حبیب بن مظاهر
حبیب بن مظاهر، در شمار طلایه داران امام حسین علیهالسلام است. او از آغازین دقایق روز عاشورا در کنار امام حسین میایستد و با سلاح زبان و شمشیر امام را یاری میرساند.
او از طایفه «بنی اسد» بود سال تولد او را یک سال پیش از بعثت نوشتهاند. بنابراین، سالهایی که پیامبر خدا (ص) در مکه دعوت خویش را آغاز کرد، او کودکی بیش نبود و زمانی که حضرت اولین حکومت اسلامی را در مدینه تشکیل داد، وی روزگار جوانیاش را میگذراند. او نزد پیامبر حکومتها و معارف قرآنی را آموخت و برای دیگران نیز نقل میکرد او بیشترین بهره معنوی را از حضور امام علی و امام حسن و امام حسین علیهالسلام برد. و پیامبر در مورد ایشان میفرمودند: «فانَّه اُحبُهُ لحُبهِ لولدیَ الحُسین»[1].
من او را دوست دارم زیرا فرزندم حسین را دوست دارد، حبیب برای هر گونه فداکاری در راه مبارزه با ظلم و حمایت از حق آمادگی داشت، او حتی از سرانجام حیات خویش نیز آگاه بود و مولایش علی او و میثم تمار را از پیش آمدهای آینده آگاه کرده بود.
صبح عاشورا، فرصتی بود که حبیب عشق و اخلاص و وفای خویش را نشان دهد؛ یکایک به میدان می رفتند و میجنگیدند و به شهادت میرسیدند. وقتی حبیب، این مجاهد سالخورده و صحابی غیور به میدان نبرد رفت، در دل سپاه دشمن شجاعانه میجنگید و این رجزها را میخواند: من حبیب بن مظاهرم، آن گاه که آتش نبرد برافروخته شود، یکه سوار میدان نبردم شما اگر چه از نظر نفرات از ما بیشترید، اما ما مقاومتر و وفادارتریم. حجت و دلیل ما برتر و منطق ما آشکارتر است و ما از شما پروا پیشهتر و استوارتریم. سرانجام این سرباز فداکار، پس از هلاکت شصت و دو نفر از سپاه دشمن، بدن پاکش بر زمین کربلا افتاد و در سن هفتاد و پنج سالگی به فیض شهادت رسید؛ در حالیکه موهای سفید صورتش از خون سرش رنگین بود.
امام حسین خود را بر بالین این مجاهد شهید رسانده و فرمود: ای خدای بزرگ! پاداش خود و حامیانم را انتظار دارم و چنین بود که آخرین برگ نورانی کتاب ایمان، جهاد و شهادت حبیب بن مظاهر ورق خورد و الگویی برای همه خداجویان حقطلب و یاوران دین و ولایت گردید[2].
[1]. علی نمازی، مستدرک سفینهالبحار، ج1، ص477.
[2]. جواد محدثی، حبیب بن مظاهر؛ مظهر وفاداری به ولایت، نشریه فرهنگ زیارت، شماره 10و11، ص109-115.