سلام
پسری 21ساله هستم درحال تحصیل در مقطع کارشناسی کامپیوتر(نرم افزار)
من چند وقتیه که یه حس شدید و علاقه زیادی به یکی از هم کلاسی هام پیدا کردم به طوری که اکثر اوقات به فکرشم از صبح که بیدار میشم اولین چیزی که به ذهنم میاد اونه و تا نصفه شب.
مشکل من اینه که میترسم برم جلو بهش بگم (البته از طریق فضای مجازی هم بهش دسترسی دارم) وبزرگترین مشکلم با خودمه چون چهره ی زیبایی ندارم (معمولی) در حالی که او چهره ی زیبایی داره,حالا موندم حسم رو بهش بگم یا نه ؟ اگه اره چطور بهش بگم؟(وای چه کار سختیه)
چطور ازش بپرسم که کسی توی زندگیش هست یانه (دختر خیلی خوبیه ساده شیک با وقار و …) از طرفی میترسم بهش بگم و قبول نکنه بعد دیگه خر بیارو باقالی بارکن , و همون رابطه معمولی هم از بین بره و از طرفی هم هی توی کلاس میبینمش.
لطفا راهنماییم کنید ببخشید که زیاد شد ممنون
برای ورود به کانال مشاوره در تلگرام کلیک کنید
چطور بهش بگم؟
01:37 - 1394/07/20
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/76446
اسمت چیه؟
سلام برشما.
چندنکته:
اسم هرحسی عشق نیست طرف ی وقتا از سر هوس برا رسیدن ب طرفش حتی گریه میکنه.
قلب ادم بهش میگه حقیقت رو که این حس عشقه یا یک هیجان!اول این بعد قضیه رو در درونتون مشخص کنید.
متاسفم که جامعه ما انقد ظاهرگراست...متاسفم که عیار یک انسان شده مادیات ..
وهله دوم اون خانم قبول کنه فرضا ایا شما توانایی تشکیل یک زندگی مشترک دارید؟؟؟؟؟
به این سوالات پاسخ بدید اگه جوابتون + بود خیلی محترمانه و مودبانه بهشون بگید حرفتون.البته از علاقه و..نگید .تنها رمز موفقیت شما اینه از علاقتون نگید.همین که بگید معیارای شما رو دارن و از این بابت ایشون رو مناسب میدونید برای ازدواج کافیه.بعدم از ایشون بخواید فکر کنند و جواب بدن.ازشون بخواید جوابشون هرچی بود کسی بویی نبره از این درخواست توسط شما.
خوشبخت فکر کنید تا زیبا زندگی کنید ...
یا زهرا
سلام
من از جانب اون دختر که به قول خودتون ساده و با وقار هستن این نظرو میدم چون میشه به اکثر دخترای این مدلی تعمیمش داد
بنظرم اگه واقعا قصدتون ازدواجه و به فکر دوستی نیستید می تونید با خانواده یا مثلا خواهرتون در میون بذارید تا ایشون باهاش صحبت کنه یا اگر هم میخواید خودتون مستقیم ازش خواستگاری کنید بهش بگید که من مدتیه از رفتار شما خوشم اومده و قصد ازدواج باهاتون رو دارم اگه امکانش هست آدرس یا شماره تلفن منزلتون رو بدید ما خدمت برسیم یا اصلا خودت برو دنبالش آدرسشو پیدا کن و مامانتو بفرست! بنظرم اصلا کار سختی نیست
هرگز بهش نگید که میخوام باهاتون بیشتر آشنا شم ، این یعنی پیشنهاد دوستی که مسلما همچین دخترای متینی اصلا وقعی به این صحبتا نمیذارن...
راستش منم چند وقتیه متوجه رفتارای به شدت تابلوی همکلاسیم شدم!! اگه بیاد جلو و این مواردو رعایت کنه شاید رو پیشنهادش فکر کنم!:)) البته خانواده صد در صد مخالفت می کنن چون نه پول داره و نه کار و نه سربازی رفته و تمام:D البته من اینطوری حدس میزنم!!:// :))
من هم به سوگلی علاقه دارم ولی نمیدونم چطوری بهش بگم
معمولا خانواده ها همچین رابطه ای رو قبول ندارن
اکثرا طرز فکری سنتی دارن ، پدر و مادر هایی که 50 -60 سالشون نباید هم انتظار بیشتری ازشون داشته باشی
در مورد صحبت های دختر و پسر خانم دکترم نوشته بودن من دقیقا متوجه منظورشون نبودم فکر کردم منظورشون چیز دیگه ای بوده ؟ خوب اینکه پسر و دختری توی رابطه شون که اشنایی و پسر شورع به چت کردن های نا مناسب می کنه ، خوب هیمن راه شناخت دیگه
متوجه میشی که که طرف چه دیدگاهی به مسایل داره
پسر و دخترایی که + 18 حرف زدن دیگه بنظرم باید انتهای اون رابطه رو بدونی
اخه خودم 7-8 سالی چت کردم ولی برام سوال بود که واقعا چه معنی داره پشت تلفن یا توی چت کسی از اون حرفا بزنه ؟ واقعا چی نوی فکر همچین ادمایی میگذره ؟ و هدف شون فقط مسایل جنسی ؟
به قول شاعر که چه زیبا میگه
لذت دنیا...
داشتن کسی ست
که دوست داشتن را بلد است.
به همین سادگی...!
این روزها
گفتن دوستت دارم! انقدر ساده است که میشود انرا از هر رهگذری شنید!
اما فهمش...
یکی از سخت ترین کارهای دنیاست
سخت است اما زیبا!
زیباست
برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی
تا بفهمی و بفهمانی...
هر دوره گردی لیلی نیست...
هر رهگذری مجنون...
و تو شریک زندگی هر کسی نخواهی شد!
تا بفهمی و بفهمانی...
اگر کسی امد و هم نشینت شد
در چشمانش باید
رد اسمان رد خدا باشد
و باید برایش
از من گذشت
تا به
ما رسید...
----------------------------------
گاهی ادما کسی رو دوس دارن که با اون حس نزدکی بخدا رو داشته باشن
هر حرفی باشه جز عشق و پاکی و احساسی زیبا نباشه
اینکه بعضیا توی رابطه شخصیت واقعی شون مشخص میشه عین واقعیت
من خودم 2-3 ماهی هست یه پیج عمومی توی اینستاگرام درست کردم
دختره چنتا لایک کرده و چنتا کامنت گذاشته نمی دونم پیش خودش چی فکر کرده بود
که توی دایرکت پیام داده داره بهم یه مقدار پول قرض بدی ؟ یه دورغ هایی هم درست کرده بود فقط تعجب می کردم ؟ پدر بزرگم فوت کرده پول نداریم ووووو
شناخت ادما توی موقعیت هاس و زمان بهترین ملاک برای شناخت شخصیت واقعی هر ادمی
به نظر من این طور آشنایی خوبه که پسر با خانوادش بیاد خاستگاری بعد 6 تا 8 ماه باهم دختر و پسر رفت و آمد کنن به نظرم باهم برن رستوران کافی شاپ و پارک های پرجمعیت و همدیگه رو بشناسن لازمه که خانواده پسر هم در جریان باشن که پسر خارج از چهارچوب رفتار نکنه و حرفای بد بزنه
اگه معرف پسرو معرفی کرده باشه بنظرم این جوریم خوبه که یه مدت تلفنی یا جاهای پرجمعیت با هم صحبت کنن بعد بیان خاستگاری
این مدلی نه بدیهای خاستگاری سنتی رو داره نه بدیهای دوستی رو
هرچند مورد داشتیم خانواده هم در جریان بودن ولی پسر پشت تلفن حرفای +18 زده همون اولین بار
سلام
چیزی که شما میگین؛ میشه همون ازدواج سنتی
که من شخصا مخالف ش هستم؛ بدلایل که دارم
و انتهای پیام تون دقیقا زدین بخال ... معمولا طرز فکر دخترا و‌خانواده هاشون کاملا مادیاتی شده؛ خوب یا بدش کاری ندارم؛ به هر حال جامعه طوری شده که اونا هم اینطوری فکر می کنن
بنظرم کسی ارزش زندگی رو در مادیات میدونه همون بهتره بره دنبال مادیات
چون از دید من چیزای با ارزش تری از پول و مادیات وجود داره و صد البته اعتراف می کنم که اون چیزا در جامعه امروزی ما کاملا بی ارزش هستن و کسی بهشون بها نمیده
پس کلا به نظر شخصیم تنهایی در این دوره زمونه خیلی با ارزش تر بودن با هر کسی
بهترین روش برای اینکه به یه خانوم احترام بذارین اینه که بگین شماره منزل رو بده مامانم میخواد تماس بگیره یا اگه خواهر داری بگی خواهرت زنگ بزنه با دختره حرف بزنه.
دوستیهای مجازی و و دانشگاه رو خانم ها اصلا جدی نمیدونن اونم اینکه نمیخوان خودشون رو تو یه جای عمومی سر زبونها بندازن اونوقت شانسهای دیگه شون رو از دست بدن.
خانم های خوشگل هم دو دسته اند یا از نظر شما خوشگل هستن که خوب عالیه یا اینکه از اون دسته ادمهایی هستن که کل محل و دانشگاه تو کف اون خانوم هستن اینطور ادمها چون دستشون برای انتخاب بازه معمولا زیاد اهل عشق و عاشقی نیستن به واسطه زیباییشون دنبال بهترین کیس هستن.
حالا شما باید ببینی اقایون دیگه هم توجه خاصی به این خانوم دارن یا نه.
من از حرفهای شما برداشت نکردم که قصد شما ازدواج باشه امیدوارم که ازدواج باشه اگر منظورتون دوستی هست که ببینید به درد هم میخورین یا نه به نظرم اصلا کار اخلاقی ای نیست.
صد در صد موافق حرفاتم خانوم دکتر:)
بله خانم های سنگین و رنگین و مغرور که تا حالا با هیچ پسری رابطه نداشتن بهشون بر میخوره که خود پسر خواستگاری کنه و بخوان اشنا بشن به خصوص اقایون وقتی چشم تو چشم هستن انقدر خجالتی اند وقتی میخوان با ادم حرف بزنن صد تا رنگ عوض میکنن ولی وقتی پشت تلفن و شبکه های مجازی باشن یهو شروع میکنن حرفهای خارج از چهار چوب زدن بالاخره خودتون اقا هستین بهتر اخلاق اقایون رو میدونین.
اون دفعه امار گرفته بودن که خانم ها خیلی از رابطه های همکلاسیهاشون تو شبکه های اجتماعی شاکی بودن میگفتن اصلا حد و حدود رو رعایت نمیکنن.
بعضی از اقایون فکر میکنن الان دو تا حرف نامربوط به یه خانمی تو پیامها بدن دیگه خیلی ابراز صمیمیت کردن و عشق و علاقشون رو نشون دادن در صورتیکه هر یه کلمه اون حرفها فاتحه رابطه رو میخونه وخانم ها احساس تنفر میکنن.
بعضی خانم ها هم که از رابطه و دوستی اقایون خوششون میاد دیگه احتیاجی به زحمت اقایون نیست اونها اتوماتیک همه کارها رو میکنن و شماره پسره رو میگیرن و حرفهای رمانتیک و بد رو خودشون جلوتر از پسرها میزنن.
خانم دکتر یعنی پسری خودش از دختری خواستگاری کنه یا ازش بخواد وارد رابطه اشنایی بشه ؟ دخترا اینو نوعی بی احترامی میدونن ؟ و جدیش نمی گیرن ؟
اما در مورد زیبایی تون واقعا بعضی دخترا که زیبایی شون در حد زیادی دقیقا همونطوری که شما می گین
من چند مورد توی اقوام داشتیم دخترای واقعا زیبایی بودن ، اخر سرم بین چند صد خواستگاری که داشتن پولدار ترین و بهترین مورد انتخاب کردن
بنظرم پسرایی معمولی و ساده بخوان با همچین دخترایی دل ببندن و قصد داشته باشن باهاشون وارد رابطه عشق و عاطفی بشن ، اشتباه بزرگی مرتکب میشن و قطعا اخر س شکست احساس و قلب شون نتیجه ش
از قدیم در قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز
اون جور دخترا توی فاز عشق وفا صداقت این چیزا نیستن تنها ملاک های انتخاب همسرشون مادی و ظاهری هست
بنظرم خودت باهاش حرف بزن ، توی همون فضای مجازی
ببین نظرش غیر مستقیم در مورد تو چیه
و میتونی مستقیم یا غیر مستقیم بهش بگی که بهش علاقه داری
تکلیف خودتو روشن میکنی
اگه جواب ش مثبت بود بعد از طریق خانواده برو جلو
اگرم منفی بود که دیگه هیچ
دقیقا خانم پروانه یکی از اقوام ما از من چند سالی کوچیک تره سربازی نرفته شغل ش دانشجو ، وضعیت مالی متوسط در حد خودمون ولی دل و جرات داشت رفت خواستگاری دختری که دوسش داشت ، الانم ازدواج کردن خیلی هم خوشبخت و شادن
واقعا بعضی پسرا ....مشکلات فرضی برای خودشون ایجاد کردن ( خودمم جز همونا هستم )
و کاملا اعتماد بفس مون از دست دادیم
برای همین همون تنهایی و تجرد ترجیح دادیم ، و صد البته ضرر شم فقط توی چشم خودمون میره ، والا جوانایی که اعتماد بفس شون بالا بوده رفتن خواستگاری دختری که دوسش دارن و وقتی دختره هم پسرو دوس داشته و دیده پسر خوب و سالمی هست با شرایط ش راه میاد
مورد هم بوده همه چیش اوکی بوده خونه ماشین شغل دولتی ، ازدواج کرده یعد چند ماه طلاق گرفتن
اعتقادات تون قابل احترام و دلایل عقلانی تون همینطور
بله من دیدگاه شخصی خودمه در مورد ازدواج و مواردی که دیدم اکثرا سنتی نبودن
والا تفکر ش هستم و امیدوارم پیداش کنم
بله قطعا هم بعد اینکه همو تایید کردیم بعد از طریق خانواده ها بقیه مراحل پیش میریم
اما طرفای ما مث شهر شما نیست توقعات از پسرا زیاده
حتی جهیزه رو باید پسر تهیه کنه و رسم نیست که دختر جهیزیه بیاره
برای همین کمی سخت تر ازدواج توی شهر ما ، که جز استان های محروم هست و بیکاری ش فکر کنم توی ایران یا اول یا دوم
باقسمت اول حرفاتون موافقم آقای صلاح
ولی درمورد دوستی های قبل ازدواج نه، من کلا هم به خاطر اعتقادات مذهبی م و هم دلایل عقلانی مخالف صددرصد دوستی دختروپسر حتی به قصد ازدواج هستم
در مورد ازدواج سنتی هم به نظرمن شما زیادی بدبین هستید چون من ازدواج موفق که ازاین طریق بوده زیاد دیدم، هرچند باسلیقه خودم زیاد نمیخونه ولی درکل حتی اگه از ازدواج سنتی هم خوشتون نمیاد، باید بگردید تو محیط اطرافتون دختر مناسب پیداکنید و هروقت پیداشد، بدون اینکه باهاش وارد رابطه دوستی بشید، ازش خواستگاری رسمی کنید و ادامه جریان رو به خانواده ها بسپارید، درغیراینصورت این جور ازدواج ها هم سرانجام خوبی نخواهند داشت
بله خانم پروانه متاسفانه توکل ها ضعیف شده
ایمان ها ضعیف شده
من زندگی نامه حضرت علی ع که خوندم و در مورد نحوه ازدواج ش با حضرت فاطمه س خیلی نکات جالب داشت که خیلی از افراد امروزی و جامعه امروزی مون اونا رو فراموش کردن ( البته بگم هدفم از این حرف این نیست کسی خودشو با اون اولیا مقایسه کنه ، ولی کاش می تونستیم اونا رو الگو قرار می دادیم )
توقعات بالا رفته
صداقت و وفا و عشق کم رنگ شده
خانواده ها سخت گیر شدن
مشکلات مالی و بیکاری و اقتصادی جامعه و جوانا هم بی داد می کنه
در کنارش نیاز های عاطفی احساسی جنسی و روحی و روانی که در هر فردی هست و خدا راه درست ش ازدواج معرفی کرده ، متاسفانه اکثر جونا توی سنی که بهش نیاز دارن مجبورن سمت ازدواج نرن ، حالا می خواد 10 سال دیگه شرایط ش برای خودش مهیا کرده باشه چه فایده ای داره ؟ نه احساسی نه عشقی و نه شور و هیجانی ؟ تازه خیلی خوشبینانه فکر کنیم طرف نرفته باشه سمت راه های اشتباه ؟ و توی گناه نیفتاده باشه
من خودم شخصا به این نتیجه رسیدم کسایی که عشقی رو توی زندگی شون داشتن راحت تر ازدواج کردن
مثلا همین دهه هفتادی ها راحت با هم دوست میشن و همدیگرو دوست دارن و علاقه و عشقی که بین هست باعث شده به ازدواج ختم بشه
ولی دهه 60 اکثرا تنها هستن اهل رابطه نبودن و نیستن وبرای همین معمولا تنها هستن ، ازدواج سنتی رو هم معمولا دیگه اونقدر ها طرفدار نداره ؟ من اطرافیانمو که دیدم چندین موردی که بود هیچ کدوم ازدواج شون سنتی نبوده
بجز یه مورد که دوست صمیم بوده اونم هی داره میناله از نبود عشق توی زندگی ش
درسته آقای صلاح
اگه یه ذره از جنم و اعتماد بنفس دهه هفتادیا رو پسرای دهه شصتی داشتن الان همه دخترپسرای این دوره ازدواج کرده بودن
به هرحال به قول شما دودش تو چشم خودشون میره، چون دختر مورد علاقه شون که همیشه مجرد نمیمونه که اونا هروقت خواستن ازش خواستگاری کنن، بالاخره مورد خوب داشته باشه، ازدواج میکنه و این وسط فقط ضررش به همون پسر میرسه
خدا گفته به من توکل کنید و ازدواج کنید ولی متاسفانه توکل ها ضعیف شده
سلام
ببین برادر ، من کلا معتقدهیتم که وقتی پسری از یه دختر خوشش میاد باید حتما ازش خواستگاری کنه و شانس خودش رو امتحان کنه، حالا یا دختر میگه آره یانه، اگه گفت بله که باهم خوشبخت میشن اگرم گفت نه که اون پسر دیگه کلا ازفکرش میاد بیرون و به زندگی عادی برمیگرده و دیگه خودخوری الکی نمیکنه و با فکرگردن به اون دختر، وقت و انرژی خودش رو هدر نمیده، تازه این وسط یه نکته دیگه هم هست، شاید تواین مدت که شما دارید وقت کشی میکنیدو برای خواستگاری کردن مردد هستید، اون دختر با یه خواستگار دیگش ازدواج کرد، اونوقت همیشه تو دلتون میمونه که چرا اقدام نکردید، شاید اگه میگفتم قبول کرد و یه عمر این قصیه آزارتون خواهد داد
البته درمورد شما چون بااین خانم هم کلاسی و به اصطلاح چشم تو چشم هستید، یه مقدار سختتر هست و باید قبلش خودتون رو آماده کنید که اگه جواب منفی شنیدید، بااین قضیه کناربیاید و عادی برخوردکنید
به نظرمن اگه خواهر یا مادرتون با شماره این خانم تماس بگیرن و ازشون خواستگاری کنن، شانس موفقیت شما و برخورد بهتر و مناسب تر ایشون و خانواده ش بیشتره
به هرحال شانس خودتون رو امتحان کنید و اگرهم خدایی نکرده جوابشون منفی بود ازشون بخواین که این مسئله رو در دانشگاه به روی خودشون نیارن که براتون دردسرساز نشه
موفق باشید
21سالت
سربازی نرفتی
درست تموم نکردی
شغل نداری
منبع درآمد نداری
چهرت معمولی
به طور اتفاقی هم عاشق یک دختر باکمالات شدی که از قضا خوشکل
خب اگر رفتی جلو گفت نه می خوای چیکار کنی؟
اگر گفت آری می خوای چیکار کنی
مسملما بگن نه خیلی راحت تره تا بگه آری
بعد خودش بگه بله خانوادش چی تو جامعه ما خانواده تاثیر بسیاری در تصمیم گیری ازدواج یک دختر دارند
مسلما دخترای دهه هفتادی هم مانند دخترای دهه شصتی از سوراخ بینی طرف هم ایراد نمی گیرن
منفی جون منتظریم
این هم از مضرات بالارفتن سن ازدواج هست خانم دکتر
یعنی وقتی ازدواج رو به تاخیر بندازی به همون نسبت به فانتزی هات اضافه میشه و سختگیری و وسواست تو انتخاب بالا میره باخودت میگی من که تا حالا ازدواج نکردم حالا باید یه ازدواج همه چی تموم بکنم و همین میشه که خواستگاری هردختری نمیرن و کلا این سیکل معیوب ادامه داره تا.....
منم قبول دارن نصف این حرفا که به خاطر شرایط اقتصادی جامعه نمیشه ازدواج کرد، جوی هست که پسرا به هم میدن وگرنه اینهمه ازدواج موفق با حداقل ها که ما اطرافمون میبینیم چه جوریه؟
به نظرمن که قرارنیست همه چی از اول زندگی آماده و مهیا باشه ولی برنامه ریزی دقیق لازمه ازدواجه و به قول شما ازهمون سن بلوغ باید شروع بشه
پسرهای دهه شصتی فکر میکنن دارن از دنیا انتقام میگیرن ولی بعدا میفهمن که فقط از خودشون انتقام گرفتن.
به نظرم پسرهای دهه هفتادی منطقی تر هستن دنبال چیز خاصی نمیگردن ولی پسرهای دهه شصتی وسواسی اند انگار همه مشخصات رو دختر یه جا باید داشته باشه تا بخوان افتخار بدن بیان جلو.
بعضی هاشون هم که خودشون رو رها کردن اصلا به فکر حل مشکلشون نیستن.
یادمه قدیمها بچه ها به دروغ به هم میگفتن درس نخوندیم که طرف مقابل هم نخونه و نمره اینی که دروغ گفته بیشتر بشه.
حالا پسرها هم همش دارن بهم دروغ میگن نه مشکل تو جامعه زیاده و کار نیست پول نیست من که هیچی ندارم تا ده سال دیگه بخوام ازدواج کنم (ولی خودش داره سه شیفت کار میکنه) بعضی ها هم حرف اون دورغگو رو قبول میکنن و میگن حالا که همه جامعه هم اینطوری اند بذار منم بی خیال بشم بعد که یهو به خودشون میان میبینن چه رودستی خوردن.
الان تلویزیون میخواد واسه کنکور بچه ها تبلیغ برنامه ریزی کنه کم مونده بگه از بدو تولد بیان عضو فلان موسسه بشن یعنی اینکه درس خوندن برنامه ریزی میخواد ولی هیچ موسسه ای نیست بگه به اقایون که شما از موقعی که احساس نیاز جنسی کردین باید به فکر برنامه ریزی برای زندگیتون باشین که شامل درس و سربازی و درامد و ... هست.
حرف شماهم درسته خانم دکتر و بعضی از دهه هفتادی ها هم به بلوغ فکری لازم برای ازدواج نرسیدن ولی ازدواج موفق هح تواین قشر کم نداریم
حرف من اینه: پسرای دهه شصتی که به نظرمن از نظر عقلانیت و مبارزه با سختی ها خیلی جلوتر از دهه هفتادیا هستن، چرا توزمینه ازدواج آنقدر سست عمل میکنن؟!!!
تاکی میخوان شرایط جورکنن و بعدش برن خواستگاری؟ دیگه وقتی شور و نشاط جوونی ازبین رفت، ازدواج به چه درد آدم میخوره آخه؟!!!
بعضی دهه هفتادی ها به همون راحتی ای که ازدواج میکنن طلاق میگیرن.
انقدر هم دلایل طلاقشون خنده داره.
مثلا اختلاف نظر سر قیمه بادمجان و لازانیا.
میان دادگاه میگن ما با هم تفاهم نداریم.
به نظرم ادم برای هر چی بیشتر زحمت بکشه قدرش رو بیشتر میدونه پسرهای دهه پنجاه و شصت بیشتر قدر زندگی رو میدونن.
دقیقا همینطوره
پسرای دهه شصتی بااین دودوتا چهارتاهای الکی و افکار ناامید کننده، خودشون رو ازهمه چی عقب انداختن
درحالی که این دهه هفتادی ها آنقدر خوب و راحت دارن ازدواج میکنن، باتوکل به خدا میرن جلو، همه چی هم براشون درست میشه و راحت پیش میره
زندگی رو هرجور بگیری همونجور میگذره، سخت بگیری سخت میگذره. ، راحت بگیری راحت میگذره
پسرای دهه شصتی همشون اینطوری فکر کردن.
چقدر منطقی و عاقلانه! این دهه هفتادیا با هیچی جلو میرن و از قضا همه چی هم اوکی میشه و ازدواج میکنن! به همین راحتی
مرد که نباید زیبا باشه. مرد باید اخلاق و شغل و پول داشته باشه.
اگه این چیزها رو داری برو خواستگاری کن.
اما اگه می خوای فقط باهاش دوست بشی فراموشش کن.
سلام
ترسی که شما گفتید یک طرف قضیه است. ترس بزرگتر اینه که شما بعد از جلب رضایت طرف مقابل نتونید رضایت خونوادت رو برای این ازدواج جلب کنید و اون موقع باید تریلی بیاری و باقالی بار کنی. شاید بگی رضایت خونواده رو می تونیم بگیرم. در پاسخ عرض می کنم که به این راحتی ها هم نیست؛ مخصوصا اگه بو ببرن که شما عاشق شدی و خودت انتخاب کردی. معمول خونواده ها شدیدا به این مسئله حساس اند و به محض اینکه متوجه بشن، بدون هیچ دلیلی با این ازدواج مخالفت می کنن.
لذا بهترین کاری که شما می تونین انجام بدین اینه که ابتدا اصل مسئله ازدواج رو با خونوادت حل کنی؛ یعنی راضیشون کنی که با ازدواج شما در شرایط فعلی موافقت کنن. بعد از اون وقتی افتادن دنبال مورد، شما ایشون رو مستقیم یا غیر مستقیم بهشون معرفی کن و بگو که به نظرم دختر خوبیه؛ ولی شما برین در موردش تحقیق کنین ببینین چطوره و اگه خوب بود پیگیری کنین. اینجوری هم احتمال موافقت خونواده خیلی بیشتره و هم اینکه احتمال خطا در تصمیم گیری به حداقل میرسه؛ چون اگه شما با عشق شروع کنی، عقل خود بخود تعطیل میشه و نمی تونی ازدواج عاقلانه داشته باشی و با مشکل مواجه میشی.
شاید بگی من که فعلا شرایط ازدواج رو ندارم و می خوام بهش پیشنهاد بدم تا چند سال صبر کنه و بعد برم خواستگاریش؟ در پاسخ باید خدمتتون عرض کنم که چنین کاری اصلا به صلاح نیست؛ چون اولا اگه طرف عاقل باشه چنین پیشنهادی رو قبول نمی کنه و خودش رو گرفتار وعده سرخرمن نخواهد کرد ثانیا برفرض که قبول کنه هیچ ضمانتی برای منتهی شدن این رابطه به ازدواج وجود نداره ثالثا شروع رابطه یعنی افتادن در گرداب گناه و نابود شدن؛ چون رفتنش با شماست ولی برگشتش دیگه دست شما نیست و این طوفانه که شما رو با خودش می بره رابعا درگیری فکری و ذهنی و ... توی این مدت شما رو از درس و کار و همه چی میندازه و یه روزی چشمات رو باز میکنی و میبنی عمرت رو تلف کردی. لذا همین الان پا روی نفست بذار و نزار چنین اتفاقاتی بیفته. اگه قصد ازدواج داری از راه خودش وارد شو تا آسیب نبینی.
در مورد ظاهرت هم اصلا نگران نباش؛ چون اولا ظاهر یک امر کاملا نسبیه یعنی شاید یکی از ظاهر شما خوشش نیاد اما یکی عاشق ظاهر شما باشه ثانیا مهمتر از اون خصوصیات فردی و اجتماعی شماست. اگه شما این موارد رو تقویت کنی، کسی که شما بشناسه دیگه به ظاهر شما اهمیت نمیده و شیفته اخلاق و رفتار شما میشه.
پیروز و سربلند