رهروان ولایت ـ من اهل سنندج هستم و باکسی آشنا شدهام که اهل دزفول است. هر دو به توافق رسیدم که در تهران زندگی کنیم، چون به آنجا آَشنا هستیم.
اما هر وقت به این فکر میکنم که باید به خانوادهام بگویم که، برای خواستگاریام به دزفول بروند، با توجه به فاصله 8ساعته، به دلیل احتمال مخالفتشان مضطرب میشوم ،
بااینکه دختر موردنظر و خانوادهاش را کامل میشناسم، مقداری ترس و واهمه دارم . از طرفی هم قبلاً خیلی وسواس داشتم اما الآن کمتر شده ، بالاخره ازدواج شوخیبردار نیست.
اما باز وسواس دارم، که شاید بعداً این دختر از چشمم بی افتد که البته دلیلی برای این حرفم ندارم اما حالا که قصد ازدواج دارم اینطوری شدم.
در ضمن دو چیز مرا دچار استرس میکند، یکی اینکه شاید فرد موردنظر که بهشدت به او علاقه دارم نتواند مرا خوشبخت کند و دوم بحث دوری راه است.
البته دوری راه بحث حلشدهای هست. با توجه به امکانات امروزه ازجمله، قطار ماشین و هواپیما و.. آدم راحت به مسافرت میرود وبرمی گردد،در ضمن من 3 سالی هست که با دختر موردنظر در ارتباطم و ازلحاظ فرهنگی هم شبیه هم هستیم.
سلام
از اینکه با سایت رهروان ولایت مکاتبه میکنید متشکریم.
نگرانی شما بابت دوری راه، آنهم جهت خواستگاری رفتن بیمورد است و اصلاً جای نگرانی نیست، چون برای خانوادهها ازدواج فرزندانشان بسیار باهمت و باارزش است، فلذا حاضرند برای سامان دادن به زندگی فرزندشان خود را بهسختی و مشکلات ازجمله دوری راه بیندازند، اما این دوری راه با توجه به اینکه برای جلسات خواستگاری است، شاید چند بار بیشتر نیاز به پیمودن راه نباشد.
پس چندان سخت و نیست که شما نگران هستید. همچنین شما با نرمی و ادب و احترام میتوانید احساسات پدرانه و مادرانه آنها را برانگیخته کنید تا رضایت به این وصلت شما با آن دخترخانم بدهند.
اما دوری راه برای خودتان زمانی که ازدواج کردید، با توجه به امکانات، ازجمله تلفن و ...و آسان شدن جابجایی، چندان مشکلی برای شما به وجود نمیآید، همچنین بعد از مدتی این دوری برای شما آسان میشود، مخصوصاً وقتی صاحب فرزند شدید، با توجه به اینکه سرتان به بچه وزندگی بیشتر گرم میشود، به خاطر اقوام کمتر به مسافرت میروید و بیشتر مشغول زندگی خودتان میشوید.
در مورد اینکه با ازدواج با فرد موردنظر خوشبخت میشوید یا خیر؟
باید عرض کنم که، خوشبختی در ازدواج زمانی ست که ازدواج اصولی و از راهش و بهطور صحیح و درست صورت بگیرد؛ یعنی اینکه طرفین از تناسبهای اصلی ازدواج (فکری اخلاقی رفتاری اعتقادی) برخوردار باشند،برخورداری از این تناسبهاست که ضامن خوشبختی و بقا یک زندگی ست،چون بعد از مدتی که وارد زندگی شدیدشعل های عشق فروکش میکند و چیزی که باعث تداوم زندگی و علاقه روزافزون بین زوجین میشود دیدن همین تناسبهاست. بنابراین شما بسنجید و ببینید که آیا با دختر موردنظرتان از این تناسبهای چهارگانه برخوردار هستید یا خیر؟اگر هستید پس در صحیح بودن انتخابتان هیچ شک نکنید و وسواس به خرج ندهید.
اما برای خلاصی از استرسهای شبانه خود، شما باید هر چه سریعتر خانواده خود را راضی کنید و اقدامات لازم برای خواستگاری را انجام دهید و از این بیسروسامانی نجات پیدا کنید و مطمئن باشید که اگر تکلیف زندگیتان مشخص شود به آرامش میرسید و این وسواس هم ازسرتان میافتد اما اگر وضع وسواسیتان حاد است به یک روانشناس مراجعه کنید.
به نظر بنده ترستان نیز در مورد اینکه مبادا این دختر روزی از چشمتان بیفتد یا نتواند شمارا خوشبخت کند از همین طولانی شدن رابطه و بلاتکلیفیتان ناشی میشود، پس زودتر تکلیف خود را مشخص کنید و کار را یکسره نمایید و به این فکر کنید که این احتمالات در مورد هر دختر دیگری نیز وجود دارد ، پس باید تمام امید توکلتان به خداوند متعال باشد و از او کمک بخواهید و تناسبهای اصلی را در نظر داشته باشید.
در مورد دوری راه اگر خود دختر حاضر باشد که در تهران زندگی کند دیگر جای نگرانی نیست. در آخر این نکته را نیز متذکر میشوم که ارتباط شما با ایشان دارای آسیبهای بسیاری است ازجمله وابستگی که ایجادشده که اگر خداینکرده این وصلت به هر دلیلی مانند مخالفت خانوادهها و...صورت نگیرد ، شما برای فراموش کردنش دچار عذاب میشوید.
علاوه بر آن شرعاً نیز حرام است پس شما ارتباط خود را قطع کنید و تمام نیرو انرژی خود را صرف راضی کردن خانوادهها و پیش بردن مراحل خواستگاری بنمایید. با توکل و توسل به خداوند متعال و اهلبیت عصمت طهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.
برای مطالعه بیشتر در مورد این پرسش و پاسخ کلیک کنید