سیره همیشگی پیامبر اکرم در تبری جستن از بت ها

00:39 - 1400/09/09

سیره همیشگی پیامبر اکرم در تبری جستن از بت ها بوده است.

ایمان بدون کفر ورزی به طاغوت

اشاره
ظهور اسلام در جزیرة العرب و گسترش آن با سختی‌های زیادی همراه بود اما مجاهدت و بردباری خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) سبب شد این نهال طیبه به یک درخت تنومند پربار تبدیل شود. تاثیر و نفوذ مثبت و کارآمد تعالیم اسلام در قلب مردم دنیا هر روز فزونی دارد و سبب شده تا دشمنان حق، تمام تلاششان را برای خاموش ساختن نور خدا به کار گیرند. ایجاد خدشه و تزلزل در سیره پاک نبوی یکی از شگردهای همیشگی‌ آنان بوده که هیچگاه به مقصودشان نرسانده است.

اشکال
در کتاب‌های تاریخی شیعه و عامه گزارش شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)‌ به مبعود مشرکان یعنی بت‌ها فحش و ناسزا می گفته و این باعث ناراحتی و اعتراض مشرکان شده بود تا جایی که اعتراض خود را به جناب ابوطالب منتقل کردند. چنین سیره و روشی از شخصیت مهم دین اسلام که به خود اجازه توهین به دیگران می‌دهد، سبب بی‌اعتمادی به تمام تعالیم و باورهای این دین می‌شود.

پاسخ
گزارش تاریخی ناسزاگویی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
پیش از بیان پاسخ، متن گزارش تاریخی مرتبط با شبهه فوق ارائه می‌شود:
«حدثنا ابن حميد، قال: حدثنا سلمه، قال: حدثنى محمد بن إسحاق، عن يحيى بن عروه بن الزبير، عن ابيه عروه، عن عبد الله بن عمرو بن العاص، قال: قلتُ له: ما اكثر ما رايتَ قريشاً اصابت من رسول الله صلی الله علیه و آله فيما كانت تظهر من عداوته. قال: قد حضرتُهم و قد اجتمع اشرافهم يوما في الحِجر، فذكروا رسول الله صلی الله علیه و آله فقالوا: ما رأينا مثل ما صبرنا عليه من هذا الرجل قط. سفه أحلامنا، و شتم آباءنا، و عاب ديننا، و فرق جماعتنا، و سبّ آلهتنا. لقد صبرنا منه على امر عظيم‏؛[1] از عبد الله بن عمرو بن عاص پرسيدند: دشمنى قریشيان با پیامبر خدا چگونه بود؟ گفت: من حضور داشتم و اشراف قريش در حِجر اسماعیل بودند و سخن از رسول خدا شد و گفتند: هرگز با كسى چون اين مرد مدارا نكرديم كه عقول ما را سبک شمارد و پدرانمان را ناسزا گويد و دينمان را تحقير كند و جمعيتمان را به تفرقه اندازد و به خدايانمان بد گويد، به راستی كه وى را بسیار تحمل كرده‌ايم.»

الف- اشکالات سندی

دشمنی راوی با پیامبر معظم اسلام
راوی این گزارش، عبدالله فرزند عمرو بن عاص است. در دشمنی عمرو عاص با خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیه السلام) و اسلام آوردن اکراهی او، سخنی نیست. اما فرزندش عبدالله نیز مانند پدرش در لشکریان معاویه حضور داشت و نه تنها میانه خوبی با امیرالمومنین (علیه السلام) نداشت،[2] بلکه با رسول الله نیز دشمنی می‌کرد و به ایشان سخن دروغ نسبت داد.[3]

ناهمگونی میان راوی و گزارش
بنابر گفته مشهور سیره‌‌نویسان و حدیث‌شناسان، عبدالله بن عمرو بن العاص در سال 65 هجری قمری در سن 72 سالگی از دنیا رفته است.[4] گزارشی که او نقل می‌کند در مکه و پس از هجرت مسلمانان به حبشه در سال پنجم[5] پس از بعثت می‌باشد.[6] خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) پس از بعثت 13 سال در مکه اقامت داشتند. بنابراین عبدالله تا پیش از هجرت پیامبر به مدینه، 7 سال سن داشته و گزارشی که او نقل کرده یک سال پیش از به دنیا آمدنش می‌باشد.

ب- اشکال مفهوم‌شناختی

فقدان اعتبار در گفتار مشرکان
مضمون گزارش مزبور آن است که وقتی مشرکان قریش تلاش و پشتکار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبلیغ اسلام را مشاهده کردند، نزد حامی پیامبر؛ جناب ابوطالب (علیه السلام) آمده و از رفتار پیامبر شکایت کردند و مدعی شدند که پیامبر به خدایان مشرکان ناسزا می‌گوید.

اما پذیرش این ادعا در فرضی است که مشرکان در گفتارشان راستین باشند و هیچگاه دروغ از زبانشان جاری نشده باشد و حال آنکه، قرآن کریم از دروغ‌ها و تهمت‌هایی که آنها به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌زدند، خبر داده است؛ تهمت‌هایی همچون جنون، شاعری، کهانت و ساحری برای مقابله با پیامبر و دوری مردم از ایشان به کار گرفته شد و هیچ بعید نیست که این تهمت نیز بسان سایر اتهام‌ها بی پایه و اساس باشد.

اشتباه مشرکان در تطبیق مفهوم ناسزا و تبری
یکی از اصول اساسی در سیره پیامبران الهی، تبری جستن از خدایان دروغین و طاغوت می‌باشد و این شعار را همواره اعلان کرده‌اند که ایمان بدون کفر ورزی به طاغوت نفعی ندارد. قرآن کریم از سیره حضرت ابراهیم (علیه السلام) در این رابطه خبر داده است؛ «قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛[7] ابراهيم گفت: آيا جز خدا چيزى را می‌پرستيد كه نه كمترين سودى براى شما دارد و نه زيانى به شما می‌رساند؟ بيزارى باد بر شما و بر آنچه جز خدا می‌پرستيد، آیا نمی‌اندیشید؟»

خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و‌آله) نیز به صراحت از طاغوت و هر آنچه که مظهر شرک بود، تبری جسته و آنها را هیزم جهنم نامید؛ «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ؛[8] شما و آنچه غير خدا می‌پرستيد، هيزم جهنم خواهيد بود.» مشرکان این صراحت گفتار پیامبر اکرم و روشنگری ایشان را برنتابیده و سخن ناسزا برداشت کردند.[9] حال آنکه چنین سخنانی سب و ناسزا محسوب نشده و قرآن از آن نهی کرده است.[10]

نتیجه
تبری جستن از بت‌ها و شکستن هیمنه و صولت آنها نزد مشرکان یکی از اصول اساسی پیامبر الهی بود که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) نیز از این سیره و روش مستثنی نبودند. اما مشرکان از روی عداوت و دشمنی با طرح ادعای ناسزا گویی به بت‌ها تلاش کردند بر تارخ پاک نبوی، گرد و غبار نشانند اما خوشبختانه به مقصود شوم خویش نرسیدند.

پی نوشت
[1]. طبری، تاريخ ‏الطبري، ج‏2، ص: 332.
[2]. عیاشی، تفسير العياشي، ج‏1، ص: 48-47.
[3]. مامقانی، تنقيح المقال، ج‏2 القسم‏ الاول، ص: 200.
[4]. ابن حبان، تاريخ الصحابة الذين روي عنهم الأخبار، ص: 150 ؛ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج‏31، ص: 241.
[5]. ابن اثیر، الكامل، ج‏2، ص:77.
[6]. تاريخ ‏الطبري، ج‏2، ص: 331.
[7]. انبیاء/66-67.
[8]. انبیاء/98.
[9]. طبرسی، مجمع البيان، ج‏4، ص: 537.
[10]. انعام/108.

حساسیت افسار گسیخته و بی جای مشرکان مکه در مورد معبودان خویش سبب شد تا روشنگری پیامبر معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) در مورد بی ارزش بودن بتها و پرستش آنها را برنتافته و با ارائه تهمت نسبت به پیامبر، ایشان را ناسزاگوی خدایان شرک معرفی کنند. اما سیره نبوی در تبری جستن از بت‌ها و طواغیت هیچ ارتباطی با ناسزاگویی ندارد؛ زیرا خداوند از ناسزا گفتن به مقدسات دیگران نهی فرموده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 10 =
*****