مطالب دوستان baharee

تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 10 دى, 1393 احتمالا جز امت پیامبر محسوب نشوم!
سلاممثل اینکه من منظورم رو درست نتونستم منتقل کنمبزارید یه مثال بزنمیه نفر ماشین داره و با ماشین میخواد از قم بره تهرانیکی هم نداره و میخواد پیاده این مسیر رو برهدر حالت عادی یعنی اگه هر دو حرکت کنند و هر کدومشون از اون چیزی که دارن درست استفاده کنن، طبیعیه که اونی که ماشین داره زودتر میرسهولی این به این معنا نیست که حتما اونی که ماشین داره زودتر از کسی که پیاده است به مقصد میرسه! اگه پیاده یه سره بره و خودشو سرگردم نکنه بالاخره میرسه ولی اگه اونی که ماشین داره بگیره بخوابه معلومه که هیچ وقت نمیرسه!!منظورمو گرفتید؟؟؟؟؟؟
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 10 دى, 1393 تنوع طلب شده ام...
سلامرابطه های قبلی شما در این رابطه بی تاثیر نیست منتها میزان این تاثیر به خود شما بستگی دارد؛ یعنی هم میتوانید آن را به حداقل برسانید تا اشتباهات گذشته خود را جبران کرده و نگذارید برای زندگی آیندیتان مشکلات زیادی ایجاد شود و هم اینکه افسار آن را رها کرده و بیخیال آن شوید.ریشه مشکلات احتمالی، به نیروی مقایسه ذهن بین آنچه تجربه کرده اید و آنچه در پیش دارید بر می گردد؛ یعنی غالب مشکلاتی که ممکن است برای شما ایجاد شود این است که شما همسر خود را از جهات مختلف با افراد قبلی مقایسه خواهی کرد. هر چه رابطه شما با آنها بیشتر بوده باشد، این مقایسه جزئی تر خواهد بود. نتیجه این مقایسه این می شود که شما رفتار و برخورد همسر خود را با یک مقایسه اشتباه، ناچیز شمرده و در نتیجه نسبت به او سرد خواهید شد. به عنوان مثال وقتی شما با یک پسر دوست هستی، طبیعی است که توجه و ابراز عشق و علاقه لفظی پسر به خاطر رسیدن به خواسته هایش صدها برابر از زمانی است که آن فرد همسر شما باشد؛ چون در دوستی فقط یک چیز مطرح است و آن ابراز عشق ظاهری و تأمین نیازهای عاطفی و جنسی است و لذا طرفین در این باره سنگ تمام می گذارند؛ اما در زندگی مشترک اولا این عشق و علاقه به مرور تشدید می شود و ممکن است اوایل زندگی کمرنگ باشد ثانیا به دلیل اینکه طرفین با تمام روحیات و اخلاقیات همدیگر آشنا می شوند، طبیعی است که برای حل اختلافات، بخشی از نیروی عشق بازی را از دست خواهند داد. به همین خاطر است که می گویم این مقایسه اشتباه است و لذا نتیجه حاصل از آن هم درست نیست.در نتیجۀ این مقایسه، ذهن شما شروع به بررسی جوانب و گرفتن تصمیم جدید می کند. در گرفتن تصمیم جدید نگاه شما به زندگی نقش موثری خواهد داشت. مثلا اگر شما از ایمان و اعتقاد قوی برخوردار نباشید، احتمال اینکه برای جبران کمبود ها به سراغ افرادی دیگری بروید زیاد است. رفتن به سراغ آنها یعنی فاتحه زندگی مشترک را خواندن. اما اگر ایمان و اعتقاد شما قوی باشد مانع از این کار می شود و انگیزه و پشکار شما برای حفظ زندگی را تقویت می کند.بنابراین شما برای جلوگیری از تاثیرات احتمالی، به دو عنصر اساسی نیاز دارید. یکی عنصر روانشناختی است که باید سعی کنید واقعیت را برای خود به شکل واضح و روشن ترسیم کنید و به ذهن خود اجازه مقایسه همراه با مغالطه را ندهید؛ یعنی اگر ذهنتان گفت همسرم به من زیاد نمی گوید دوستت دارم ولی فلانی هر ساعت این را تکرار می کرد، بگویید صد بار گفتن او به اندازه یک بار گفتن همسرم هم نیست؛ چون او مرا به خاطر خودم نمی خواست. یا اگر بین شما و همسرت نزاعی پیش آمد نگویید چرا فلانی هیچ وقت در مقابل حرف من حرف نمی زد؛ چون زندگی مشترک با دوستی زمین تا آسمان فرق دارد. بله اگر او هم وارد زندگی شما می شد و چنین رفتاری می کرد، آن موقع این مقایسه درست بود ولی با این شرایط خیر.عنصر دوم نیرویی است که شما را در مقابل وسوسه های شیطان حفظ کند. شیطان منتظر کوچکترین موقعیت است که انسان ها را گمراه کند. لذا اگر شما کمی سست عقیده باشید، به راحتی تحت تاثیر قرار گرفته و احتمال بیراهه رفتن شما زیاد می شود. لذا اولین کار این است که از تمام اشتباهات گذشته خود توبه کنید و سپس سعی کنید ایمان خود را روز به روز بیشتر تقویت کنید و این نگاه را که ما برای جمع کردن توشه آخرت در این دنیا زندگی می کنیم نه لذت بردن صرف، در خود نهادینه کنید تا در مقابل کاستی های زندگی مشترک و حتی زندگی دنیا مقاوم شوید و به بیراهه نروید.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 10 دى, 1393 كمك براي گرفتن بهترين تصميم
سلامهمانطور که خودتان هم فرمودید هیچ ضمامنتی برای اقدام فرد اولی نیست چون علاوه بر اینکه مشکلات اقتصادی مانعی برای اقدام ایشان است، بودن همسر اولشان هم بلاتکلیفی شما را بیشتر می کند.بنابراین عاقلانه ترین تصمیم همین است که به خواستگار فعلی خود اجازه دهید رسما اقدام کند ببینید به تفاهم می رسید یا نه. منتها اگر ایشان خواست آشنایی اولیه دونفره یعنی صرفا بین شما و ایشان صورت بگیرد و رسمی نباشد، این دیدار را خیلی محدود و رسمی برگزار کنید و حدالمقدور فرد سومی را هم همراه خود ببرید تا اولا احساسات و عواطف شما درگیر نشده و مانع از تصمیم عاقلانه نشود و ثانیا به دلیل اینکه شناخت کافی از ایشان ندارید و نمی توانید به گفته های ایشان اعتماد کنید، این دیدار مشکل خاصی برای شما ایجاد نکند.در مورد دوری راه هم بستگی به خود شما دارد. منتها به طور کلی باید عرض کنم که این مسئله مانع جدی برای ازدواج نیست مخصوصا اگر وابستگی شما به خانواده شدید نباشد.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 10 دى, 1393 ازدواج با همبازی کودکی
سلام1- حفظ این رابطه به این شکل غیر ممکن است چون هر روز که می گذرد آتش عشق و علاقه شما و حتی طرف تشدید شده و این رابطه روز به روز تنگ تر خواهد شد و وابستگی طرفینی زیاد می شود. لذا ادامه دادن رابطه به این شکل به صلاح نیست.2- بیان احساسات حتی به طور غیر مستقیم هم در این بازه زمانی کار درستی نیست؛ چون هیچ ضمانتی برای اینکه شما بتوانید با هم ازدواج کنید وجود ندارد و لذا ایجاد وابستگی به وسیله ابراز علاقه و احساسات، ضربه روحی شدیدی به شما و طرف وارد می کند.3- زمانی که احتمال وصال بدهید یعنی زمان خواستگاری و تایید اولیه خانواده ها.4- وقتی از ایشان خواستگاری کنید مشخص می شود؛ چون اگر علاقه ای نداشته باشد پاسخش منفی خواهد بود.5- اقدام اولیه برای ازدواج هزینه چندانی ندارد. شما می توانید این مسئله را به همین شکل با خانواده مطرح کنید و بگویید که فعلا قصد عروسی ندارید تا خیال آنها از بابت مخارج آن تا چند سال آینده راحت باشد.5- برای شروع زندگی مستقل این چیزی که شما می گویید درست است اما برای اقدام اولیه، لزومی برای اتمام تحصیل و داشتن شغل ثابت و ... نیست.6- این ترس به جاست ولی راهکارش ابراز علاقه نیست چون این کار مشکلات دیگری به وجود می آورد. بهترین راهش این است که با خانواده در میان بگذارید و از ایشان خواستگاری کنید.7- این آشنایی می تواند ضمن جلسات خواستگاری صورت بگیرد. بعلاوه تحقیق و پرس و جو از اطرفیان به شما در این زمینه کمک خواهد کرد.8- بهتر است این مسئله را از طریق خانواده پیگیری کنید؛ چون اقدام خودسرانه شما صرفا منجر به وابستگی طرفینی شده در حالی که ممکن است به هر دلیلی مثل مخالفت خانواده ها نتوانید با هم ازدواج کنید که در آن صورت ضربه روحی بدی را باید متحمل شوید. همانطور که عرض کردم اقدام اولیه نیاز به آمادگی خاصی از طرف شما ندارد. منتها قبل از اینکه حرفی از طرف مقابل به خانواده خود بزنید، باید اصل ازدواج خود را در این شرایط با خانواده حل کنید. یعنی ابتدا مسئله ازدواج را مطرح کنید و بگویید قصد ازدواج دارید بدون اینکه حرفی از علاقه خود به فرد مورد نظر بزنید؛ چون بیان این علاقه معمولا خانواده را حساس کرده و موجب مخالفت بی دلیل آنها می شود. ولی اگر غیر مستقیم این کار صورت بگیرد و طوری برنامه ریزی کنید که خودشان او را به شما معرفی کنند کارتان خیلی راحت است. مثلا بعد از اینکه اصل ازدواج شما را پذیرفتند و یکی دو مورد هم معرفی کردند، شما خودت یا از طریق خواهر یا برادرت فرد مورد نظر را به عنوان یک مورد مناسب معرفی کنید و از آنها بخواهید در موردش تحقیق کنند و اگر مناسب بود به خواستگاری بروند و ... . این روش راحت ترین و کوتاه ترین مسیر است که احتمال موفقیت هم در آن زیاد است.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 03 دى, 1393 خدارو شکر مثل همیشه عالیم
پست های مرتبط:آیا بیماری ام اس وراثتی استخواستگارم بیماری ام اس داردام اس دارم. می خوام زن دوم شم ...عذاب وجدان بعد از رد خواستگار
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 03 دى, 1393 خانم مهندس هوای حوزه زده به سرش!!!!
جمع بندیhttp://www.jonbeshnet.ir/news/45988
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 03 دى, 1393 پیوند دوستی هفت ساله با پسر 17 ساله!
سلاممشکل اساسی در این مسئله این است که هیچ ضمامنی برای تداوم علاقه ایشان و در نتیجه ازدواج ایشان با شما وجود ندارد. تا 7 سال دیگر هزار و یک اتفاق ممکن است بیفتد و لذا دل بستن به ایشان یعنی دل بستن به چیزی که هر لحظه ممکن است نابود شود. حتی اگر ایشان بتواند چنین ضمانتی بدهد(بر فرض محال) باز هم چنین رابطه ای به سود شما نخواهد بود. چون اولا کوله بار گناه شما روز به روز با این رابطه سنگین تر خواهد شد ثانیا وابستگی عاطفی شما و درگیری هایی که در این رابطه ایجاد می شود آرامش را از شما گرفته و درس و زندگی شما را مختل می کند ثالثا با لو رفتن این مسئله آبروی شما رفته و موقعیت اجتماعی خود را از دست خواهید داد رابعا معمول خانواده ها با چنین ازدواجی که دختر و پسر از قبل با هم رابطه داشته باشند مخالفت می کنند و در نتیجه احتمال رسیدن شما به ایشان کم میشود خامسا ...بنابراین به نظر من اگر می خواهید گرفتار عشق و علاق بی سرانجام نشوید و همچنین از آسیب های روانی و اجتماعی و فردی که ممکن است در اثر این رابطه به شما وارد شود جلوگیری کنید، بهترین کار این است که هر گونه رابطه با ایشان را قطع کرده و به او بگویید بهتر است در این باره زمانی تصمیم بگیریم که شما شرایط اقدام برای ازدواج را داشته باشی. در چنین شرایطی تداوم این رابطه نه به سود من است و نه شما. در مورد مسئله بکارت هم باید عرض کنم این مسئله راهکار خاص خودش را دارد و وارد شدن به رابطه ای که از آینده آن خبر ندارید نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه صدها مشکل دیگر به مشکل شما اضافه خواهد کرد. البته شرط موفقیت و جبران این مشکل این است که شما اشتباه خود را قبول داشته باشید و از آن توبه کرده باشید وگرنه خدا شما را در جبران این مشکل همراهی نخواهد کرد. در مورد بکارت این پست را مطالعه کنید: از دست دادن پرده بکارت در کودکیپیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 03 دى, 1393 خدارو شکر مثل همیشه عالیم
سلامامیدوار و شاکر بودن شما در هر حالتی نشان از ایمان قوی شما به خداست. این روحیه بسیار قابل تقدیر است و امیدوارم هر چه زودتر بیماری شما بهبود پیدا کند.در مورد ازدواج در چنین شرایطی، به نظرم آن چیزی که نقش مهمی در تصمیم گیری شما دارد، میزان پیشرفت و عوارض بیماری شماست. اگر پیشرفت بیماری شما زیاد نباشد و از طرفی عوارضی که فکر می کنید برای همسر و فرزندان آینده شما محدودیت ایجاد نمی کنند نداشته باشد، بهتر است مطابق گفته پدر و مادرت این مسئله را در جلسه اول مطرح نکنید چون در این صورت احتمال اینکه طرف بدون شناخت لازم از شما عقب نشینی کند زیاد است ولی اگر بعد از چند جلسه آشنایی این مسئله مطرح شود، احتمال اینکه منطقی تصمیم بگیرد بیشتر است. البته با این کار این احتمال هم وجود دارد که طرف یا خانواده اش شاکی شده و بگوید چرا همان اول چنین مسئله ای را نگفتید؟ با این حال چون بیماری شما در عرف بیماری مهمی تلقی می شود و معمولا افراد با شنیدن آن حساس می شوند، لذا به نظرم اگر فردی که به خواستگاری شما می آید از ابتدا در جریان این مسئله باشد بهتر است؛ چون در این شرایط هر چند ممکن است نداشتن شناخت نسبت به روحیات و اخلاقیات شما باعث عقب نشینی زود هنگام بعضی از آنها شود، اما مزیتش این است که کسی که اقدام می کند، 90 درصد تصمیم خودش را گرفته و دیگر شما نگران این نخواهید بود که چطور این مسئله را به طرف بگویید. بعلاوه اینکه خود آمدن خواستگار و آشنایی و عقب نشینی آنها بعد از چند جلسه، نه تنها در روحیه شما اثرات منفی خواهد داشت، بلکه روحیه خانواده شما را هم تحت تاثیر قرار داده و ممکن است آرامش زندگی شما را مختل کند.البته لازمه گفتن این مسئله قبل از خواستگاری این است که شما مقداری از ملاک های خود کوتاه بیایید؛ چون طبیعی است که هر کسی حاضر به قبول شرایط شما نیست لذا شما هم باید خواستگارهایی را مورد بررسی قرار دهید که هر کسی حاضر به قبول شرایط آنها نیست؛ مثلا پیدا کردن فردی که مثل شما مبتلا به ام اس یا یک بیماری دیگری در حد شماست، می تواند یکی از این گزینه های باشد. البته منحصر در این نیست بلکه افراد دیگری مثل کسی که سابقه ازدواج ناموق داشته و الان از همسر خود جدا شده و بچه هم دارد یا ... هم معمولا حاضر به قبول شرایط شما خواهند شد.راه پیدا کردن چنین افرادی مختلف است که من به چند مورد اشاره می کنم:1- سپردن به افراد مورد اعتمادی که فکر می کنید به خاطر داشتن روابط اجتماعی بالا می توانند چنین موردی پیدا کنند2- حضور در انجمن ها و تشکل های بیماری های خاص؛ به خصوص انجمن مربوط به ام اس و ...3- تقویت فعالیت های اجتماعی به حدی که موفقیت های شما، جبران کننده بیماری شما باشد4- تقویت ایمان و عقیده و داشتن اخلاق خوب و رفتار مناسب با اطرافیان که این مسئله هم تا حد زیادی باعث می شود افراد بیماری شما را نادیده بگیرند.5- استفاده از سایت ها و مراکز همسریابی. البته لازمه این روش این است که احتیاط کنید تا گرفتار روابط خارج از عرف و در نتیجه مشکلات ناشی از آن نشوید.6- توکل و توسل به اهل بیت علهیم السلام که البته در همه مراحل باید همراه شما باشد.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 30 آذر, 1393 احتمالا جز امت پیامبر محسوب نشوم!
سلامبه مثال های زیر توجه کنید:چرا مسواک زدن قبل از نماز و البته برای نماز ، ثواب نماز را هفتاد برابر میکند؟ چرا گفتن اذان و اقامه و انجام مستحبات دیگر ارزش معنوی نماز را مضاعف میکند؟ چرا حفظ قرآن برای کسی که حافظه خوبی ندارد ثواب دوچندان دارد؟ چرا زنان پیامبر اگر مرتکب گناهی شوند عذابی مضاعف خواهند چشید و اگر بر مدار تقوا باشند دو چندان اجر خواهند برد؟تمام این روایات و دستورات عبادی برای عمق دادن و کیفیت دادن به عبادات مومنان هستند. نماز را همه می خوانند اما نماز با عطر و مسواک و اذان و اقامه و در صف جماعت با نماز حداقلی بدون این اوصاف از زمین تا آسمان تفاوت رفتاری دارد. کسی که عطر و مسواک و اذان و اقامه ی نمازش ترک نشود مسلما بر اصل نماز و اوقات و زمان هایش مراقبت بیشتری دارد.این دستورات و این نقل ثواب ها در درجه اول نشان میدهد که در اندیشه ما ازدواج صرفا یک دستور و امر دنیایی و مادی نیست. از نگاه اسلام نکاح که سنت رسول خدا و رابطه زناشویی بین دختر و پسر مومن ، عبادت خداوند محسوب میشود. عبادت یعنی اینکه با انجام دادن همین اعمال به ظاهر حیوانی اگر نیتی الهی در دلتان وجود داشته باشد برایتان ثواب های عظیمی نوشته میشود که نوشتن از آن همه مجال مفصل دیگری میخواهد. البته فراموش نکنیم که نیت های الهی و خوب ، هر عمل کوچکی را چون خورشید، آسمانی و درخشان میکنند. به طور مثال نیت الهی در زناشویی آن است که خدایا من به سراغ همسرم می روم تا هم من و هم او میل و رغبتی به نامحرمان نداشته باشیم و شیطان نتواند از این مسیر ما را از راه تو دور کند یا اینکه خدایا من به خاطر رضایت تو و شوهرم خودم را برای او آراسته میکنم تا به موجب رضایت شوهر و دعای او ، من به تو نزدیکتر شوم.[1]بنابراین با این تبیین روشن است که شما تا زمانی که مجرد باشی از فوائد تکوینی تأهل (یعنی رابطه طبیعی تاهل با در امان ماندن از شر شیطان) عقب مانده اید. درست مثل این است که شما بگویی من مسواک ندارم. طبیعی است که نداشتن مسواک و استفاده نکردن از آن موجب خرابی دندان شما خواهد شد چنانچه فرد مجرد خیلی راحت تر از متاهل اسیر شیطان می شود و این مسئله ربطی به عدالت خداوند ندارد. آنچه مربوط به خداوند است این است که این امکانات را در اختیار شما قرار داده تا شما به وسیله آن به کمال برسید. لذا شما باید تمام تلاش خود را برای به دست آودن این ابزار انجام دهید تا از این قافله عقب نمانید. تلاش شما هم جوانب مختلف دارد که به نظرم نیاز به بررسی دارد که اگر خواستید در تاپیکی جدا مشکل شما را از بعد مشاوره ای مورد بررسی قرار خواهیم داد.البته این نکته را فراموش نکنیم که ازدواج به تنهایی موجب تکمیل دین و برتری بر افراد مجرد نمی شود. چه بسا افراد متاهلی که صد ها درجه از یک مجرد پایین تر هستند. ازدواج یک ابزار برای شخص مومن است که با استفاده از آن، راه را برای رسیدن به خدا برای خود هموار تر می کند. لذا مقایسه ما در این بحث بین دو فرد مومنی خواهد بود که از هر جهت با هم یکسان بودن و تفاوت آنها صرفا در تاهل و تجرد است. در چنین شرایطی فرد متاهل به دلیل داشتن ابزاری قوی تر از مجرد سبقت خواهد گرفت البته اگر بتواند از این ابزار استفاده کند!بله اگر شما به هیچ وجه نتوانستی شرایط ازدواج را فراهم کنی در این صورت جواب سوال شما همان است که در مورد معلول مادر زاد گفته می شود که خودش نقشی در سرنوشت خود نداشته. در آن صورت خداوند مطابق عدل خود ثواب شما را خواهد داد.[1] نقل از جوشکاری (134) ازدواج کلاس اخلاق و سلوک و عرفان

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1