تشکیل اجلاس صلح قاهره بیش از آنکه به قصد دفاع از مردم غزه باشد؛ تلاشی از سوی سران سازشکار عرب برای حفظ منافع و قدرت خودشان است. آنها نگران شدت گرفتن طوفانالاقصی و گسترده شدن دامنه آن به کشورهای عربی هستند.
همزمان با عملیات طوفانالأقصی، شکست نظامی و اطلاعاتی سختی به هیمنه اسرائیل وارد شد و بار دیگر سخن سید مقاومت را اثبات کرد که بنای این رژیم، از خانه عنکبوت نیز سستتر است. انتظار میرفت که سران کشورهای عربی به خود آمده و از این فرصت استثنایی که حماس برای نابودی غده سرطانی به وجود آورده، استفاده کنند؛ آنها با استفاده از حمایت ملت خود میتوانستند جهان عرب را از شر این غده سرطانی نجات دهند؛ زیرا اگر کشورهای عربی از این حمله پشتیبانی جدی میکردند، نابودی این خانه عنکبوت با یک نسیم ملایم نیز محقق میشد و حتی نیازی به وزیدن طوفان هم نبود.
همیشه اینگونه بوده است که در موضوع فلسطین و بحرانهای مربوط به آن، بیشتر سران عرب ترجیح میدهند که عافیت را فدای مسئولیت خود نکنند. برای مردم بیپناه غزه جلسه تشکیل میدهند؛ اما نه در کنار آنها؛ بلکه با فرسنگها فاصله و در حصار ایمن کاخهایی پر از زرق و برق؛ بدشان نمیآید که لباسهای مردم و بدنهای شهدای غزه، به خاک و خون آغشته شود؛ اما هیچ غباری بر لباسهای سفید عربیشان ننشسته و خط اتوی کت و شلوارشان شکسته نشود. بیانه میدهند و محکوم میکنند؛ اما خودشان بهتر از هر کسی میدانند که با این محکومیتهای آبکی حتی مگسهای موجود در آن جلسه هم احساس خطر نمیکنند. در این جلسات تنها از مجامع بینالمللی و از دشمنان خود درخواست میکنند که برای نجات زنان و کودکان اقدامی انجام دهند؛ اما خودشان حاضر نیستند که اقدامی مؤثر انجام دهند. یقیناً تأثیر فریاد کودکی فلسطینی که در بحبوحه حملات اسرائیل بلند میشود و وجدانهای دست نخورده جهانی را به خود میخواند، بسیار رساتر و شکنندهتر از باد گلوی این سران عافیتجوی بیمسئولیت است.
تشکیل اجلاس صلح قاهره در روز شنبه، همانطور که از اسمش پیداست، نه برای دفاع اساسی، ریشهای و دفاع مجاهدانه از مردم غزه، بلکه در واقع برای اعلام آمادگی برای کنار آمدن با اسرائیل، حتی در شرایط جنگی است. غالب دعوت شدگان به این جلسه از کشورهایی بودند که روابط خوبی با آمریکا داشته و در حال عادیسازی روابط خود با اسرائیل هستند. در این اجلاس برخی موضع بیطرفی داشته و حتی از محکومیت تجاوزات اسرائیل نیز خودداری کردند. بیفایدگی و تکراری بودن این جلسه از همان اول معلوم بود؛ بهگونهای که حتی سران برخی از کشورها در آن شرکت نکردند. این اجلاس حتی خاصیت یک بیانیه هم نداشت. آنها نه تنها برای جهاد و حمله به اسرائیل و حمایت از نیروهای مقاومت، اعلام آمادگی نکردند؛ بلکه در کمال ناباوری با تروریست خواندن نیروی حماس، پشت آنها را نیز خالی کردند.
سران سازشکار عرب در حقیقت بیش از آنکه به فکر آرمان فلسطین و نجات مردم مظلوم آن از چنگال رژیم خونآشام فلسطین باشند، به دنبال این هستند که تاج و تخت خود را با چنگ و دندان حفظ کنند. آنها نه تنها دلشان برای مردم غزه نمیسوزد؛ بلکه مردم غزه را مانع روند صلح با اسرائیل میدانند. آنها نه تنها پشتیبان حماس و نیروهای مقاومت نیستند؛ بلکه نسبت به آنها حسادت داشته و وجود آنها را عیانکننده ترسو بودن خود میدانند.
اجلاسیه صلح در قاهره تنها به منظور کاهش فشار افکار عمومی نسبت به بیعرضگی سران عرب نسبت به جنایات صورت گرفته تشکیل شد. درخواست مردم مصر از «سید حسن نصرالله» برای ورود به نبرد با اسرائیل، سبب پریشان خاطری رئیسجمهور مصر و دولتهای همسو با این دولت شد. آنها نگران این هستند که مبادا طوفانالاقصی در غزه به انقلابی تبدیل شده و دامنه تخریب آن به کشورهای سازشکار برسد و در نتیجه تاج و تخت آنها را سرنگون کند. آنها با تشکیل این قبیل اجلاسیههای بیخاصیت و عدم دعوت از نیروهای مقاومت و کشورهای تأثیرگذاری همچون ایران، تنها میخواهند به مردم خود وانمود کنند که ما در قبال سرنوشت فلسطینیان بی تفاوت نیستیم؛ اما توجه نمیکنند با این نمایشهای مضحک، تنها بر رسوایی خودشان میافزایند؛ زیرا اکنون مردم این کشورها میدانند که دیگر از آتش سرد سرانشان هیچ آبی گرم نمیشود.