در آیین مسیحیت، تجرّد و عزوبت به عنوان آرمانی والا مورد تأکید است. به همین دلیل، برخی از مسیحیان در طعن بر پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) گفتهاند حضرت عیسی(علیهالسلام) مجرد زیست و ازدواج نکرد، بر خلاف پیامبر شما که در مسائل جنسی و شهوانی افراط کرده است و حال آنکه ازدواج پاسخ به فطرت انسان و برای بقای نسل بشری است.
![تفاوت مسیح و پیامبر اسلام در ازدواج تفاوت مسیح و پیامبر اسلام در ازدواج](https://btid.org/sites/default/files/media/image/mohammed_pbuh_with_a_tutorial_by_h_4rt-d70yxkq.jpg)
در آیین مسیحیت، تجرّد و عزوبت به عنوان آرمانی والا به خصوص از آن جهت که حضرت عیسی(علیهالسلام) ازدواج نکرده است، مورد تأکید است. راهبها و کشیشان مذهب کاتولیک نذر میکنند که همیشه مجرد و بیهمسر بمانند و میگویند: اگر انسان بتواند با غریزه جنسی مبارزه کند و به ازدواج تن ندهد و رهبانیت را برگزیند، بسیار ارزشمند است. از نگاه آنان کمال انسان با عزوبت و ازدواج نکردن گره خورده است و اگر فردی بخواهد به مقامات عالی معنوی و روحانی نایل آید و اسقف یا پاپ شود، میبایست ازدواج نکند و همسری نداشته باشد. پولس رسول که دومین مؤسس جامعه مسیحیت و پایهگذار کلیساست، میگوید: «مؤمنان عیسوی را از زن و مرد شایسته است که به تجرد و تفرد زندگی کنند و دوشیزه و بیهمسر بمانند».[1]
به همین دلیل، برخی از مستشرقان و مسیحیان در طعن بر پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بین آن حضرت و حضرت عیسی(علیهالسلام) چنین مقایسه میکنند که حضرت عیسی(علیهالسلام) مجرد زیست و ازدواج نکرد، بر خلاف پیامبر شما که در مسائل جنسی و شهوانی افراط کرده است!
این مسأله گاهی آنقدر حاد میشود که بعضی ادعا میکنند، که پیشرفت اسلام در دههای اولیه بر خواسته از دعوت اسلام به عیش و عشرت بوده است، به عنوان مثال، پاپاس فندر در كتابش مىنويسد: «محمد كوشش كرد تا با قاعده زنان متعدد گرفتن و بىجرم و گناه، آنان را طلاق دادن و با وعده بهشت پر از عيش و عشرت نفسانى، مذهب و آيين خود را مقبول اعراب سازد».[2]
برای پاسخ به این دیدگاه، جدای از شبهه شهوترانی رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) که در جای خود با ادله متقن این اتهام از دامان ایشان زدوده شده است[3] لازم است شرائط جنسی قبل از اسلام و بعد از اسلام را با یکدیگر مقایسه کنیم، تا این حقیقت، به خوبی آشکار شود که نه تنها اسلام این مسائل را رواج نداد، بلکه تلاش کرد آنرا محدود کرده و تحت ضابطهای منطقی قرار دهد.
با رجوع به تاریخ قبل از اسلام، به این نکته رهنمود میشویم که در میان عرب آن دوران، مسائل جنسی و داشتن شریکهای متعدد جنسی مرسوم بوده است، و در این عمل تفاوتی بین زنان و مردان وجود نداشته است، به گونهای که این کار قبیحی شمرده نمیشده است، به عنوان نمونه میتوان از افرادی نام برد، که علاوه بر ده زن، تعداد زیادی کنیز داشتهاند، افرادی مانند «مسعودبن معقب»، «عروه بن مسعود» ، «سفیان بن عبدالله» ، «ابوعقیل مسعود بن عامر» و «غیلان بن سلمه» این افراد بعد از اینکه مسلمان شدند، زنان خویش را به چهار عدد محدود کردند.[4]
در میان زنان آن دوران نیز فساد اخلاقی و جنسی به گونهای دیگر رواج داشته است، به نحوی که از بعضی از زنان آن دوران به صاحبان پرچم مشهور بودهاند، به این خاطر که با نسب پرچم بر سر در خانه خویش مردان را به خود دعوت میکردند، به عنوان نمونه میتوان از «هند» دختر «عتبه» مادر «معاویه» نام برد، از اینرو در تاریخ، معاویه را به چهار مرد منسوب کردهاند.[5] ولی بعد از اسلام، زنان از زنا کردن منع شدهاند، به نحوی که در تاریخ آمده است که رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بعد از فتح مکه یکی از شرائطی که برای بیعت با زنان قرار میدهد این است که زنا نکنند.[6]
از شواهدی دیگری که، میتواند بازگو کننده فساد و فحشای آن دوران باشد، ازدواجهایی است که در آن دوران رواج داشته است، به عنوان مثال نکاح «الاستیظاع» مرسوم بود، در این نکاح شوهر برای اینکه فرزند رشید و دلاور داشته باشد، زن خویش را در اختیار مردی قرار میداد، که دارای این صفات بود، تا همسرش از وی دارای فرزند شود، و یا نکاح «البدل» رواج داشت و در آن دو رفیق زنان خود را برای چند روز با هم عوض میکردند تا لذت ببرند. و انواع دیگر از نکاح، که پرداختن به تمام آنان در این نوشتار امکانپذیر نیست.[7]
این فساد نه تنها در رفتارهای عادی جامعه جاهلیت رواج داشت، بلکه در اعمال عبادی آنان نیز ظهور پیدا کرده بود، که به عنوان میتوان از افرادی نام برد که، عریان طواف کردن را بر خویش واجب میدانستند. آنها، معتقد بودند با در آوردن لباس، گناه از بین میرود، و نباید خدا را با لباسهایی که در آنها گناه کردهاند عبادت کنند، این حکم برای زنان و مردان تفاوتی نداشت، ولی خداوند متعال با نازل کردن آیه «يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد[اعراف/31] اى فرزندان آدم! زينت خود(لباسها)را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد!» این رسم نامناسب را ممنوع اعلام کرد و آنرا از بین برد.[8]
اکنون با توجه به این حقایق، آیا میتوان گمان کرد، که پشرفت اسلام مدیون ترویج مسائل جنسی بوده است، با وجود آنکه اسلام اینگونه مسائل را محدود کرده است.[9] و علاوه بر آن قوانین اسلام با ادعای این افراد سازگاری ندارد، از اینرو «مستركارلايل» در مقام دفاع و پاسخ به اينگونه تهمتها مىنويسد: دستهاى از نويسندگان بىاطلاع و مبلّغان آيين مسيحى، دين اسلام را دين لذت و شهوتپرستى معرفى كردهاند و اين نسبت، بزرگترين ستم در حق آيين محمدى است. همه مىدانيم كه پس از استقرار حاكميت اسلام در جزيرة العرب، بانوان حجاب كاملپيدا كردند، كه امروز نشانههاى آنرا در كشورهاى عربى - به ويژه در عربستان سعودى - مىتوانيم مشاهده كنيم. بنابراين اسلام با طرح حجاب زن، جلو عياشىها و ولنگارىها را گرفته و تمتّعات جنسى را محدود به ازدواج کرده است؛ در اينصورت چگونه مىتواند آيين شهوتپرستى باشد؟».[10]
اما در پاسخ به این سوال، که چرا حضرت مسیح(علیهالسلام) ازدواج نکرد، ابتدا باید به این نکته توجه داشت، که ازدواج قانون طبیعت برای استمرار نسل بشری است، از اینرو، میبینیم که خداوند ابزار و آلت آن را در وجود انسان به ودیعه نهاده است، حال آنکه اگر خداوند متعال، این امر را زشت یا ناپسند میدانست، دلیلی نداشت که انسان را اینگونه خلق کند، لذا میتوان ازدواج را یک امر فطری به شمار آورد، مرحوم علامه طباطبایی(رحمهاللهعلیه) این نکته را اینگونه بازگو میکند: «از آنجا كه(انسان) مجهز به جهاز تغذيه و نكاح است ناچار حكم حقيقيش در فطرت اين است كه غذا بخورد و ازدواج كند، نه اينكه چون مرتاضان هند و رهبانان مسيحيت از آن پرهيز كند».[11] از اینرو میبینیم که تمامی پیامبران اولوالعزم(علیهمالسلام) اقدام به ازدواج کردهاند، حال اگر از میان ایشان، یک نفر، چنین کاری را انجام نداده است، باید، به دنبال علت، آن گشت، نه اینکه رفتار دیگر پیامبران الهی را تخطه کرد.
به همین خاطر گروهی از مسیحیان به این نکته توجه داشته و در مورد ازدواج اینگونه گفتهاند: «گر چه ازدواج در مسیحیت پدیدهای مقدس محسوب شده و سرّ عظیم نامیده میشود، اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیدهتر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند میرسد و با کمکردن مشغلههای دنیوی و زندگی، خود را شبیه عیسی میسازد».[12]
همچنین، با بررسی زندگی این دو رسول الهی، به این حقیقت رهنمود میشویم که شرایط این دو بزرگوار با یکدیگر تفاوت داشته است؛ به همین خاطر رفتار ایشان نیز با یکدیگر متفاوت بوده است. به عنوان مثال، گر چه حضرت عیسی ازدواج نکرد، اما علت این کار ایشان مخالفت با ازدواج نبوده است، بلکه عمر کوتاه مسیح به اضافه اشتغال مداوم او به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف جهان به او اجازه این ازدواج را نداد. حضرت عیسی(علیهالسلام) چون در زمانی بود که یهودیان بیش از اندازه اهل دنیا و دنیاپرستی شده بودند، برای مبارزه با افزونطلبی و دنیازدگی آنها، به سیر و سیاحت و هدایت مردم پرداخت و فرصت پیدا نکرد ازدواج کند. شاید همین عامل باعث شده است که این پیامبر الهی در آن زمان از تشکیل خانواده سرباز زند.
علاوه بر آن رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بر خلاف حضرت مسیح مأمور به تشکیل حکومت در سطح گسترده بود، از این رو ازدواجهای متعدد ایشان طبق اقتضائات و مصالح آن دوران بوده است.[13]
پس با توجه به نکاتی که بیان شد، به این حقیقت رهنمود میشویم، که نه اسلام دین هوا و هوس است، و نه قیاس حضرت مسیح(علیهاسلام) با رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) کار منطقی و صحیح است، زیرا که وظیفه هر کدام بر اساس، شرایط خاص خویش متفاوت بوده است.
_______________________________________
پینوشت
[1]. بیناس، تاریخ جامع ادیان، 1373: 639.
[2]. به نقل از کتاب، الابطال، ص 256.
[3].رجوع شود به «بهتانی بزرگ!؟»،«سعی بیهوده!؟»و«تلاشی نافرجام!؟»
[4]. بغدادی، محمدبن حبیب المحبر، ص ۳۵۷؛ /میدانی، احمدبن محمد، مجمع الامثال، ج۱، ص ۳۵.
[5]. الغارات،ج2،ص:938 / نهج الحق و كشف الصدق، ص: 307.
[6]. تاريخ الطبري/ترجمه،ج3،ص:1190
[7]. جهت اطلاع بيشتر به کتاب "مثالب العرب" « عیوب و رسوایی های عرب » نوشته ابن هشام
[8]. رجوع کنید به تفسیر الجامع الاحکام القرآن، ج7،ص189
[9]. برای اطلاع از قوانین بهشت و تفاوت آن با دنیا رجوع کنید به «فسق در بهشت!؟»
[10]. الابطال، ص 56.
[11]. تفسير الميزان، ج10، ص: 125.
[12]. پطرس، فرماج: «ایضاح التعلیم المسیحی»، مطبعة الاباء المرسلین الیسوعیین، 1882م، صفحه345.
[13].برای اطلاع از تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و اهداف پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از این ازدواجها رجوع کنید به «تعداد همسران رسول خدا بر اساس واقعیت» و «دلیل ازدواجهای متعدد رسول خدا»
نظرات
عالی