چکیده: در ادوار مختلف «زبیرهای» متعددی وجود داشته و دارند، که روزگاری نقش بی بدیلی در دفاع از اسلام داشتند، لکن پس از گذشت مدتی، وقتی که اصطکاک آنان با تنعمات دنیایی زیاد می شود، تحت تاثیر قدرت طلبی و دنیا زدگی و بعضا آقازادههای خویش قرار می گیرند، و در مقابل اسلام و ولایت قد علم می کنند.
بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اثر بی بصیرتی خواص و غفلت زدگی عوام، نتیجهای رقم خورد که نتیجهاش بیست و پنج سال بستن باب علم و خانه نشینی مولی الموحدین امیرالمومنین علی (علیه السلام) گردید.
حال بعد از آن سالهای طولانی، همین عده بعد از آن که یخ غفلتشان آب گشته و از خواب زمستانی بیدار شده و روی به حضرت آورده و با وی به عنوان حاکم اسلامی بیعت نموده بودند، مجددا بر اثر عواملی مانند قدرت طلبی، ثروت اندوزی، دنیا زدگی، رفاه طلبی، حقد و کینه، در برابر صاحب ولایت ایستادند و شمشیر کشیدند و آتش افروز جنگی شدند که به عنوان نخستین جنگ داخلی مسلمانها محسوب میگردد.
آری جنگ «جمل» جولانگاهی بود که برخی از خواص بی بصیرت با داشتن سابقههای مبارزاتی و سیاسی بسیار روشن، با موضع گیری در مقابل ولایت، رسوای میدان و نهایتا عاقبت به شرّ گشتند که «...إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبين [حج/11] اگر آزمونى به او رسد (از دين خدا) روی بگرداند. چنين كس در دنيا و آخرت زيان كار است و اين (نفاق و دو رويى) زيانى است كه بر همه كس آشكار است».
در همین راستا برخی از آقا زادههای آن زمان، با وسوسهها و تحریکاتی که داشتند، نیز پدرشان را در راه بی فرجام قدرت طلبی سوق دادند و باعث بروز این فتنه گردیدند. مانند «عبد الله بن زبیر»، وقتی که دید پدرش زبیر بن عوام -تحت تأثیر دیدار و مذاکراتش با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)- قصد کناره گیری از جنگ را دارد، با انواع حیلههایی که به کار برد سعی نمود تا پدرش را منصرف کند و او را بر ادامه مقابله با صاحب ولایت، تشویق میکرد.[1] اینجاست که صدق فرمایش قرآن کریم هویدا میگردد. «إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ [تغابن/15] به حقيقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند و (بدانيد كه) نزد خدا اجر عظيم (بهشت ابد) خواهد بود».
نکته حائز اهمیت آن است که تاریخ همیشه تکرار خواهد شد. زیرا در ادوار مختلف «زبیرهای» متعددی وجود داشته و دارند، که روزگاری نقش بی بدیلی در دفاع از اسلام داشتند، لکن پس از گذشت مدتی، وقتی که اصطکاک آنان با تنعمات دنیایی زیاد می شود، تحت تاثیر قدرت طلبی و دنیا زدگی و بعضا آقازادههای خویش قرار می گیرند، و در مقابل اسلام و ولایت قد علم می کنند. با لغزشهای این نوع از خواص هست که جامعه اسلامی آبستن فتنه و هزینه میگردد و البته در نهایت نتیجهای جز سوء عاقبت را برای خویش رقم نخواهتد زد.
باشد که تاریخ را آینه عبرت خویش قرار دهیم.
.........................................
پینوشت:
[1]. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج4، ص509.