چکیده: در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده از خلیفه اول درباره این آیه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا[عبس/31]» سؤال شد، او معنای «ابّا» را نمیدانست، لذا در پاسخ گفت: «اگر من بر مبنای راى خودم درباره كتاب خدا تعالى چيزى را بگويم كه نمىدانم، در اين صورت كدام آسمان بر سر من سايه مىافكند؟ يا كدام زمين منرا بر روى خود مىكشد؟ يا چه كار كنم؟ و چه چاره انديشم؟ ما معناى «فاكهه» را مىدانيم، ولی معناى «أبّا» را خدا داناتر است».
شیعه معتقد است خلیفه امت اسلامی بعد از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) جانشین حضرت بوده و لازم است خصوصیاتی ما خود حضرت داشته باشد تا بتواند از تحریف و کجروی در دین خدا جلوگیری کند؛ او نیز مانند پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) باید به قرآن کریم و تفسیر آن و احکام خدا و عقاید حقه اسلامی عالم باشد تا بتواند مردم را رهبری کرده و از تحریف در دین جلوگیری کرده و مانع تفرقه در بین مسلمین شود.
همچنین معتقد است این امر بعد از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) توسط خود خداوند متعال به امیرالمومنین(علیهالسلام) واگذار شد، چرا که حضرت عالمترین مردم و با تقواترین آنها بعد از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود. حال سوال ما از برادران اهل سنت این است که چهطور کسی که حتی معنای ظاهری قرآن و برخی کلمات آن را نمیداند، صلاحیت خلافت و جانشینی پیامبری را دارد که علم اولین و آخرین را در سینه داشت؟ آیا عقل انسان چنین چیزی را میپذیرد؟
خليفههاي اول و دوم معناى «ابّا» را نمىدانستند
در منابع شیعه[1] و اهل سنت نقل شده از خلیفه اول درباره این آیه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا[عبس/31]» سؤال شد، او معنای «ابّا» را نمیدانست، لذا در پاسخ گفت: «اگر من بر مبنای راى خودم درباره كتاب خدا تعالى چيزى را بگويم كه نمىدانم، در اين صورت كدام آسمان بر سر من سايه مىافكند؟ يا كدام زمين منرا بر روى خود مىكشد؟ يا چه كار كنم؟ و چه چاره انديشم؟ ما معناى «فاكهه» را مىدانيم، ولی معناى «أبّا» را خدا داناتر است».
چون سخن او را در اين باب به اميرالمومنين(عليهالسلام) رسید فرمود: «سبحان الله، آيا او نمیدانست كه «أبّ» عبارت است از علف و گياه برای چهارپایان».
مفسرین بزرگ اهل سنت از جمله «زمخشرى»[2] «ابن كثير» [3] «خازن»[4] «ابو السّعود»[5] و «سيوطى»[6] این قضیه را نقل کردهاند؛ و علاوه بر آن نقل کردهاند: «عمر نيز نمىدانست، و در بالای منبر چون اين آيه را قرآئت كرد، اعتراف به جهل خود نموده و تصريح كرد كه: دنبال معناى أبّ گشتن، تكلّف در قرآن است، و ما مأمور نيستيم كه معناى آنرا بدانيم. آنچه را كه از قرآن معنايش را مىدانيد عمل كنيد، و آنچه را كه نمىدانيد معناى آنرا به خدا واگذار كنيد». «ابن ابی الحدید معتزلی» نیز همین روایت را در کتاب خود نقل کرده است.[7]
آیا به راستی میتوان پذیرفت جانشین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حتی معنای ظاهری قرآن را نداد، حال از بطون قرآن بگذریم، آیا آنان صلاحیت جانشینی پیامبر عظیمالشانی را که علم اولین و آخرین به او عطا شده بود را داشتند؟!
قضاوت در این باره را به عقلهای بیدار و جویای حق میسپاریم.
-----------------------------------------------
پینوشت
[1]. الإرشاد، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، قم، ج 1، ص 203.
[2]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشرى محمود، دار الكتاب العربي، بيروت، 1407 ق، چاپ: سوم، ج4، ص 704.
[3]. تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)، ابن كثير دمشقى اسماعيل بن عمرو، دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون، بيروت، 1419 ق، چاپ اول، ج8، ص 325.
[4]. «تفسير خازن»، چاپ مصطفى محمّد، مصر، ج 7، ص 176.
[5]. «تفسير أبو السعود»، چاپ مكتبه رياض، رياض، ج 5، ص 482.
[6]. الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى جلال الدين، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق، ج6، ص317.
[7]. شرحنهجالبلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404ق، ج 12، ص 32.