چکیده:اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند. زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیاء و صالحین به کفر و شرک روی آوردهاند، لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.
بیش از سیصد سال است که جامعه بزرگ اسلامی از پدیده ای به نام وهابیت رنج میبرد که پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار این گروه سالهاست که جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده است. اندیشه های مخرب و بدعت گذار وهابی براساس اعتقادات موجود در فقه حنبلی در قرن چهارم پایه گذاری شد. تاریخچه و جریان شناسی این گروه نشان از توطئههایی دارد که دولتهای استعمارگر علیه مسلمین طراحی کردهاند[1] تا با ایجاد انشقاق و تفرقه بین امت اسلامی و تزریق ادبیات زور و بدون پشتوانه عقلی در اعتقادات اسلامی، راه را برای حاکمیت خویش بر جهان اسلام باز نموده و تئوری تفرقه بیانداز و حکومت کن را در جهان اسلام عملی کنند. اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند. زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیاء و صالحین به کفر و شرک روی آوردهاند، لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.ابن تیمیه به عنوان کسی که از او به عنوان بنیانگذار اصلی وهابیت نام برده می شود در یکی از فتاوای خود چنین آورده است:« من یأتی إلى قبر نبیّ أو صالح، ویسأله حاجته ویستنجده... فهذا شرك صریح ، یجب أن یُستتابَ صاحبُه ، فإن تاب، وإلاّ قُتِل[2] هر كس كنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) یا یكى از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد مشرك است، پس واجب است چنین شخصى را وادار به توبه كنند، و اگر توبه نكرد، باید كشته شود» همچنین محمدبن عبدالوهاب به عنوان مجدد و زنده کننده عقاید انحرافی ابن تیمیه، و به عنوان رهبر فرقه منحرف وهابیت می گوید:« وإنّ قصدهم الملائكة والأنبیاء والأولیاء یریدون شفاعتهم والتقرّب إلى اللّه بذلك، هو الذی أحلّ دماءهم وأموالهم[3] همانا هدف آنان وسیله تقرّب به خداوند و شفیع قرار دادن پیامبران، و صالحان است، به همین جهت خونشان حلال و قتلشان جایز است» برای پاسخ به اندیشه ی انحرافی بدعت بودن ساختن مسجد و بارگاه در کنار قبر انبیاء و اولیاء الهی برای زیارت آنها، به سراغ آیات قرآن می رویم. یکی از آیات قرآن کریم که صریحا در این مورد بحث می کند آیه 21 سوره کهف است. در جریان اصحاب کهف آنگاه که راز آنها بر ملا شد و مردم پی به قداست آنها بردند، نزاعی بین مردم آن زمان در ساختن بارگاه و مسجدی در کنار قبر آنها در کنار دهانه غار صورت می گیرد که خداوند آن را در ضمن آیه ای اینگونه بیان کرده است: « وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا[کهف/21] و اینچنین مردم را متوّجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» از این آیه چند نکته استفاده می شود: ۱. چون خدای سبحان ساختن مسجد بر مزار اصحاب کهف را پیشنهاد موحدان و خداپرستان دانسته و آن را نفی نفرموده پس معلوم می شود ساختن عبادتگاه بر قبور اولیاء الهی و مؤمنین جایز است و با عبادت خالصانه در آن مکانها و توجه به ذات حق تعالی هیچ منافاتی ندارد و شرک نیست و الا خداوند از آن نهی می کرد تا مردم مبتلا به شرک نشوند. ۲. بهتر است آثار مقدس از جمله مسجد در کنار قبور صالحان بنا شوند که در نتیجه مردم با توجه دائمی به مرگ و معاد با خلوص و تمرکز بیشتری به عبادت خداوند مشغول شوند. طبری از مفسران و علمای بزرگ اهل سنت در زمینه ی تصمیم گیری درباره ی اصحاب کهف میگوید: «مسلمانان میگفتند ما سزاوارتریم چون آنها از موحدان بودند پس در این مکان مسجدی بنا کرده و در آن عبادت میکنیم»[4] زمخشری که او نیز از مفسرین بزرگ اهل سنت است در ذیل این آیه آورده است:«مؤمنان گفتند بر درب غار مسجدی بنا میکنیم که یصلی فیه المسلمون و یتبرکون بمکانهم؛ مسلمانان در آنجا نماز خوانده و به محل دفن اصحاب کهف تبرک بجویید»[5]، همچنان که مشاهده می شود حتی به لفظ تبرک جستن در این نقل تصریح شده است. آیا دلیلی واضح تر از این آیه قرآن می توان برای پاسخ به وهابیون پیدا کرد؟ آیا آنها خود را از خداوند نیز بالاتر دانسته و به جای او فرمان صادر می کنند؟ هر مسلمانی که دارای عقیده ای سالم و درست باشد آیات قرآن را که در درستی آنها ذره ای تردید وجود ندارد زیرپا نمی گذارد و حداقل آن است که آنها را انکار نمی کند و دست به تفسیر به رأی برای رسیدن به اعمال زشت خود نمی زند. آیا دلیلی جز ایجاد تفرقه و از بین بردن اسلام و نابود کردن شعائر اسلامی می تواند انگیزه انجام این کار باشد؟
پی نوشت: ۱. محققان تاریخ وهابیت ثابت کردهاند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد. به عنوان مثال کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و ...، پرده از این راز برداشته و نقش جاسوسان وزارت مستعمرات انگلیس را در شکل گیری و تثبیت این فرقه، حکایت میکند. ۲. زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور،ص 156، كشف الارتیاب،ص 214 ۳. كشف الشبهات،ص 58، ط. دار القلم، بیروت، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب،ج 6، ص115 ۴. طبری، تفسیر جامعالبیان، جلد 15،صفحه 278 ۵. زمخشری،تفسیر کشاف، جلد 2، صفحه 477