چرا در ماجراي هجرت به حبشه پيامبر همراه با مهاجران به حبشه نرفت؟

09:58 - 1393/11/25

چکیده: ايمان قوي و مقاومت فوق العاده شخص پيامبر و حمايت بني هاشم به خصوص ابو طالب و حمزه، پيامد هاي رفتن پيامبر، عدم مأموريت الهي و عدم دعوت مردم يا حاكم حبشه را مي توان از دلايل نرفتن حضرت به حبشه ذكر نمود. و به خطر افتادن مصالح و منافع در آينده، استمرار سياست شكنجه، جلوگيري از معرفي شدن اسلام در خارج از شبه جزيره عربستان و آشنايي مسيحيان با اسلام و ناامن جلوه داده شدن مكه از دلايل اصرار مشركين جهت تحويل مسلمانان بود.

چرا در ماجراي هجرت به حبشه پيامبر- صلي الله عليه و آله - همراه با مهاجران به حبشه نرفت؟ و علت اصلي اصرار نمايندگان كفار و مشركان مكه بر بازگشت اين افراد چه بود؟

پاسخ:

بعد از اظهار علني اسلام توسط رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و روي آوردن اعراب به اسلام، مشركان شروع به آزار و اذيت و شكنجه مسلمانان نمودند. تا از اين طريق مانع آن ها از گرايش به اسلام شوند. گرسنگي و تشنگي در زير آفتاب سوزان عربستان، به صليب كشيدن و... از جمله كارهايي بود كه براي شكنجه تازه مسلمانان انجام مي دادند.(1)
ياسر پدر عمار و سميه مادر عمار، خود عمار ياسر، خباب بن ارت، صهيب بن سنان، ابو فكيهه، عامر بن فهميره، بلال و... از جمله افراد فداكار و ايثارگر در صدر اسلام بودند. بر اثر فشارهاي جسمي بر گروه مستضعف و محروم كه بدون حامي و پيشتيبان بودند و اكثريت آن ها را بردگان تشكيل مي دادند، پنج نفر از آن ها دست از اسلام كشيدند. اين اوضاع و احوال شخص رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ را سخت نگران مي كرد، تا اين كه دستور هجرت مسلمانان به حبشه را صادر نمودند. اين مهاجرت در دو نوبت به نزد نجاشي (پادشاه حبشه) به سرپرستي جعفر بن ابي طالب صورت گرفت.(2)
اما علل ماندن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را در مكه مي توان اين گونه بيان كرد:
1. تحمل سختي ها و فشار هاي روحي و جسمي كفار مستلزم ايمان قوي و روحيه اي فوق العاده بود كه هر كسي در برابر آن ها توان مقاومت نداشت. ولي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ چون كوهي استوار در برابر انواع شكنجه ها ايستادگي كرد و صحنه را ترك نكرد.(3)
2. حمايت برخي از بزرگان قريش مانند.‌ ابو طالب، حمزه و خديجه، دلگرمي خاصي به حضرت بخشيده بود، و تكيه گاه و پشتيبان خوبي براي پيامبر- صلي الله و عليه و آله - به شمار مي آمدند.(4)
3. بايد توجه نمود كه رفتن حضرت به حبشه پيامد هايي در پي داشت:
الف) هجرت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مساوي با فقدان رهبري براي مسلمانان بود كه دل اميد به آن حضرت داده بودند.
ب) با اين كار، مسلمانان و پيامبر- صلي الله عليه و آله - بايد تحت حاكميت حكومت آن جا در مي آمدند كه به منزله پايان كار اسلام بود. و خداوند اين اجازه را نمي داد كه پيامبرش تحت نظر سلطان ديگر باشد چون او را اختيار و فرمانروايي مستقل داده بود.
4. پيامبر- صلي الله عليه و آله - از طرف خداوند متعال، ماموريت نداشت كه مهاجرت نمايد. ايشان تابع فرمان و وحي الهي بودند: قل انما اتّبع ما يوحي اليّ من ربّي ...(5)
5. دعوتي از سوي مردم يا حاكمان حبشه صورت نگرفته بود، تا ايشان به آن جا بروند. اما وقتي مردم مدينه با اقبال و آغوش باز از حضرت دعوت كردند، پيامبر- صلي الله عليه و آله - نيز به دعوت آن ها پاسخ گفت و زمينه اي كه در مدينه بود در حبشه نبود. مدينه فاقد حاكم بود و اختلافات داخلي كه در مدينه بود كه سبب شد از پيامبر- صلي الله عليه و آله - استقبال با شكوهي نمايند.
اما اصرار مشركان و نمايندگان آن ها جهت باز گرداندن مسلمانان دلايل زير را داشت:
1. هجرت مسلمانان ضربه اي مهلك بر پيكر مشركان بود كه مصالح و منافع آن ها را در آينده با خطر مواجه مي نمود. چه وجود مسلمانان به دور از مكه و در منطقه اي آرام موجب گسترش و تقويت اسلام مي گرديد.
2. استمرار سياست شكنجه و فشار از ديگر عواملي بود كه مشركان سعي در استرداد مسلمانان داشتند زيرا به نظر خودشان با اين رويه مي توانستند مسلمانان را از اقبال به اسلام كم كنندو نو مسلمانان را به دين گذشتگان شان بر گردانند. چنان كه پنج نفر از نو مسلمانان مرتد و به كيش اجداد خويش در آمدند.(6)
3. جلوگيري از شناخته شدن اسلام و اصول اسلامي به ديگران و كساني كه در خارج از عربستان بودند.
يعني از گسترش اسلام در سطح جهاني نگران مي شدند. به ويژه مسيحيان با اسلام و ديدگاههاي آن ها آشنا گشته و چه بسا تحت تاثير واقع شوند.(7) حضور آنان در حبشه نوعي ترويج و تبليغ اسلام بود كه براي كفار ومشركان قابل تحمل نبود.
4. هجرت مسلمانان به حبشه و پخش اين خبر در سطح جهاني، به مفهوم ناامن بودن مكه و بازتاب آن براي قريش ناخوشايند بود. زيرا كه امنيت مكه و رونق اقتصادي از افتخارهاي بزرگي است كه همواره بزرگان و سران قريش در صدد پاسداري از آن بودند. پيمان مشهور حلف الفضول نيز در همين راستا براي تأمين امنيت مكه تدوين شده بود.(8) و اين هجرت به حيثيت سياسي و قدرتي مكيان لطمه و ضربه مهلكي وارد مي آورد.(9)
بنابراين ايمان قوي و مقاومت فوق العاده شخص پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و حمايت بني هاشم به خصوص ابو طالب و حمزه، پيامد هاي رفتن پيامبر، عدم مأموريت الهي و عدم دعوت مردم يا حاكم حبشه را مي توان از دلايل نرفتن حضرت به حبشه ذكر نمود. و به خطر افتادن مصالح و منافع در آينده، استمرار سياست شكنجه، جلوگيري از معرفي شدن اسلام در خارج از شبه جزيره عربستان و آشنايي مسيحيان با اسلام و ناامن جلوه داده شدن مكه از دلايل اصرار مشركين جهت تحويل مسلمانان بود.

پاورقی:

1. ابن هشام، عبد الملک، السيرة النبويه، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 1، ص 339.
2. يعقوبي، احمد بن ابی یعقوب، تاريخ الیعقوبی، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1413ق، ج 1، ص 348.
3. ابوزهره، محمد ، خاتم پيامبران، ترجمه صابري، حسين، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1373ش، ج 1، ص 708
4. عابديني، ابو الفضل، تاريخ اسلام، تهران، نشر جهاد دانشگاهي، چاپ اول، 1381ش، ص 52.
5. «... بگو من جز از وحي خدا از چيزي پيروي نمي كنم... ». سوره اعراف ، آیه 203، ترجمه الهي قمشه اي .
6. عاملي، سيد جعفر مرتضي، الصحيح من سيره النبي الاعظم- صلی الله علیه و آله -، بيروت، دار الهادي و دار السيره، چاپ چهارم،‌ 1415ق، ج 3 ص 134.
7. ابوزهره، پیشین، ص721.
8. معاد يخواه، عبد المجيد، تاريخ اسلام، عصر دگر انديشي و گفت و گو، تهران، نشر ذره، ‌1377ش، چاپ دوم، ج 1، ص 97.
9. جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام، قم، موسسه در راه حق، چاپ اول، 1366ش، ص 137.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر زهرا٩٧
نویسنده زهرا٩٧ در

متشکرم از جواب کامل و واضحی ک دادین

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.