اقسام تدلیس در حدیث و رویکرد عالمان مسلمان نسبت به آن

08:19 - 1403/05/31

«تدلیس» دارای سه قسم است که نقطه اشتراک در همه انواع آن، پنهان‌ ساختن حقیقت پیرامون سلسله سند احادیث است. از این‌رو، عالمان شیعه هیچ‌یک از اقسام تدلیس را نپذیرفته‌اند و باعث ضعف حدیث می‌دانند، اما عالمان اهل‌تسنن برخی از اقسام تدلیس در سند احادیث را پذیرفته‌اند و در دام کتمان حقیقت گرفتار شدند.

«تدلیس» یکی از اصطلاحات رایج در دانش «حدیث‌شناسی» است. تدلیس که در لغت به‌معنای پنهان ساختن و تاریکی است،[1] به عملی گفته می‌شود که ناقل حدیث و روایت آن را انجام می‌دهد تا بتواند عیب و ضعف سند روایت را پنهان سازد[2]، در حالی‌که نکته مهم در بیان سلسله سند هر روایت، حفظ امانت‌داری در گزارش است. راوی حدیث باید «اتصال» در نقل روایت را رعایت کند و نام تمام افرادی را که در زنجیره روایات قرار گرفته‌اند، بیان نموده و کسی فراموش نشود.

اقسام «تدلیس»

تدلیس بر سه قسم است که با توجه به میزان زشتی و ناپسندی بیان می‌گردد:

الف- تدلیس در توصیف راویان: این نوع تدلیس از کمترین زشتی و قباحت برخوردار است. راوی حدیث تمام افراد و راویان در سلسله سند را بیان کرده، اما از آنجا که برخی از راویان را ضعیف و غیر قابل اعتماد می‌دانسته، نام آنها را نیاورده؛ بلکه کنیه، لقب و یا یکی از ویژگی‌های آنان را در سلسله سند ذکر کرده است.

ب- تدلیس در سند:‌ در این نوع از تدلیس، کسی که روایت را نقل می‌کند، نام استادش و کسی که حدیث را از او آموخته، از سلسله سند حذف کرده و به جای آن، نام استادِ استادش و یا افراد قدیمی‌تر در سلسله سند را بیان می‌کند. در این نوع از تدلیس، اتصال در سلسله به‌صورت واضح مشخص نیست، بلکه احتمال تغییر و حذف در آن داده می‌شود. زشتی و ناپسندی این قسم از تدلیس، بیشتر از قسم قبلی است.

ج- تدلیس تَسویه: در این قسم از تدلیس، که زشت‌ترین نوع از تدلیس است، حدیث از یک استاد و راوی قابل اعتماد و «ثقة» گرفته شده، اما شخصی که پیش از او روایت را آموخته و حدیث از او گزارش می‌شود، ضعیف و غیر قابل اعتماد است، بنابراین نام این شخص ضعیف از سلسله سند حذف می‌گردد تا در ظاهر، راویان در سلسله سند، قابل اعتماد و «ثقة» نشان داده شوند.[3]

رویکرد عالمان مسلمان

نادرستی و زشتی تمام اقسام «تدلیس» در نقل احادیث بسیار واضح و مشخص است و تمام عالمان مسلمان بر این مطلب، دیدگاه یکسان دارند، اما متأسفانه رویکرد عملی عالمان شیعه با عالمان اهل‌تسنن در مواجهه با احادیث بسیار متفاوت است.

عالمان شیعه به صراحت بیان می‌کنند که ویژگی تدلیس در راوی حدیث باعث ضعف سلسله سند می‌شود؛ زیرا تدلیس نوعی از دروغ‌گویی و پنهان ساختن واقعیت و در نتیجه گمراهی مخاطبان است، بنابراین هیچ‌یک از اقسام تدلیس در سند احادیث را نپذیرفته‌اند.[4]

با این حال، عالمان اهل‌تسنن پذیرفته‌اند که در کتاب‌های حدیثی آنها مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم، انواع تدلیس وجود دارد و برای پذیرش احادیثی که در سلسله سندشان تدلیس وجود داشته باشد، شرایط و توجیهات متفاوتی را بیان می‌کنند.[5]

این رویکرد نادرست اهل‌تسنن با اهداف متعالی و مهم اسلام هماهنگ نیست؛ زیرا تعالیم اسلامی از سوی خداوند واحد بر قلب پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و هیچ اختلاف و پراکندگی در آن وجود ندارد. بی‌تردید مسلمانانی که برای انتقال میراث اسلامی به نسل‌های بعدی، مرتکب تدلیس شده‌اند، در حال پنهان ساختن حقیقت و اسلام واقعی از مخاطبان بوده‌اند. بنابراین، پذیرفتن احادیث از راویانی که به هر شکلی، تدلیس انجام داده‌ند، پیامدی جز گمراهی بیشتر و پنهان ساختن حقیقت ندارد.[6]

پی‌نوشت:
[1]. ابن‌فارس،‌ معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص296، مكتب الاعلام الاسلامي‏.
[2]. جمع نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام، ج6، ص745، بنياد دائرة المعارف اسلامی.
[3]. الغماری، محمد، التأنیس بشرح منظومة الذهبی فی اهل التدلیس، ص7-10، مؤسسة الرسالة.
[4]. برای نمونه ر.ک: خاقانی، علی، رجال الخاقانى، ص4، مکتب الاعلام الاسلامی.
[5]. الغماری، محمد، التأنیس بشرح منظومة الذهبی فی اهل التدلیس، ص104-112، مؤسسة الرسالة.
[6]. مامقانی، عبدالله، تنقيح المقال فى علم الرجال (رحلي)، ج‏3خاتمة، ص51، چاپ سنگی.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 7 =
*****