![انتخاباتي فراتر از انتخابات انتخابات](https://btid.org/sites/default/files/media/image/49.jpg)
به گزارش رهروان ولایت به نقل از بصیرت؛ انتخابات در حال حاضر آخرين يافته بشر پس از شکلگيري دولت به مفهوم جديد براي در اختيار گرفتن قدرت و اداره جامعه محسوب ميشود. با اينکه انتخابات به شکل امروزي بدون عيب و نقص نيست، به سبب فاصله زيادش با عصر ديکتاتوريها و حاکميتهاي مطلق تاريخي تا حدود زيادي پذيرفته شده و مجراي اصلي جابهجايي قدرت در بسياري از جوامع گرديده است. آنگونه که از تجربه طولاني انتخابات در کشورهاي مختلف دنيا برميآيد، اگر انتخابات در کشوري نهادينه شود و در مسير طبيعي توافقشده قرار گيرد، روش مناسب و مقبولي براي پرهيز از مخاصمه و درگيري براي تصاحب قدرت است.
براساس اين تجربه، انتخابات ميدان عرضه ديدگاههاي مجموعههايي است که در امور کشورداري ادعاهايي دارند و تعامل سراسري در يک جغرافياي سياسي است که بايد بدون دخالت بازيگران خارجي، راه خود را طي کند و با انتخاب فرد و يا افرادي به مقصد برسد. با اينکه انتخابات يک مسئله داخلي کشورها است، تا پيش از ساخته و پرداخته شدن نظريه انقلابهاي مخملي، با اينکه برخي کشورها در انتخابات ساير کشورها دخالتهايي داشتند، باز هم انتخابات با حفظ اعتبار در جايگاه خود قرار داشت و برگزاري آن، نگرانيهاي عميق ايجاد نميکرد؛ اما با شکلگيري انقلابهاي مخملي در برخي از کشورها طي سالهاي اخير که با دخالت کشورهاي ديگر و بازيگران بيروني همراه بود، فرايند برگزاري انتخابات در پارهاي از کشورها نگراني جدي توليد کرد. شايد علت اصلي آن، شکستن حريم انتخابات بهعنوان بستر محصور تحولات سياسي در يک کشور و حضور پررنگ بيگانگان در اين مبحث داخلي بود.
انتخاباتهاي رياستجمهوري در ايران تا مقطع دوم خرداد سال 76، با وجود ويژگيهاي خاص کشور و نيز برخي دخالتهاي نامحسوس خارجي، در بستر طبيعي پيش ميرفت و مسير نهادينهشدگي را طي ميکرد. در دوم خرداد سال 76 که حدود دو دهه از انقلاب و حدود يک دهه از جنگ گذشته بود، نسل جديد فرصت حضور در صحنه انتخابات را پيدا کرد و چون بخشي از اين نسل از برخي برنامههاي دشمنان که توانسته بود به داخل راه پيدا کند، تأثير پذيرفته بود، با رفتارش طمع دشمن را برانگيخت و دشمن احساس کرد راهي براي رخنه به اصليترين مسير تحولات سياسي ايران پيدا کرده است، دشمن با اين تجربه، رفتار دولت اول اصلاحات را رصد کرد و با رضايت نسبي از آن، در انتخابات دور بعدي نيز که راه پيروزي اصلاحطلبان هموارتر شده بود، همچنان يافته ارزشمندش را در حدي محدودتر از دوره پيش، آزمود و آن را غنيمتي بزرگ شمرد. در انتخابات سال 84 موج راه افتاده گفتمان عدالتخواهي، راه را بر اصلاحطلبان و کساني که هوس کرده بودند فردي و يا جرياني بار ديگر گرماي کرسي رياستجمهوري را حس کنند، بست و به دشمنان اجازه نداد شاهد تکرار کارامدي تجربه گذشته باشند.
آنها دو سه سال پيشتر از آن تاريخ (سال 84) پيرامون ايران در کشورهاي گرجستان (2003)، اوکراين (2004) قرقيزستان (2005) دست به کودتاهاي مخملي موفق زده بودند؛ اما گويا در اين چند سال، فرصت زمينهسازي آن را در ايران پيدا نکردند و يا نتوانستند؛ براي همين بود که در انتخابات سال 84 جرئت نکردند راه کودتاي مخملي را در ايران پيش گيرند؛ اما اين خويشتنداري به معناي چشمپوشي و بستن پرونده اين عمل نبود و چهبسا آن انتخابات، نمونه مطلوبي براي مطالعه و طراحي نوعي از کودتاي مخملي مناسب با وضعيت ايران بود.
با ورود ايران به فضاي انتخابات رياستجمهوري دهم در سال 88، نشانههاي متفاوت فعاليتهاي تبليغاتي برخي نامزدها و هوادارانشان به نمايش درآمد؛ اما کمتر کسي با ديده احتياط و نگران به آن مينگريست و هشدار اندکي از اهل نظر و تشخيص که احساس خطر کرده بودند نيز کسي را به خود نياورد و اقدامات مشکوک بهسرعت گسترش پيدا ميکرد تا اينکه غائله بزرگ فتنه 88 رقم خورد و نظام با هزينه سنگين با مهار فتنه شکست بزرگي را بر دشمن تحميل کرد.
ايران اسلامي که در سايه هوشياري رهبر و بيداري و بصيرت ملت و جوشش غيرت خون ثاراللهي در رگهاي مردم و لطف الهي توانست مقتدرانه دشمن را شکست دهد، نوار موفقيتهاي کودتاهاي مخملي را متوقف کرد. از همان زمان مشخص بود که اين توقف، ظاهري است و دشمن که در عوض اين شکست، گامي بسيار بزرگتر و عينيتر از دوران اصلاحات، پيش آمده بود، معرکه را ترک نکرد و همراه با زير و رو کردن طرحهاي جديد، با پشتوانه ذيقيمت فتنه 88، منتظر انتخابات رياستجمهوري يازدهم در سال 92 ماند. فتنه 88 تجربهها و آموزههايي براي دشمن داشت و تجربهها و آموزههايي براي ايران، با اين تفاوت که ايران شاهد پيروزي را در آغوش گرفت و دشمن بر کينه و عزمش براي وارد آوردن ضربه سنگين بر ايران افزود.
طي دو سه سال گذشته در جغرافياي منازعه ايران و آمريکا اتفاقاتي افتاد که رويارويي اين دو را شديدتر و حساستر کرد. بيداري اسلامي و بحران سوريه از جمله مسائلي هستند که بر اهميت انتخابات ايران افزودهاند و در اين ميان، غربيها، صهيونيستها و برخي از کشورها عرب منطقه طمعورزانه به انتخابات ايران مينگرند. تا سال 76 انتخابات در ايران فرصتي طلايي براي نظام تلقي ميشد تا اقتدار و جايگاه ملياش را به رخ جهانيان بکشد؛ اما از آن سال بهبعد، اين فرصت، قرين خطرناکي پيدا کرد که ابتدا ضعيف ظاهر شد و بهتدريج و در نهايت در فتنه 88 قدرتش را آشکار کرد و آن، تهديد بود. انتخابات رياستجمهوري سال 92 داراي دو جنبه برجسته فرصت و تهديد است. زمينههاي فرصتسازي آن بسيارند که به نمايش درآمدن آن تا حد زيادي به بازيگران اين عرصه و رفتار مسئولان امر بستگي دارد و زمينههاي تبديل شدن آن به تهديد نيز کم نيستند.
در اين ميان، نقش هاديان محترم سياسي براي تقويت و به فعليت در آوردن فرصتهاي نظام و منکوب و خنثي ساختن زمينههاي تهديد، بسيار تعيينکننده است. راه موفقيت در انجام اين مأموريت خطير که ميتواند سرفصل نويني در مراحل تکامل و پيشرفت انقلاب و شکست دوباره دشمنان باشد، کوشش و تلاش مضاعف و پيگير براي افزايش آگاهي و تقويت تحليلهاي سياسي و انتقال هوشمندانه و بهنگام آن به جامعه گسترده مخاطب است.
بهنظر ميرسد مردم ايران در سال 92 براي انتخابات رياستجمهوري يازدهم به پاي صندوقهاي رأي ميروند؛ اما آنچه که بر نقشه سياسي جهان نقش ميبندد، انتخاباتي فراتر از انتخابات خواهد بود؛ زيرا انتخابات پيشرو مقابلهاي بسيار بزرگ با استکبار و تمام عوامل داخلي و خارجياش است و انتخابات که پشتصحنهاي بسيار بزرگتر از آنچه که مينمايد، دارد، بخشي از اين مقابله و ظاهر آن است. باتوجه به لايههايي که انتخابات به سبب طمعورزي و برنامهريزي دشمن پيدا کرده، ميتوان فرصت برگزاري آن را به فرصتي بزرگتر براي ضربه شديد به استکبار و وابستگان منطقهاي و داخلياش تبديل کرد. اين موقعيتشناسي، زماني به جنس موفقيت درميآيد که تحرکات دشمن کاملاً زير نظر گرفته شود و برنامههاي انتخاباتي بهنحوي طراحي گردد که با مسدود کردن تمام منافذ رخنه دشمن، مردم را براي مشارکت و رأي بيشتر و قدرتنمايي در برابر بدخواهان به صحنه آورد. انشاءالله