان نژاد عرب و غیرعرب فراهم میکند، همانگونه که شبههافکنان، از گزارشهای تاریخی در مورد جنگ میان اعراب به فرماندهی خلیفه دوم با ایرانیان برای این منظور بهره میبرند.
مراجعه به منابع تاریخی معتبر باعث کشف حقیقت در این زمینه میشود. پس از جنگهای متعددی که حکومت نوپای اسلام به فرماندهی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله انجام داد و توانست مخالفان سرسخت را سرکوب کند، پیغمبر اکرم به منظور دعوت حاکمان کشورهای همسایه به اسلام، از سال ششم تا سال هشتم هجری تصمیم به ارسال نامه به آن مناطق گرفتند.[2]
بر اساس گزارشهای تاریخی، خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله در این مدت، هفت پیک به مناطق گوناگون اعزام نمود.[3] یکی از مناطقی که پیک کشور اسلامی به سوی آن رهسپار شد، منطقه بحرین بود. بحرین بخشی از سرزمین ایران محسوب میشده و بيش از اسلام و در صدر اسلام، و حتى لااقل تا قرن هفتم هجرى، به همه سرزمين ساحل جنوبى خليج فارس، از بصره تا عمان، گفته میشده و بعداً به مجمع الجزاير بحرين تخصيص يافته است.[4]
در هیچ گزارش معتبر و حتی نامعتبری به این نکته اشاره نشده که اعزام نمایندگان اسلام به مناطق مختلف، همراه با سپاه و لشکر بوده است؛ بلکه نامهرسانها به تنهایی رهسپار مأموریت میشدند. این نکته نسبت به پیک اعزامی به منطقه بحرین نیز وجود دارد.
در آن زمان، از سوی حاکمان ایران دو نفر به نامهای «سیبُخت» و «منذربنساوی» به فرماندهی مناطق بحرین انتخاب شده بودند. «علاءبنعبد اللهحضرمى» نماینده اعزامی اسلام به بحرین بود. پس از آنکه حاکمان بحرین، نامه دعوت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را مشاهده کردند، بدون هیچ مقاومت و اعتراضی به اسلام گرویدند.[5] مسلمان شدن این دو حاکم باعث شد تمام اعراب آن منطقه نیز مسلمان شوند.[6] بنابراین نمیتوان اقدام پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله برای اعزام نماینده به مناطق دوردست را «لشکرکشی» نامید.
پی نوشت
[1]. تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نفیسی، سعید، نشر پارسه، ص 9.
[2]. آیتی، ابراهیم، تاريخ پيامبر اسلام، دانشگاه تهران، ص 482.
[3]. غفاری کاشانی، احمد، تاريخ نگارستان، حافظ، ص 12.
[4]. جزری، ابناثیر، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، مؤسسه مطبوعات علمى، ج4، ص 238. پاورقی، ترجمه، عباس خلیلی.
[5]. ابنهشام، السيرة النبوية، دارالمعرفة، ج2، ص 576.
[6]. ملایری، محمدمهدی، تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، توس، ج4، ص 13.