رهروان ولایت ـ یکی دیگر از اخلاق اجتماعی مردم داری است، یعنی نگاه انسان مومن نگاه خدمت است، در قبال خوبی هایی مردم خوبی کند ودر بدیهای مردم تحمل داشته باشد وبدی نکند.
اگر مردم دار نباشد خود پرست باشد، مبنا ومعیارش خودش باشد وبس، این شخص در محیط اجتماعی نه مورد احترام است ونه محبوبیت دارد.
انسان مردم دار انسانی است که بتواند قلوب مردم را به خود معطوف کند.وجودش مایه آرامش ورشد جامعه باشد. در کلام رسول اعظم داشتن این خصلت اگر همراه با ایمان باشد را بالاترین نیکی شمرده است.
وَ قَالَ صلیاللهعلیهوآلهوسلّم: خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَيْءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ وَ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَيْءٌ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ.[1]
فرمود دو خصلتند كه هيچ كردار خوبى برتر از آنها نيست ايمان بخدا، و نفع رساندن ببندگان خدا، و دو خصلتند كه هيچ بدكردارى روى آنها نيست شرك بخدا، و زيان ببندگان خدا.[2]
حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) میفرماید: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً مِنْ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ يُفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ- أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا آمِنُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا وَ إِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَعَانَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ مِنَ الْفَقْرِ فِي دُنْيَاهُ وَ مَعَاشِهِ وَ مَنْ أَعَانَ وَ نَفَعَ وَ دَفَعَ الْمَكْرُوهَ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ.[3]
بى شكّ خداوند در ميان مخلوقاتش در زمين بندگانى دارد كه در نيازهاى دنيا و آخرت ملجأ و پناه مردمند، براستى اين افراد مؤمنانند، و به روز رستاخيز در امان. هان! بدرستى كه محبوبترين مؤمنان بخدا آنانند كه فرد مؤمن تهيدست را در امور دنيا و گذران زندگيش يارى مىكنند، و نيز آن افرادى كه يارى نمايند و سود رسانند و هر مكروه و ناپسندى را از مؤمنان بزدايند.[4]
مردم داری یعنی اینکه: انسان مردم دار دست مردم را میگیرد نه پای مردم را. برای شادی مردم تلاش میکند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ[5] خَلْقاً فَيَلْقَاهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَيَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ بِكَرَامَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ مِنْهُ[6] ثُمَّ لَا يَزَالُ مَعَهُ حَتَّى يَدْخُلَ قَبْرَهُ فَيَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ فَإِذَا بُعِثَ تَلَقَّاهُ فَيَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ[7] فَلَا يَزَالُ مَعَهُ فِي كُلِّ هَوْلٍ يُبَشِّرُهُ وَ يَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ[8] فَيَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَيَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِي أَدْخَلْتَ عَلَى فُلَانٍ[9].[10]
از امام صادق (عَلَيْهِالسَّلَامُ) نقل شده است كه فرمود:
كسى كه براى مؤمنى وسيله شادى و خوشحالى فراهم نمايد، خداوند عزّ و جلّ در پرتو آن، وجودى مىآفريند كه هنگام مرگ به ديدار او آيد و گويد: اى دوست خدا! تو را به رضوان و كرامتهاى الهى بشارت باد. و مرتّب همراه او هست تا وارد قبر شود؛ و همين سخن را بازگو مى كند؛ و چون محشور گردد نيز او را ملاقات نموده و در هر مرحلهاى از مواقف، همان سخن را تكرار نمايد.
پس بنده خدا گويد: رحمت خدا بر تو باد، تو كيستى؟
جواب گويد: من همان سُرور و شاديى هستم كه براى فلانى مهيّا ساختى.[11]
در روایتی بیان شده که گره گشائی از مومن باعث میشود که خدا در قیامت قلب مومن را باز کند.
عن الرّضا (عليه السّلام) قال: من فرّج عن مؤمن فرج اللّه قلبه يوم القيامة.[12]
یک قاعده کلی:
اما مجتبی علیه السلام برای مردم داری یک قاعده مهم معرفی میکند، میفرماید:
وَ قَالَ علیه السلام: صَاحِبِ النَّاسَ مِثْلَ مَا تُحِبُّ أَنْ يُصَاحِبُوكَ بِهِ.[13] با مردم چنان معاشرت كن كه مايلى با تو معاشرت كنند.[14]
وقتی خودت دوست داری درگرفتاری همه دستت را بگیرند تو هم چنین باش، دست مردم بگیر. دوست نداری غیبت تو را نکنند توهم غیبت نکن.
انسان مومن آنطور زندگی میکند که دوست دارد با او برخورد کنند، برای همه ما مهم است که محبوب مردم باشیم .
امام جواد(علیهالسلام)سه چیز را مایه محبوبیت معرفی میکند:
ثَلاثُ خِصالٍ تُجتَلبُ بِهِنَّ المَحَبَّةُ : الإِنصافُ فِي المُعاشَرَةِ، وَالمُؤاساةُ فِي الشِّدَّةِ وَالاِنطِواعِ ، وَالرُّجوعُ إلى قَلبٍ سَليمٍ . [15] با سه خصلت ، دوستى را به دست مى آورند : انصاف در معاشرت ، همدردى [با ديگران ]در خوشى و ناخوشى ، و داشتن قلبى پاك [از گناهان].
قلبی پاک داشته باشیم، قلب انسان باید از همه پاک باشد، باید نگاه سو استفادگر برخورد نکنیم، باید این روحیه باشد که بدون توقع در خدمت دیگران باشیم.
خاتم الانبیا سیره اش این بود که قلب پاک اسمونی مالامال از عشق به خدا و خدمت به مردم گاهی با بدی مردم سکوت میکرد میرفت، با این مردم چنان با مهربانی برخورد میکرد، که هدایت میشدند، این چنین شد که با وجود رسول خدا حبیب الله این چنین مردم متحد شدند.
ودر آخر یک روایت
وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: فِيمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ عَبْدَهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنْ قَالَ إِنَّ لِي عِبَاداً أُبِيحُهُمْ جَنَّتِي وَ أُحَكِّمُهُمْ فِيهَا قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ تُبِيحُهُمْ جَنَّتَكَ وَ تُحَكِّمُهُمْ فِيهَا قَالَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مُؤْمِناً كَانَ فِي مَمْلَكَةِ جَبَّارٍ وَ كَانَ مُولَعاً[16] بِهِ فَهَرَبَ مِنْهُ إِلَى دَارِ الشِّرْكِ وَ نَزَلَ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ فَأَلْطَفَهُ وَ أَرْفَقَهُ[17] وَ أَضَافَهُ[18] فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَوْ كَانَ فِي جَنَّتِي مَسْكَنٌ لِمُشْرِكٍ لَأَسْكَنْتُكَ فِيهَا وَ لَكِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَى مَنْ مَاتَ مُشْرِكاً وَ لَكِنْ يَا نَارُ هَارِبِيهِ[19] وَ لَا تُؤْذِيهِ قَالَ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ طَرَفَيِ النَّهَارِ قُلْتُ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ أَوْ مِنْ حَيْثُ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ[20].[21]
از امام باقر (عَلَيْهِ السَّلَامُ) نقل شده است كه فرمود:
در آنچه كه خداوند با بندهاش حضرت موسى عَلَيْهِ السَّلَامُ مناجات نمود، اين بود كه فرمود:همانا براى من بندگانى است كه بهشت خود را برايشان مباح و حلال مىگردانم و ايشان را در بهشت فرمان روا مینمايم.
حضرت موسى (عَلَيْهِ السَّلَامُ) گفت: اين افراد چه كسانى هستند كه بهشت را برايشان مباح و فرمان روايشان مینمايى؟
خداوند فرمود: كسانى هستند كه براى مؤمن خوشحالى فراهم كنند.
سپس امام باقر (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فرمود: همانا مؤمنى در حكومت ستمگرى بود كه خيلى او را آزار مىداد، پس از آنجا گريخت و به محلّى رفت كه مشرك بودند؛ و بر خانوادهاى مشرك وارد شد و اهل منزل به او محبّت و مهمان نوازى نموده؛ و دلجويى خوبى كردند.
چون مرگ آن مشرك فرا رسيد، خداوند عزّ و جلّ وحى فرستاد: سوگند به عزّت و جلالم! اگر در بهشت جايگاهى براى مشركين مى بود تو را ساكن آن مىگرداندم، و چون سكونت در بهشت براى كسانى كه به حالت شرك مرده باشند حرام گشته، پس اى آتش! از او گريزان باش؛ و اذيّت و آزارى به او نرسان.
امام (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فرمود: نياز روزانه او در هر صبح و شب برايش آورده مىشود. گفتم: آيا روزى او از بهشت مىباشد؟ فرمود: يا از هر كجا كه خداوند خواسته باشد.[22]
-------------------------------
پی نوشت :
[1]ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. ص35
[2] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه كمرهاى - تهران، چاپ: ششم، 1376 ش.
[3] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. ص376
[4] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه جعفرى - تهران، چاپ: اول، 1381ش.
[5] ( 4 و 5) ليس في النسخة- ب-.
[6] ( 4 و 5) ليس في النسخة- ب-.
[7] ( 6 و 7) ليس في الأصل، و أثبتناه من الكافي.
[8] ( 6 و 7) ليس في الأصل، و أثبتناه من الكافي.
[9] ( 8)- عنه في المستدرك: 2/ 404 ح 4 و أخرجه في البحار: 74/ 296 ح 25 الوسائل: 11/ 571 ح 9 عن الكافي: 2/ 192 ح 12 بإسناده عن الحكم بن مسكين، و نحوه في البحار: 74/ 305 ح 51 و الوسائل:
11/ 574 ح 17 عن ثواب الأعمال: ص 180 بإسناده عن لوط بن إسحاق عن أبيه عن جدّه عنه( ع) باختلاف يسير.
[10] كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، المؤمن - قم، ق1404. ص51
[11] كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، مومن كيست؟ وظيفه اش چيست؟ / ترجمه المؤمن - قم، چاپ: اول، 1386 ش.
[12] مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) - تهران، چاپ: اول، 1382 ق.
[13] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج75 ؛ ص116
[14] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان عليهم السلام ( ترجمه جلد 75 بحار الأنوار) - تهران، چاپ: اول، 1364ش.
[15] كشف الغمّة : ۳ / ۱۳۹ ، بحار الأنوار : ۷۸ / ۸۲ / ۷۷ .
[16] ( 4)- ولع: استخفّ.
[17] ( 5)- في النسخة- أ- و واقفه و هو تصحيف.
[18] ( 6)- في النسخة- أ- و صافحه.
[19] ( 7)- في الكافي: هيديه، أي ازعجيه و افزعيه.
[20] ( 8)- عنه في المستدرك: 2/ 404 و أخرجه في البحار: 74/ 288 ح 16 عن الكافي: 2/ 188 ح 3، و صدره في ص 306 ح 57 عن قصص الأنبياء للراوندي: ص 125 ح 28 باختلاف يسير بإسنادهما عن عبد اللّه بن الوليد الوصّافي، و صدره أيضا في البحار: 13/ 356 ح 59 عنهما، و ذيله في البحار: 8/ 314 ح 92. عن الكافي، و أورد صدره في مصادقة الإخوان: ص 48 ح 2 عن عبد اللّه بن الوليد الوصّافي.
[21] كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، المؤمن - قم، ق1404. ص50
[22] كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، مومن كيست؟ وظيفه اش چيست؟ / ترجمه المؤمن - قم، چاپ: اول، 1386 ش. ص107
خلاصه سخنرانی استاد جمالی فرد در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/12/6
لینک سخنرانی های قبلی :http://www.jonbeshnet.ir/category/443