سلامکودک شما چند ساله است؟آیا این سرباز زدن ایشان در همه امور است یا صرفا در مواردی که به او امر و نهی می کنید؟ به عبارتی آیا به خاطر تبلی است که از زیر کار در می رود یا اینکه کارهای خودش یا حتی کارهای دیگران را به خوبی انجام می دهد ولی فقط به حرف شما گوش نمی دهد؟نمونه ای از اعتراض های او بیان کنید.
سلامسوال شما را باید دوتاش کرد. یکی در مورد اصل ازدواج شما و اینکه علاقه ای برای ازدواج ندارید و دیگری عدم علاقه به فرد مورد نظردر مورد اولی ابتدا باید ریشه این بی علاقگی را پیدا کرد. اینکه می گویید علتش دیدن بعضی رفتارها از بعضی افراد بوده کلی است. لذا اگر امکان مطرح کردن آن در اینجا فراهم نیست بهتر است در این باره به یک مشاور مورد اعتماد مراجعه کنید و مسئله را در میان بگذارید. با این حال آنچه در غالب موارد مشابه دیده می شود این است که اولا افراد به خاطر بدی هایی که بعضاً از جانب جنس مخالف دیده اند، فکر می کنند همه آنها مثل هم بوده و نمی توانند نیازهای روحی و عاطفی آنها را تامین کنند ثانیا از لذت های زندگی زناشویی اطلاعات لازم را نداشته و فقط جنبه های منفی آن را دیده اند ثالثا آنها ازدواج را با اهداف خود در تضاد دیده و فکر می کنند اگر بخواهند ازدواج کنند دیگر امکان رسیدن به اهدافشان منتفی می شود در حالی که این نگاه، افراط گونه است و واقعیت اینطور نیست؛ چون اگر قرار بود همه مردها یا همه زن ها بد باشند، هیچ کس از زندگی خود راضی نبود؛ در حالی که خیلی ها راضی اند. بعلاوه اینکه غالب افراد بعد از ازدواج نه تنها تلاششان برای رسیدن به هدف هایشان متوقف نشده بلکه بیشتر هم شده و توانستند موقعیت های خیلی خوبی را به دست بیاورند. برای اینکه بتوانید خود را قانع کنید بهترین کار دیدن زندگی موفق اطرافیانتان و سوال کردن نظر انها در مورد زندگیشان است.با این حال در این باره باید بیشتر فکر کنید و برنامه زندگی خود را طوری تنظیم کنید که متحمل ضرر بیشتر نشوید.اما در مورد فرد مورد نظر باید عرض کنم اگر شما به ایشان علاقه ای نداری، باید تمام تلاشت را برای رد کردن ایشان انجام دهی چون ازدواج بدون علاقه، هم به شما لطمه وارد می کند و هم به طرف مقابل. منتها ممکن است علت بی علاقگی شما به ایشان به خاطر نداشتن علاقه به اصل ازدواج یا مشکل قابل حل دیگری باشد. در این صورت ابتدا مشکل قبلی را حل کنید تا بتوانید در مورد ایشان تصمیم بگیرید.اگر باز هم به نتیجه منفی رسیدید برای فرار از ازدواج با ایشان از این راهکارها استفاده کنید:1- سعی کنید با خانواده خود به خصوص فردی که احساس صمیمیت بیشتری با او دارید بیشتر صحبت کنید. ممکن است اصرار خانواده شما برای این ازدواج به خاطر حرف هایی باشد که شما در مورد تنفر از ازدواج و ادامه تحصیل در خارج و ... زده اید. در این صورت باید خیال آنها را از این جهت راحت کنی و به انها اطمینان بدهی که از ازدواج فراری نیستی بلکه صرفا به این مورد خاص علاقه ندارد تا شما را مجبور به ازدواج با این فرد نکنند.(در صورتی که عدم علاقه شما به ازدواج حل نشود، این راهکار نتیجه بخش نخواهد بود)2- فردی را که مورد قبول پدر یا مادر شماست پیدا کرده و از طریق او عدم علاقه به فرد مورد نظر و عواقب چنین ازدواجی را به خانواده منتقل کنید3- مثال هایی از دوستان یا داستان های همین سایت برای خانواده زده که با اجبار خانواده با فردی ازدواج کردند که هیچ علاقه به او نداشته و بعد از مدتی کار آنها به جدایی کشید.4- اگر باز هم جواب نداد میتوانید با ابراز افسردگی و ناراحتی شدید و به ظاهر غذا نخوردن، از احساسات و عواطفشان استفاده کنید و مانع اجبارشان شوید.نسبت به تهدید خواستگارتان هم باید دید شما و ایشان در چه شرایطی قرار دارید. اگر خانواده خود را بتوانید راضی کنید میتوانید مخالفت با این ازدواج را گردن آنها انداخته که این کار باعث میشود طرف شما را مقصر نداند و زودتر به قضیه خاتمه دهد.پیروز و سربلند
سلامدر زندگی زناشویی مشکلات زیادی وجود دارد و اگر قرار باشد در مقابل آنها زانو بزنیم، همیشه باید ازدواج کرده و بلافاصله طلاق بگیریم! لذا هیچ وقت در مقابل مشکلات به جدایی فکر نکنید چون اولا جدایی، حل مشکل نیست بلکه فرار از مشکل است ثانیا مشکلات بعد از طلاق به مراتب بیشتر از مشکلاتی که است که شما الان با آن دست و پنجه نرم می کنید. ثالثا غالب مشکلات به خاطر عدم آگاهی و نداشتن مهارت لازم در زندگی است که به راحتی با کسب این موارد قابل حل است.به عنوان مثال در مورد زمانی هایی که همسر شما اخلاق بدی پیدا می کند، سوال من از شما این است که آیا برخورد بد همسر شما در مقابل برخورد خوب و قربان صدقه رفتن های شما بوده؟ آیا او لبخند شما را با داد و بیداد جواب داده؟! قطعا چنین نیست. بنابراین بدانید تا وقتی شما با همسرت خوب رفتار کنی، رفتار بدی از او نخواهی دید. بله اینکه ایشان در زمان بحث و جدل نباید اینگونه برخورد کند و باید خودش را کنترل کند درست است اما آنچه الان با آن روبرو هستی چنین رفتاری است؛ یعنی شوهری داری که در مواقع دعوا اخلاق غیر قابل تحمل پیدا می کند. لذا راه حل این مسئله این است که شما نگذاری کار به دعوا برسد.سوال: پس چطوری در مواقعی که نظرم مخالف او است ابراز کنم یا خواسته هایم را بیان کنم؟پاسخ: از زبان نرم و لطیف و حیله گرانه باید استفاده کنی نه خشن و زورگویانه و مردانه! نقطه ضعف همسر خودت را باید پیدا کنی و در چنین مواقعی از همان جا وارد شوی!در مورد اینکه همسر شما در مقابل بقیه از شما دفاع نمی کند هم تا حدودی راهکار قبلی را باید پیش بگیرید یعنی نباید کار را به جایی برسانید که انتظار دفاع از همسرتان را داشته باشید. چون اولا ممکن است در آن لحظه همسر شما نتواند تشخیص درستی داشته باشد و فکر کند شما مقصری و در نتیجه به ضرر شما حرفی بزند مثل جریانی که گفتید. یا شاید هم با اینکه می داند مقصر شما نیستی، اما به خاطر مثلا بزرگتر بودن طرف مقابلتان نتواند به او اعتراض کند! پیروز و سربلند
سلاماینکه شناخت 100 سال زمان می برد یا حتی میتوان گفت هیچ وقت حاصل نمی شود، از جهاتی درست است و منحصر به خانم ها هم نیست! چون انسان موجودی پیچیده است و شناخت او به این سادگی امکان پذیر نیست.اما آنچه در بحث ازدواج مطرح می شود و باید دنبال آن بود این شناخت نیست. در ازدواج شناخت کامل صورت نمی گیرد و لذا چاره ای جز اینکه به کلیات اکتفا کنید وجود ندارد. برای شناخت قبل از ازدواج هم راهکارهایی وجود دارد که شما را به یک شناخت کلی و قابل قبول برساند.مقدار شناختی که لازمهروش شناختاما با این حال این انتظار که فکر کنید طرف مقابل دقیقا همان چیزی است که شما فکر می کردید اشتباه است چون هر چه از عمر زندگی زن و شوهر میگذرد، دو طرف نسبت به هم شناخت هایی پیدا میکنند که تا قبل از آن نداشتند. در نتیجه تنها راهی که در این شرایط به زندگی مشترکشان کمک میکند پذیرش این تفاوت های جزئی است که قبل از ازدواج قابل شناسایی نبوده اند.با این حال آنچه ظاهرا در این سوال مورد نظر شماست، ارتباطی است که دختر ها و پسرها قبل از ازدواج دارند. این دغدغه شما به جاست چون این مسئله تا حدود زیادی فراگیر شده و متاسفانه دامن خیلی از جوانان مذهبی را هم گرفته. هر چند در این پست مجال بحث در مورد علل این مشکل و راه کارهای آن نیست اما آنچه شما به عنوان فردی که می خواهید ازدواج کنید باید در نظر داشته باشید این است که اولا با دیدن صد ها دختری که مسیر را اشتباه رفته اند نمیتوانید یک قاعده کلی بدهید و بگویید همه دخترها اینگونه هستند چنانچه در مورد پسرها هم نمی شود این ادعا را ثابت کرد. لذا اولین چیزی که شما باید به آن توجه کنی این است که دختر سالم و پاک هم وجود دارد و شما میتوانی با توسل و تلاش و کمک از دیگران، فرد مورد نظر خود را پیدا کنی. ثانیا ملاک شما در ازدواج نباید گذشته افراد باشد بلکه باید وضعیت فعلی ایشان را مورد بررسی قرار دهی چون به گفته امیر المومنین علیه السلام حتی اگر فردی را در حال انجام گناه دیدید، روز بعد به او بدبین نباشید شاید سحر همان روز توبه کرده باشد. بنابراین برای شناخت طرف مقابل به دنبال شخم زدن گذشته طرف نباشد بلکه سعی کنید چیزی را بشناسید که در حال حاضر با آن روبرو هستید نه شخصیتی که شاید سالها پیش از او جدا شده! البته اینکه عرض میکنم گذشته طرف را ملاک قرار ندهید منظور تجسس در زندگی خصوصی ایشان است وگرنه تحقیقات شما از اطرافیان و ... مربوط به عملکرد ظاهری ایشان در گذشته خواهد بود و نشان میدهد ایشان چه خصوصیات و شخصیتی دارد اما اینکه مثلا از خودش سوال کنید آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا ... کار درست و بجایی نیست.پیروز و سربلند
سلاماز مطالبی که بیان کردید اینطور برداشت میشود که فرد مورد نظر شما نسبت به انتخاب خود تردید دارد. اینکه علت این تردید چیست مشخص نیست و نمیشود به طور قاطعانه گفت ولی ممکن است ایشان به خواستگاری قبلی خود علاقه داشته و بعد از رفتن ایشان، به شما رو آورده. حالا که او برگشته دچار تردید شده و نمیداند چکار باید بکند. با این حال این صرفا یک حدس است.بنابراین پیشنهاد من این است که شما سعی نکن از طریق رابطه خودت را در قلب ایشان جا دهی چون این کار ممکن است به خاطر شکستی که قبلا از طرف پسر قبلی تجربه کرده، او را نسبت به شما هم بدبین کند و با خود بگوید دل بستن من به این فرد هم عاقلانه نیست و هیچ ضمانتی برای اینکه این رابطه به ازدواج ختم شود وجود ندارد و به همین خاطر به شما جواب رد دهد. لذا اگر میخواهی خودت را به ایشان ثابت کنی و از طرفی هر چه زودتر تکلیفت مشخص شود، به نظر من شرایط را هر چه زودتر برای خواستگاری فراهم کن و این دو ماه را به حد اقل برسان.البته نباید امید صد در صد هم به این ازدواج داشته باشید چون ممکن است ایشان به هر دلیلی فرد قبلی را انتخاب کند که این حق طبیعی ایشان است. لذا اولویت کار شما باید این باشد که هر چه زودتر تکلیف این مسئله را روشن کنی تا هم خودت بتوانی به یک آرامش فکری برسی و هم طرف مقابل.پیروز و سربلند
سلامدر مورد نبود تناسب اعتقادی باید عرض کنم بهتر است در مورد این مسئله بیشتر تحقیق کنید؛ چون اگر اختلاف عقیدتی شما زیاد باشد در آینده با مشکل مواجه میشوید و ممکن است به خاطر همین مسئله زندگی شما با چالش مواجه شود. لذا میتوانید برای آشنایی بیشتر به خواستگاری ایشان رفته و بعد از صحبت هایی که در طی جلسه خواستگاری صورت میگیرد، در مورد ایشان تحقیقات لازم را انجام دهید و بعد تصمیم بگیرید. اگر نتیجه تحقیقات شما نشان دهنده اختلاف زیاد و مبنایی در اعتقادات بود بهتر است قید این ازدواج را بزنید. اما اگر تا حدود زیادی تناسب وجود داشت و فقط در برخی موارد جزئی اختلاف داشتید، میتوانید ازدواج کنید البته به شرط اینکه یا سر آن مسئله توافق کنید و به یک نقطه مشترک برسید و یا اینکه اگر نقطه مشترکی وجود نداشت یا نرسیدید، شما باید ایشان را همانطوری که هست بپذیرید و بعدا نسبت به آن مسئله اعتراض نکنید و انتظار اصلاح نداشته باشید. مثلا اگر در نماز خود کاهلی میکند شما میتوانید در این باره با ایشان صحبت کنید و اگر توانستید ایشان را تشویق به این مسئله کنید که مشکل حل میشود اما اگر دیدید ایشان برای نماز اهمیتی قائل نیست، به نظر من بهتر است قیدش را بزنید چون بی اهمیت بودن به این مسئله ناشی از ضعف اعتقادی است. اما اگر باز هم به هر دلیلی مثل پیدا نکردن مورد بهتر یا ... خواستید با او ازدواج کنید، هر چند باید برای اصلاح ایشان تلاش کنید اما نباید به این امید که حتما میتوانی او را تغییر دهید با او ازدواج کنید چون ممکن است این اتفاق نیفتد.در مورد فرد دوم هم باید عرض کنم هر چند کار شما نادرست بوده اما ازدواج شما با ایشان صرفا به خاطر اینکه ایشان ناراحت نشود کار درستی نیست؛ چون اگر بر فرض ایشان به شما دل بسته باشد، فراموش کردن شما نیاز به هزینه زیادی ندارد و بعد که امیدش از شما قطع شد فراموشتان میکند اما اگر به خاطر این مسئله، تناسب ها را در نظر نگیرید و با او ازدواج کنید، نه تنها رضایت او را جلب نخواهید کرد بلکه با مشکلاتی که ممکن است در آینده به خاطر نبود تناسب طرفینی ایجاد شود، زندگی ایشان و خودتان را نابود میکنید. بنابراین سختی این مسئله بر فرض که باشد در مقابل سختی ازدواجِ بدون پشتوانه به مراتب کمتر خواهد بود.پیروز و سربلند
سلامدر شرایط فعلی شما باید ببینید انتخاب کدام راه فایده بیشتری برای شما دارد؟ بعلاوه اینکه ببینید احتمال پیدا کردی فرد مورد نظرتان چقدر است؟برای سوال اول به نظر من تکیه کردن روی یک ملاک خاص ممکن است شما را از دیگر ملاک های اصلی باز دارد. چون احتمال اینکه کسی هم مهندس باشد و هم بقیه ملاک های شما مثل تناسب فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری با شما را داشته باشد، نسبت به خواستگارهای دیگر شما کمتر است. لذا پیشنهاد میکنم ملاک های ازدواج خود را در ذهنتان ترسیم کنید و بعد جایگاه مهندس بودن را در آن مشخص کنید. آن موقع به میزان اهمیتی که برای شما دارد، به آن بهاء دهید.در مورد سوال دوم باید عرض کنم احتمال این مسئله منتفی نیست و حتی با رفتن در مقطع ارشد ممکن است این احتمال افزایش پیدا کند. لذا اگر این ملاک برای شما اهمیت زیادی دارد تا حدی که فکر میکنید اگر نباشد زندگی خوبی نخواهید داشت، برای به دست آوردن آن تلاش کنید. شرکت در مقطع ارشد؛ رفت و آمد با محیط های کاری مهندسی؛ شرکت در پروژه های مرتبط با رشته تحصیلی؛ ارتباط گرفتن با دوستانی که در این رشته فعالیت میکنند و ... میتواند در رسیدن به هدفتان به شما کمک کند.با این حال نظر نهایی من این است که شما این دو کار را در عرض هم انجام دهید. یعنی هم برای اینکه بتوانید به ملاک مهندس بودن خود برسید تلاش کنید و با راهکارهایی که عرض کردم خود را در معرض دید چنین افرادی قرار دهید و هم اینکه به این ملاک وابسته نشوید؛ یعنی تلاش شما در این زمینه افراطی نباشد. شما مدتی تلاش خودت را بکن. اگر توانستی چنین موقعیتی به دست بیاوری که چه بهتر اما اگر نتوانستی بهتر است موقعیت فعلی خودت را از دست ندهی و از بین خواستگارهایی که داری بهترین آنها را انتخاب کنی.پیروز و سربلند
سلامبا تشکر از همه دوستان که توی بحث شرکت کردناما نکته ای که فکر میکنم بهش دقت نمیشه اینه که نباید عملکرد رو با تئوری خلط کنیم چون این دو دو فضای کاملا جدا از هم هستندلذا اگه نقد شما به عملکرد نظام و افرادیه که میگن ما مسلمون هستیم، این نقد وارده و خوب هم هست نقد بشه چون تا وقتی نقد نشن فکری برای اصلاح خودشون نمیکنن.اما اگه نقد شما به تئوری اسلام برای حکومت داریه، در این صورت بهتره نقد علمی باشه نه صرفا نقد مصداقی! لازمه علمی بودن نقد هم اینه که اول خوب بتونیم او تئوری رو درک کنیم و بفهمیم تا بعد بتونیم نقدش کنیم.
صفحه‌ها