#نکته_نگاشت | موجودی ناهماهنگ
انسانی که فاقد ایده و ایمان است؛ یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی خواهد شد که هیچگاه از لاک منافع فردی خارج نمیشود، و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگی در مسایل اخلاقی و اجتماعی نمیداند بنابراین اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است؛ اما اگر مکتب و آیینی تکلیفش را روشن نکرده باشد همواره به این سو و آن سو کشیده میشود. و تنها ایمان است که میتواند انسان را به صورت «مومن» واقعی درآورد؛ و خود خواهیها و خود پرستی را تحت الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد و نوعی تعبد و تسلیم در فرد ایجاد کند به طوری که انسان در کوچکترین مسألهای که مکتب عرضه میدارد به خود تردید راه ندهد، و هم آن را به صورت یک شی عزیز و محبوب و گرانبها در آورد . در حدی که زندگی بدون آنها برایش هیچ و پوچ و بی معنی باشد و با نوعی غیرت و تعصب از آن حمایت کند[1].
[1]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص40.