بهترین راه در مقابل اشخاصی که گرفتار توهم توطئه هستند، تقاضای شواهد عینی است.
روی یکی از صندلیهای قرمز پارک نشستیم و شروع کردیم به گپوگفت. بحث به مسائل سیاسی کشید. گفتم از یکی شنیدم که ماجرای سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور عمدی بوده و برای تسویه حساب سیاسی. واکنشش خیلی جالب بود. گفت: «نپرسیدی از طرف که تو کدوم خط تاکسیرانی کار میکنه؟»
کلام او که شوخی بود؛ اما حقیقت آن است که در سالهای اخیر هر حادثهای که در کشور اتفاق میافتد، برخی آن را در ساختاری توطئهگونه تحلیل میکنند. این تحلیلها گاهی تا جایی خندهدار است که به اصطلاح، مرغ پخته را نیز به خنده میآورد. خط قرمزی نیز در این میان وجود ندارد. مثلا جایی شنیدم که انقلاب اسلامی که بیشک از بزرگترین دشمنان نظام استکباری است، توسط خود آمریکا به وجود آمده و یا اسرائیل خود گفته است که با موشکهای فراوان ما را بزنید.
این افراد گویا فیلمهای تخیلی زیاد میبینند و بیش از حد به قوه تخیل خود بها میدهند و بیش از آنکه در طلب حقیقت باشند، به دنبال انگیزههایی واهی میگردند. تصور کنید کسی ادعا کند متنی را که الان میخوانید، یکی از همین افراد خیالپرداز نوشته است تا توجه شما را به نظریه خود جلب کند. اگر از این فرد بپرسید از کجا این را فهمیدی و دلیلت چیست، آسمان و ریسمان را به هم میبافد و مثلا میگوید او میخواهد این نظریات را در ناخودآگاهتان زنده کند. میگوید اینکه باز حرف خودت شد؛ دلیلت را بگو. چپ چپ نگاه میکند و با نگاهی عاقل اندر سفیه میگوید تو نمیخواهی بفهمی، فایدهای ندارد.
شاید باورتان نشود، ولی همین سخنان را گروهی باور میکنند و تحت تأثیرش قرار میگیرند. خدا نکند چنین فردی اطرافتان باشد؛ اما اگر بود، کلمه «دلیل» را آنقدر برایش تکرار کنید که از رو برود و فیتیله تخیلاتش را کم کند.