عوامل ایجاد گرایش به دین در فرزندان

08:48 - 1395/04/17

چکیده: انچه موثر و تاثیر گذار در تربیت دینی فرزندانمان است و جلوی انحراف و دین گریزی آنها را می گیرد تربیت در درون خود خانواده‌ها بوده و تنها پدر و مادر هستند که نقش بسیار زیادی در تربیت فرزندان داشته و دارند.

عوامل ایجاد گرایش به دین در فرزندان

دین واقعیتی انکار ناپذیر بوده که از اولین افراد بشر که حضرت آدم باشد همراه و همزاد او بوده است. دین خواهی در متن آفرینش و در سرشت افراد بشر نهاده شده است و هرگز از بشر جدا نبوده است اما نباید این را فراموش کرد و باید اعتراف کرد و گفت که دین در انسان دارای فرود و سقوط‌هایی بوده است.
اینکه می گوییم دین داری در افراد، ریشه در فطرت انسان‌ها دارد مبنایی قرآنی و روایی دارا می‌باشد.
خداوند در قرآن می‌فرماید:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ [روم/30] پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى‏ دانند!».
نه تنها خداشناسى، بلكه دين و آئين بطور كلى، و در تمام ابعاد، يك امر فطرى است، و بايد هم چنين باشد، زيرا مطالعات توحيدى به ما مى‏گويد ميان دستگاه" تكوين" و" تشريع" هماهنگى لازم است، آنچه در شرع وارد شده حتما ريشه‏ اى در فطرت دارد و آنچه در تكوين و نهاد آدمى است مكملى براى قوانين شرع خواهد بود.
به تعبير ديگر:" تكوين" و" تشريع" دو بازوى نيرومندند كه به صورت هماهنگ در تمام زمينه‏ ها عمل مى‏ كنند، ممكن نيست در شرع دعوتى باشد كه ريشه آن در اعماق فطرت آدمى نباشد، و ممكن نيست چيزى در اعماق وجود انسان باشد و شرع با آن مخالفت كند.
بدون شك شرع براى رهبرى فطرت حدود و قيود و شرائطى تعيين میکند تا در مسيرهاى انحرافى نيفتد، ولى هرگز با اصل خواسته فطرى مبارزه نمى‏ كند بلكه از طريق مشروع آن را هدايت خواهد كرد، و گرنه در ميان تشريع و تكوين تضادى پيدا خواهد شد كه با اساس توحيد سازگار نيست.
به عبارت روشنتر خدا هرگز كارهاى ضد و نقيض نمى‏ كند كه فرمان‏ تكوينيش بگويد انجام ده، و فرمان تشريعيش بگويد انجام نده!. [1]
همچنین در یک روایتی نیز امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد فطری بودن دین می‌فرمایند:
«فَبَعَثَ‏ فِيهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه [2] خدا پیامبرانش را در بین انسانها فرستاد و رسولان خود را پی‌درپی فرستاد تا ادای پیمان و فطرت را از آنان مطالبه کنند و نعمت‌های فراموش شده‌ی الهی را به یاد آنان آورد».
اما یکی از معضلات و مشکلاتی که امروزه جامعه و خانواده‌ها درگیر آن هستند دین‌گریز بودن فرزندان و جوانان می‌باشد و اینکه اعتقاد و عقاید دینی در فرزندان سست شده و آنگونه‌ای که پدران و مادران این فرزندان معتقد بودند آنها اینگونه اعتقاد نداشته و در عمل به دستورات دینی کوتاهی می‌کنند.
در این مورد می‌توان به روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز اشاره کرد که می‌فرمایند:
«وَيْلٌ‏ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ لَا يُعَلِّمُونَهُمْ شَيْئاً مِنَ الْفَرَائِض‏ [3] وای بر اولاد آخر الزمان از دست والدین آنها؛ از پیامبر سوال کردند از پدر و مادر مشرک؟
پیامبر می‌فرمایند: نه! پدر و مادر مسلمان؛ پدر و مادرهایی که از امور دینی چیزی به فرزندانشان آموزش نمی‌دهند».
حال با این احوالات و مشکلات چگونه تربیت فرزندانمان به سمتی گرایش دهیم تا این فطرت الهی که در درون آنها وجود دارد با حجابهای دنیایی بسته و گمراه نگردد؟
قبل از پاسخ به این سوال باید گفت که یکی از مشکلات و اشتباهی که خانوادها می کنند اینکه چون جامعه‌ی ما اسلامی است پس جامعه و محیط‌های آموزشی ما کاملا می توانند فرزندانمان را تربیت دینی دهند در حالی که اینطور نبوده وباید اذعان کرد که بهترین موقعیت و مکان برای تربیت فرزندانمان محیط گرم خانواده می‌باشد که در خانواده باید فرزند طوری آموزش داده شود که حجاب روی فطرت پاک او ایجاد نشود.
بر این اساس برای ایجاد تربیت دینی در فضای خانواده با فرمایشی عملی از دستورات پیامبر بزرگوار اسلام به پایان می‌بریم:
در روايتي از امام صادق(علیه السلام) آمده است كه حضرت فرمود:
«وقتی این آیه نازل شد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ‏ نارا [تحریم/6]
مردم رو به پیامبر عرضه داشتند:
چگونه ما خودمان و خانواده مان را از آتش جهنم حفظ كنيم؟
پيغمبر اكرم جواب دادند: اعملوا الخير، و ذكّروا به أهليكم فأدبوهم على طاعة الله». [4]
روش اول پیامبر در این نوع تربیت
الف ـ «اعملوا الخیر» خودتان عامل باشید به کارهای شایسته و دستورات دینی تا فرزندانتان هم عمل کنند.
لذا می بینیم که روان‌شناسان می‌گویند فرزندانتان، آنچه شما هستید می‌شوند نه آنچه که شما بخواهید.
ب ـ «ذكّروا به أهليكم» يادآورشان كن به كارهاي خير.
در باب اعمال نيك آمده است كه خير، به طور عملي و لفظي بايد باهم باشند. و همچنین نسبت به تربيت كساني كه تحت تربيت انسان قرار دارند مثل فرزند انسان، بايد با هم باشد تا خوب تاثير بگذارد.
بر اساس این فرمایش حضرت دو جمله را فرمود: «اعملوا الخير» و «وذكروا به» به خير يادآوري كن.
چون ضمير به خير برمي گردد. در اينجا دو مطلب است كه اشاره مي كنیم.
اول اينكه «خير» به معناي خوبي است و مفهوم عام دارد. هم رفتارهاي انسان پسندانه است، هم خداپسندانه. هر دو آن را خير مي گويند. يعني هم به كاري كه از ديدگاه الهي نيك است خير مي گويند، و هم به كاري كه از ديدگاه انساني پسنديده است. به هر دو آنها خير مي گويند. روايت هر دو آنها را در برمي گيرد، كمك به مستمندان از ديدگاه انساني خير است. اما نماز خواندن از ديدگاه الهي خير است. خير كه گفته مي شود، دو مصداق دارد؛ هم از ديدگاه انساني يك مصداق دارد، هم از ديدگاه الهي. هيچ مانعي هم ندارد كاري كه از ديدگاه انساني خير باشد و الهي هم باشد.
لذا پدر و مادر اگر کار خوبی انجام دادند به فرزندانشان نیز آن را بازگو کنند مثلا اگر خواستند صدقه یا به مستمندی کمک کنند به فرزندشان بدهند تا به فقیر بدهد تا این عمل آموزشی برای او باشد.
ج ـ «فأدبوهم على طاعة الله» تربیت بر اساس طاعت و یاد خداوند
این بدان معنی نیست که به دست فرزندانمان تسبیح یا سجاده ای داده که همیشه مشغول به عبادت و تهجد باشند بلکه منظور این است که فضای منزل فضای خدایی باشد، مجلسی که می‌رویم مجلسی با رعایت شئونات اسلامی باشد، محرم و نامحرم رعایت گردد...
در نتیجه انچه موثر و تاثیر گذار در تربیت دینی فرزندانمان است و جلوی انحراف و دین گریزی آنها را می گیرد تربیت در درون خود خانواده بوده و تنها پدر و مادر هستند که نقش بسیار زیادی در تربیت فرزندان داشته و دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج16، ص416.
[2]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص43، هجرت، قم، چاپ، اول، 1414 ق.
[3]. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعيري)، ص106، مطبعة حيدرية - نجف، چاپ: اول، بى تا.
[4]. بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، ج3، ص743، مؤسسه بعثه، قم، چاپ، اول، 1374 ش.

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 7 =
*****