دیدگاه اسلام پیرامون گسترش و ترویج این دین الهی، دوری از هر گونه خشونت و تحمیل میباشد. با این حال، ورود اسلام به ایران در زمانی بود که تحمیل باورهای زرتشتی و قوانین انسانستیز آن، ایرانیان را رنجیده خاطر کرده بود، به همین سبب این دین الهی، چه در ایران و چه در نقاط دیگر جهان به سرعت منتشر شد.
اسلامستیزان و ملحدان ادعا میکنند که دین اسلام، دین شمشیر است و گسترش فزاینده خود را مدیون جنگافروزیها و کشورگشاییها است. دشمنان اسلام بر این اندیشه هستند که دین زرتشت در منطقه جغرافیایی ایران جای خود را به دین اسلام داد؛ چون اسلام با زور و اجبار به مردم تحمیل شد، در حالیکه ممکن بود اگر زرتشت نیز روش تبلیغ با شمشیر را دنبال میکرد، پیروانی بیش از اسلام میداشت.
در برابر این شبهه و ادعا به چند نکته باید توجه کرد:
الف- تاریخنگاران و ایرانشناسان بر این باورند که امروزه بيشتر اطّلاعات پیرامون آئین زرتشت، مربوط به دوره ساسانى است و تقریبا ممکن نیست که پیرامون شرایط تبلیغ و ترویج دین زرتشت پیش از دوره ساسانی، به آگاهی دقیق و صحیح رسید.[1]
با این حال، شواهد تاریخی نشان از آن دارد که پس از استقرار دولت ساسانی در ایران، آيين زرتشت و آتشكدهها همچون پايگاهى براى حكومت ضرورت يافت و به همين دلیل، آزادیهای مذهبی محدود شده و سختگيرى رواج پیدا کرد، بنابراین زرتشتیگری بر مردم آن زمان تحمیل و اجبار میشد.[2]
ب- متاسفانه اسلامستیزان و ملحدان در مسئله کشورگشاییها در تاریخ اسلام، عملکرد اشتباه حاکمان غیرمعصوم را به پای اسلام عزیز نوشتهاند. این کشورگشاییها در ظاهر به نام اسلام رخ میداد، اما با هدف جذب غنیمتهای سرشار از سرزمینهای دیگر صورت میپذیرفت. بیتردید چنین شیوهای مورد تایید اسلام ناب محمدی نبود و بهترین شاهد و مدرک، رفتار و سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام است؛ ایشان پس از آنکه به خلافت ظاهری رسیدند، بر خلاف خلفای خودخوانده، همت خویش را صرف اصلاحات داخلی کردند.[3]
ج- مروری بر قوانین و مقررات آیین زرتشت میتواند تا حدود زیادی، علت و ریشه تغییر آیین ایرانیان را هویدا سازد؛ در ایران پیش از اسلام، کارگران زرتشتی به عنوان یک موجود نجس شناخته میشدند که باید از آنها دوری جست، اما با نفوذ و گسترش اسلام در مناطق ایران، همین کارگران آزادى خود را از اين فشار روحى در قبول اسلام میديدند.[4]
«کریستیان بارتولومه»، زرتشتپژوه آلمانی چنین میگوید: «در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت؛ یعنی زن شخص و انسان حساب نمیشد و او را یک شیء میدانستند. بلکه چیزی بود که دیگران میتوانستند مالکش باشند». همچنین به موجب متن اوستایی و زرتشتی، در برخی موارد، گناه یک مرد زرتشتی در صورتی بخشیده میشد که موبدان (مبلغان دینی زرتشت) با دختر یا خواهر بیگناه آن مرد ارتباط نامشروع برقرار کنند.[5]
بیتردید وجود چنین قوانین انسانستیز و دور از فطرت یکی از عوامل ترغیب ایرانیان به سوی دین فطری و مقدس اسلام شده و تا دنیای امروز شاهد گسترش روز افزون آن در سرتاسر جهان بدون جنگ و کشتار میباشیم.
پینوشت:
[1]. پیرنیا، حسن، تاريخ ايران باستان، ج3، ص2692، دنیای کتاب.
[2]. راوندی، مرتضی، تاريخ اجتماعى ايران، ج1، ص711، نگاه.
[3]. جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص66، انصاریان.
[4]. اشپولر، برتولد، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى، ج1، ص249، انتشارات علمی فرهنگی، ترجمه جواد فلاطورى.
[5]. صفدری، علی، ما و زرتشت، ص165، مؤسسه رسانه صاد.