چکیده: با توجه به این مطالب آیا برای کسی جای شک و تریدی باقی میماند که این حدیث جعلی و ساختگی باید و تنها شیعه آنرا نقل کرده باشد؟ آیا این همه عالم طراز اول اهل سنت آنرا نقل کرده و صحیح دانستهاند، دلیلی بر صحت روایت نیست؟
یکی از روایت مهم نبوی که شیعه برای اثبات امامت و ولایت آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) به آن استناد کرده و آنرا دال بر این منظور میداند، حدیث معروف پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میباشد که فرمود: «على مولى كل مؤمن و مؤمنة من بعدی: علی مولا و سرپرست هر مومنی بعد از من است» است. طبق متن این روایت، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) را ولی و سرپرست هر مومن و مسلمانی اعلام میکند که به راحتی دال بر خلافت و امامت بلافصل امیرالمومنین(علیهالسلام) دارد. این روایت در اکثر منابع معتبر اهل سنت آمده است و علمای طراز اول آنان نیز آنرا تایید کرده و صحیح دانستهاند.
اما «ابن تیمیه» رهبر فکری فرقه جعلی وهابیت، که هدفش مخالفت آشکار با فضائل اهل بیت(علیهمالسلام) و به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) است و هر جا حدیثی میبیند که به نوعی دال برفضیلی از فضائل امیرالمومنین(علیهالسلام) است، به شدت با آن برخورد کرده و بدون هیچ دلیلی و بدون بررسی سندی، آنرا ضعیف دانسته و میگوید چنین حدیثی دروغ است. اینجا نیز میگوید: «حديث پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) خطاب به على(علیهالسلام) «تو سرپرست هر مؤمن بعد از من مىباشى» از نظر تمام آگاهان حديث، جعلى و دروغ است».[1]
پاسخ به ابن تیمیه
برای روشن شدن دروغ سخن ابن تیمیه ما در اینجا نام بزرگان و علمای طراز اول اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و صحیح دانستهاند را بیان میکنیم:
1. «ترمذی» در صحيح، ج13، ص164، چاپ الصادي مصر.
2. «حاكم نيشابوری» در کتاب مستدرك، ج3، ص110، چاپ حيدرآباد الدكن. او در دادمه مىگويد: «اين حديث صحيحى است كه مطابق با شرط مسلم است. گر چه بخارى و مسلم آنرا نقل نكردهاند».
3. حافظ «ابو نعيم اصبهانى» در کتاب حلية الأولياء، ج6، ص294، چاپ سعاده مصر.
4. «علامه بغوی» در کتاب مصابيح السنه، ص202، جاپ الخيريه مصر.
5. «ابن أثير» در کتاب جامع الأصول، ج9، ص470، چاپ السنة المحمدية مصر.
6. «سبط بن الجوزی» در کتاب التذكره، ص42، چاپ الغرى.
7. «ابن ابى الحديد» در کتاب شرح النهجالبلاغه، ج4، ص321، چاپ قاهرة.
8. «محب الدين الطبری» در کتاب ذخائر العقبى، ص68، چاپ مكتبة القدسي مصر.
9. «ابن كثير دمشقی» در البداية و النهاية، ج7، ص344، چاپ مطبعه السعاده، مصر.
10. «ابن حجر العسقلانی» در کتاب الاصابة، ج2، ص503، چاپ مطبعة مصطفى محمّد مصر؛ همچنین او میگوید: «سند روایت قوی است».
11. «جلال الدين عبد الرحمن السيوطی» در كتاب الخصائص، ص18، چاپ التقدم مصر.
12. «ابن حجر الهيتمى» در کتاب الصواعق المحرقة، ص74، چاپ ميمنية مصر.
13. «شيخ سليمان قندوزى» در کتاب ينابيع المودة، ص53، چاپ اسلامبول.
حتی برخی از علمای فعلی وهابی نیز با آنکه تابع ابن تیمیه هستند، در این مورد با او مخالفت کردهاند، به طور مثال «ناصرالدين البانى» اين حديث را در كتاب «سلسلة الاحاديث الصحيحه» نقل کرده و صحيح دانسته است. وى بعد از نقل برخى سندها مىگويد: «اينكه شيخالاسلام ابن تيميه جرأت انكار و تكذيب اين حديث را در «منهاج السنه» داشته، جاى تعجب بسيار است. من علتى براى اين تكذيب نمىبينم، جز آنكه بگويم او در ردّ شيعه سرعت به خرج مىداده و مبالغه داشته. خداوند از گناه ما و او بگذرد».[2]
البته پذیرش علمای اهل سنت به معنای قبول سخن شیعه نیست، بلکه آنان حدیث را قبول کرده و چون در سند آن نمیتوانند خللی وارد کنند، به توجیه حدیث روی آورده و معنای آنرا تغییر دادهاند و اینجا نیز مانند قضیه غدیر خم، میگویند «ولی» به معنای دوست داشتن است نه سرپرستی و امامت، لذا منظور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) این است که علی(علیهالسلام) را دوست داشته باشید. ولی همانطور که بارها توسط علمای شیعه پاسخ داده شده است، این توجیه اصلا مناسب نیست و تنها فرار از منظور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) است.
در نتیجه: با توجه به این مطالب آیا برای کسی جای شک و تریدی باقی میماند که این حدیث جعلی و ساختگی باید و تنها شیعه آنرا نقل کرده باشد؟ آیا این همه عالم طراز اول اهل سنت آنرا نقل کرده و صحیح دانستهاند، دلیلی بر صحت روایت نیست؟ ابن تیمیه چرا هیچ دلیل بر ضعیف بودن این حدیث ارائه نکرده است؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت سخن او تنها به خاطر بغض و کینه او نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) و به خصوص آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) است. قضاوت در این مورد را به عقلهای بیدار و جویای حقیقت میسپاریم.
----------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. منهاج السنه، ج 3، ص 9.
[2]. سلسلة الاحاديث الصحيحة، ح 2223.