چکیده: اگر اسراف در اموال شخصی گناه و ناپسند است، در حالیکه این اموال، مال شخصی خود آدم است اسراف در بیتالمال، ناپسند، زشتتر و بدتر و گناهش بیشتر میباشد.
وجود ثروتی انبوه به نام بیت المال که در دسترس یک عده خاص میباشد، برای افراد حریص به ویژه آنان که امکان دستیابی مستقیم و آسان به آن را دارند، وسوسه انگیز بوده و در صورتی که در این افراد تقوا و خویشتن داری وجود نداشته باشد زمینهی انحراف را ایجاد میکند. ریشه یابی و علت آسیب دیدن و انحراف بعض افراد در بیت المال برای همگان به خصوص دولتمردان و متصدیان مالی در امور اجرایی حکومت، ضروری بوده و آنان را در برنامه ریزی و نظارت دقیق و سپردن اداره اموال عمومی به متخصصان متعهد وایجاد روش های نظارت و کنترل، یاری خواهد کرد. که با نبود نظارت و کنترل افراد متعهد و متخصص دستبردها و چپاول بسیار میگردد.
اگر اسراف در اموال شخصی گناه و ناپسند است، در حالیکه این اموال، مال شخصی خود آدم است اسراف در بیتالمال، ناپسند، زشتتر و بدتر و گناهش بیشتر میباشد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «صرف بیتالمال در غیر راهش و در غیر مواردی که باید صرف بشود، اسراف و تبذیر و گناه است».[1]
یکی از کارهایی که امام هادی (علیه السلام) در زمان خودشان انجام دادند مبارزه با اسراف و ولخرجیهایی که در حکومت عباسی اتفاق افتاده است، که به چند نمونه اشاره میکنیم.
1ـ متوکل عباسی مبلغ دو میلیون دینار برای ساخت کاخ جعفری هزینه کرد؛ در حالی که هفت کاخ دیگر نیز داشت.[2]
2ـ در کاخ متوکل چهار هزار کنیز از نقاط مختلف دنیا حضور داشتند و متوکل با همه آنان معاشرت نزدیک داشت و با یکی از آنان ارتباط تنگاتنگ داشت.[3]
3ـ قاضی تنوخی که مَسند قضاوت بصره را بر عهده داشت، وضع خلیفه عباسی را در قالب شعری چنین ترسیم میکند:
نشا بین طنبور وزق و مزهر
و فی حجر شاد او علی صدر ضارب
یعنی: (متوکل) میان تار و تنبور و باده و عود و در دامن آوازه خوان یا روی سینه نوازنده به سر می برد. [4]
این نشان دهنده این است که فساد در دربار عباسی چه مقدار بوده و در بین این فسادها که علنی شده چه خرجهای هنگفتی اتفاق افتاده است. امام هادی (علیه السلام) در این بین با دیدن این امور سکوت نکرده و از هر فرصتی برای مبارزه با این اسرافها و زیادهروی ها استفاده کرده و حکومت وقت را به باد انتقاد میگیرند. مثلا در یک مورد انتقاد ایشان به حکومت وقت چنین آمده است:
«روزی امام به مجلس متوکل احضار شد و نزدیک متوکل نشست. متوکل متوجه شد که جنس عمامه امام نفیس است. از روی اعتراض گفت: این عمامه را چند خریده ای؟
امام فرمود: کسی که برای من آورده، به پانصد درهم خریده است.
متوکل گفت: اسراف کرده ای که عمامهای با این قیمت بر سر بسته ای؟!
امام فرمود: شنیده ام در همین روزها، کنیز زیبایی به هزار دینار سرخ خریده ای؟ (گفتنی است دینار از طلا و درهم از نقره است و هر دینار معادل ده درهم است)
متوکل پاسخ داد: آری، صحیح است.
امام فرمود: من برای شریف ترین عضوم هزینه کرده ام، ولی تو برای پست ترین عضوت! انصاف بده کدام اسراف است؟» [5]
این عمل حضرت بما نشان میدهد که نباید اموال دولتی را بهر صورتی که باشد استفاده و هزینه کرد که یکی از معظلات کشور ما را نیز می توان در تشکیل سمینارهایی که در کشور صورت می پذیرد دید که اسرافهای بسیاری در آنها صورت میپذیرد. شاید عدهای با توجیه اینکه بعضی از این سمینارها علمی بوده و نیاز کشور می باشد این اسرافها را توجیه میکنند ولی باید گفت حتی با علمی بودن سمینار جای توجیه اسرافهای صورت گرفته در آنها نیست.
در دنیا به وسیله اسراف در بیتالمال میتوان به ریاست و حکومت و آقایی دست یافت، ولی در آخرت ذلت و خواری نصیب چنین انسانی خواهد شد. شاید مسئولی که متصدی بیتالمال است، آن را در راهی مصرف کند که مورد احترام مردم قرارگیرد، اما این سوء تدبیر او را بیتردید نزد خدا کوچک میکند.
که امام هادی در همین مورد می فرمایند:
«النّاسُ فِى الدُّنْيا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ [6] مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مىيابند ولى در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد». و این نکته را باید همیشه در نظر داشت که این بیت المال حق تمام افراد جامعه است که در صورت حیف و میل شدن باید پاسخگوی قِران به قِران آن در نزد قضاوت عدل الهی باشیم. که در سیره مقام معظم رهبری آمده است که در جلسه حکومتی که در منزل ایشان برگزار شده بود شامی که تهیه شده بود یکی از فرزندان ایشان نیز در سر سفره حاضر شدند که ایشان مخالفت کرده و می فرمایند این شام از پول بیت المال بوده و در منزل برای فرزندم شام موجود است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. «ألا و اِنّ إعطاءَ المالِ فى غيرِ حَقّه تبذيرٌ و إسرافٌ» مستدرك الوسائل، ج15، ص271.
[2]. تحلیلی از زندگانی امام هادی، باقر شریف قرشی، ترجمه محمدرضا عطائی، ص 434.
[3]. همان، ص432.
[4]. همان، ص476.
[5]. سیره عملی اهل بیت، سید کاظم ارفع، ص411.
[6]. بحار الأنوار (ط - بيروت)، علامه مجلسی، ج75، ص: 368.