مطالب دوستان baharee

سلامبحث در مورد افرادِ به ظاهر مسلمان روشن است چون حرف ما در مورد آن ها همان چیزی است که شما میگوییبحث بر سر افرادی است که مخالفت آنها با دین عینی است.ظاهرا آنچه شما از خوب بودن تعبیر میکنی با انچه ما میگوییم متفاوت است و برای همین شما خوب بودن را در بیل گیتس دیده و ما در امام حسین علیه ااسلام. زیرا او هم انفاق میکرد و هم عبادت ولی هیچ وقت هیچ چیز را با نماز عوض نکرد.اینکه افرادی مثل بیل گیتس دارای انسانیت باشند طبیعی است چون خدا انسانیت را در ذات انسان ها نهاده و جزو فطریات آنها است و تا زمانی که زنگار روی آن را نگیرد فرد به آنها گرایش خواهد داشت. چنانچه عبودیت را هم در فطرت انسان ها قرار داده است.اما آنچه مایه سعادت و کمال انسان است صرفا عمل کردن به فطریات نیست.

سلامدر مورد وضعیت اعتقادی برادرتان باید عرض کنم با توجه به شرایط سنی او اصلاح عقایدش کمی با سختی همراه است چون زمینه اعتقادی در برادر شما به هر دلیلی به خوبی پرورش داده نشده و نگاه او به دین منفی است. لذا با این شرایط، جذب ایشان به دین و اعتقاد به احکام دینی کمی با دشواری روبرو است منتها شدنی است چون گرایش به دین در ذات هر انسانی نهفته است و فقط کافی است حجاب ها برداشته شود.بنابراین اولین نکته ای که شما باید به آن توجه داشته باشی این است که انتظار اصلاح یکی دو روزه را نداشته باشی.با این حال همانطور که تا الان هم بوده اید تلاش شما برای اصلاح او قابل تقدیر و بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود منتها برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید بهتر است قبل از هر اقدامی ابتدا برادر خود را به خوبی بشناسید و سپس منشأ بی اعتقادی او را کشف کنید. چون شما برای تاثیر روی ایشان نیاز به دو عنصر دارید. یکی از بین بردن موانع گرایشات دینی او و دیگری جایگزین کردن مواردی که به جذب ایشان به دین کمک میکند.در مورد شناخت برادرتان باید عرض کنم مهمترین مسئله، سنی است که ایشان در آن قرار دارد. در این سن او دوست دارد مستقل باشد و تحت سلطه کسی قرار نگیرد. این مسئله باعث میشود هر گونه امر و نهی از طرف شما یا هر کس دیگری را در تضاد با استقلال خود ببیند و با آن مقابله کند. لذا به هیچ وجه او را امر و نهی نکرده و برای هیچ کاری از افعال دستوری استفاده نکنید. چون او نه تنها به آن توجه نمیکند بلکه حتی در مواردی خلاف آن را انجام میدهد. مثلا اگر برادر شما نماز نمیخواند هیچ وقت سعی نکنید با گفتن مکرر پاشو نماز بخوان او را به این کار وادار کنید. بلکه باید این کار غیر مستقیم صورت بگیرد که نمونه بارز آن خواند نماز اول وقت از طرف اعضای خانواده است. در کنار این باید به حس استقلالش نیز بها بدهید و طوری برخورد کنید که بفهمد شما هم دوست دارید او مستقل باشد. مثلا مسئولیت هایی را به او بسپارید و یا بعضی از تصمیمات زندگیش را به خودش واگذار کنید. او را تشویق به اشتغال کنید و زمزمه ازدواج را در گوشش بخوانید. امید به ازدواج در چند سال آینده میتواند مانع خیلی از مشکلات اخلاقی ایشان باشد و زندگیش را هدف دار کند.مسئله بعدی در شناخت او میزان اطلاعاتی است که نسبت به دین دارد. آنچه در خیلی از خانواده ها دیده میشود این است که پدر و مادرها دین را با توجه به شرایط زمانی خود، سنتی فرا گرفته اند و برای پرورش فرزندان خود هم به این شیوه متوسل میشوند در حالی که در شرایط فعلی چنین روشی نتیجه بخش نیست. لذا اگر فکر میکند آنچه برادر شما از دین میداند فقط همان چیزهایی است که پدر و مادر شما با نگاه سنتی خود به او آموخته اند، باید این خلأ را پر کنید چون برادر شما برای قبول دین نیاز به دلیل و استدلال دارد و زمانی دین را قبول خواهد کرد که بداند برای او سودمند است.اما در مورد موانع گرایش دینی ایشان من چند مورد را به عنوان نمونه ذکر میکنم و شما مطابق با همان بقیه موارد را باید کشف کنی:1- مطابقت نداشتن حرف و عمل در اطرافیان به  خصوص پدر و مادر: یک کودک برای فراگیری علوم و رفتار، به دنبال الگو میگردد. اولین الگو برای کودکان پدر و مادر انها و سپس برادران و خواهران و بعد از آن معلمان و دیگر افراد میباشند. آنچه از شرایط لازم الگوپذیری است این است که گفتار و کردار فرد الگو، با هم در تناقض نباشند. لذا اگر کودکی ببیند پدرش امر به نماز و اهمیت دادن به آن میکند ولی در عمل نماز نمیخواند یا بی توجه میخواند یا اول وقت نمیخواند طبیعی است که حرف او را قبول نکند. بنابراین اگر این مشکل در خانواده شما وجود دارد ان را حل کنید و یا حداقل در موردش بحث کنید.2- امر و نهی بیش از حد از طرف پدر و مادر: اگر آنها چنین روحیه ای دارند به آنها بگوید این کار نه تنها مشکل او را حل نمیکند بلکه شما را دشمن خود پنداشته و هر چه شما بگویید برعکس آن عمل میکند.3- لقمه حرام4-فاصله عاطفی بین او و خانواده: ذات انسان ها اینگونه است که وقتی از کسی کینه به دل دارند، نه تنها با خود او بلکه با تمام آنچه مربوط به او باشد مخالف خواهند بود. یکی از آنها اعتقادات پدر شما خواهد بود. لذا اگر رابطه برادر و پدر شما درست نشود، لجاجت او بر مقابله با دین و همچنین اصرار بر کارهای خلاف عرف و اخلاق و شرعش بیشتر میشود.5- دوستان ناباب: این نکته مورد توجه شما بوده اما آنچه نیاز است در این بخش متذکر شوم روش جلوگیری از این نوع دوستی است. برای مقابله با آن، همانطور که قبلا هم عرض کنم امر و نهی فایده ای ندارد. بلکه باید او را نسبت به اشتباهش آگاه کنید و عاقبت کاری را که انجام میدهد به او گوشزد کنید و تا حد امکان باید این کار غیر مستقیم صورت بگیرد. بعلاوه اینکه باید محیط او را محیطی انتخاب کنید که بتواند دوستان خوبی پیدا کند مثلا اگر مدرسه ایشان مدرسه خوبی نیست آن را تغییر دهید یا اگر محله ای که در آن زندگی میکنید خوب نیست باید تغییر مکان دهید. در کنار این، رابطه دوستانه خانواده با او میتواند جایگزین نسبتا خوبی باشد. بعلاوه اینکه اگر فردی را در فامیل را میشناسید که سابقه خوبی دارد از او کمک بخواهید تا با برادر شما طرح دوستی ریخه و به او کمک کند.6- ...البته عملی کردن مواردی که عرض کردم ممکن است کمی سخت باشد و بعضی از آنها در توان شما نباشد ولی مطرح کردن آن از باب آگاهی برای دیگران خالی از لطف نیست. با این حال پیشنهاد میکنم حتما به هر روشی شده او را با افراد مومن و عالم اشنا کنید تا عملی شدن موارد گفته شده به راحتی صورت گیرد.پیروز و سربلند

سلامدر مورد اینکه آیا اصلا ایشان فرد مناسبی برای ازدواج با شما بود یا نه باید عرض کنم، در صورتی که اعتقادات شما با هم فاصله زیادی داشت، کار خوبی کردید که جواب رد دادید چون تناسب اعتقادی یکی از مهمترین ملاک های یک ازدواج موفق است و اگر زن و شوهر در این زمینه تناسب نداشته باشند و شوهر از اعتقادات ضعیفی برخورد باشد، اولا بعد از مدتی همسر خود را هم نسبت به اعتقادش سست کرده و ایمان او را ضعیف میکند ثانیا همراهی آنها را در مراحل زندگی به حداقل میرساند مثلا ممکن است شوهر از رفتن به هر مجلس و محفلی ابایی نداشته باشد ولی زن به خاطر اعتقادات مذهبی مخالفت باشد یا اینکه مرد نسبت به محرم و نامحرم اهمیتی ندهد و با افرادی که رفت و آمد میکند هم چنین برخوردی داشته باشد ولی زن نتواند این وضعیت را تحمل کند! بعلاوه اینکه کسی که اعتقادی قوی ندارد نسبت به همسر خود هم هیچ تعهدی نداشته و هر آن ممکن است به او خیانت کند ثالثا فرزندانی که از شما متولد میشوند ممکن است تحت تاثیر پدر خود قرار گرفته و مشکلات اعتقادی شدید پیدا کنند که این مسئله منجر به مشکلات زیادی خواهد شد.بنابراین در چنین شرایطی باید خدا را شکر کنی که مرتکب یک انتخاب اشتباه و عمری پشیمانی نشدی.اما اگر اعتقادات شما هم بر خلاف خانواده ات خیلی قوی نبوده و شما هم مثل طرف مقابل اهمیتی به این مسائل نمیدهی، در این صورت میتوانی مسئله را از طریق واسطه ای که شما را معرفی کرده پیگیری کنی و اگر هنوز ازدواج نکرده بود، به دوستت بگویی از جانب خودش به انها بگوید که دوباره اقدام کنند.در مورد اینکه میگویید ترس از گذر زمان دارید هم باید عرض کنم این ترس شما هم خوب است و هم بد. خوب است چون باعث میشود فرصت ها را بی دلیل از دست ندهی و بد است چون ممکن است در تصمیم گیری عجله کنی و انتخابی کنید که منجر به پشمانی شود. لذا نگرانی شما نباید منجر به انتخاب اشتباه شود. ملاک های خود را دسته بندی کنید و آنها را به اصلی و فرعی تقسیم کنید. اگر کسی پیدا شد که ملاک های اصلی شما را تا حدودی داشت ولی ملاک های فرعی را نداشت یا در آنها ضعیف بود، رد نکنید؛ چون نگاه ایده آل گرایانه به ازدواج و دنبالِ فردِ بی نقص بودن، منجر به فوت وقت شده و فرصت را از شما میگیرد.پیروز و سربلند

سلامبستن بخت واقعیت دارد اما خیلی کم این اتفاق میفتد یعنی از هر صد نفری که فکر می کنند بخت شان بسته شده ممکن است فقط یک نفر واقعا این اتفاق برایش افتاده باشد و بقیه به خاطر عوامل دیگر نتوانند ازدواج کنند لکن در پیش خود فکر کنند که بخت شان بسته شده است.با توجه به مطلب فوق احتمال بسته شدن بخت شما ضعیفه و شما باید دلیل اصلی را پیدا کنید و ببینید چه چیزی باعث می شود که خواستگارها عقب نشینی کنند و از ازدواج با شما منصرف می شوند؟عوامل زیر ممکن است مانع آمدن خواستگار شوند.1-برخورد نامناسب با خواستگار 2-وجود شخص نامناسب مثل معتاد یا بد نام در خانواده 3-داشتن اقوام و فامیل ناشایست 4-سوء سابقه یکی از اعضای خانواده 5-دشمنی اطرافیان و گفتن حرفهای کذب به خواستگار 6-اشتغال والدین به کارهای خلاف عرف 7-وجود بیماری خاص در اعضای خانواده و...لذا شما برای غلبه بر این مشکل باید مشکل اصلی را شناسایی کرده و برطرف کنید اگر مشکل را در خود پیدا نکردید، باید مشکل را در خانواده جستجو کنید.یک نکته دیگر هم در مورد دعا نویسها خدمت شما عرض کنم و آن هم اینکه اکثر اشخاصی که ادعای بخت گشایی و... می کنند اشخاص بی سواد و گاها شیادند و بارها خانم های جوان از سوی این اشخاص مورد سوء استفاده قرار گرفته اند لذا باید در این زمینه هوشیار باشید و از مراجعه به چنین اشخاصی خودداری کنید.با این حال اگر مشکل خاصی در خود یا خانواده پیدا نکردید یا بعد از برطرف کردن آن، باز هم شرایط تغییر نکرد و نتوانستید ازدواج کنید، اگر بر فرض سحرى در كار باشد راه‏هايى براى بطلان آن وجود دارد از جمله:_ استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاى فلق و ناس._ خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس._ دعا وتضرع به درگاه خداوند._ درخواست دعا از بزرگان و علماي دين و اولياى واقعى خداوند._ صدقهمرحوم شيخ عباس قمي (ره‌) در كتاب "با قيامت صالحات‌" (حاشيه كتاب مفاتيح الجنان‌) مي‌گويد: جهت باز كردن بسته شده اول سورة انا فتحنا تا "مستقيماً" بنويسيد (فتح‌،1ـ2)، و سورة "اذ جأ نصر اللّه‌" و اين آيات را "وَمِن‌ْ اَّيَاتِه‌ِ أَن‌ْ خَلَق‌َ لَكُم مِن‌ْ أَنفُسِكُم‌ْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَل‌َ بَيْنَكُم مَوَدَّة‌ً وَرَحْمَة‌ً إِن‌َّ فِي ذَلِكَ لاَ َّيَات‌ٍ لِقَوْم‌ٍ يَتَفَكَّرُون‌َ" (روم‌،21) ; "ادْخُلُوا عَلَيْهِم‌ُ الْبَاب‌َ فَإِذَا دَخَلْتُمُوه‌ُ فَإِنَّكُم‌ْ غَالِبُون‌َ" (مائده‌،23) ; "فَفَتَحْنَا أَبوَاب‌َ السَّمأِء بمَأءٍ مُنْهَمِرٍ وَفَجَّرْنَا الأَرْض‌َ عيُوناً فَالْتَقَي الْمَأُ عَلَي‌َ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ" (قمر،11ـ12) ; "رَب‌ِّ اشْرَح‌ْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُل‌ْ عُقْدَة‌ً مِن لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي" (طه‌،25ـ28) ; "وَتَرَكْنَا بَعْضَهُم‌ْ يَوْمَئِذٍ يَمُوج‌ُ فِي بَعْض‌ٍ وَنُفِخ‌َ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُم‌ْ جَمْعَاً" (كهف‌،99) ; "لَقَدْ جَأَكُم‌ْ رَسُول‌ٌ مِن‌ْ أَنْفُسِكُم‌ْ عَزِيزٌ عَلَيْه‌ِ مَاعَنِتُّم‌ْ حَرِيص‌ٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِين‌َ رَؤُوف‌ٌ رَحِيم‌ٌ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُل‌ْ حَسْبِيَ اللّه‌ُ لاَإِلَه‌َ إِلآ هُوَ عَلَيْه‌ِ تَوَكَّلْت‌ُ وَهُوَ رَب‌ُّ الْعَرْش‌ِ الْعَظِيم‌ِ" (توبه‌، 128 و 129) ; پس اين نوشته را همراه او نموده و بر او آويزان كنند.(ر.ك كليات مفاتيح الجنان‌، مرحوم حاج شيخ عباس قمي‌، ص 489،492، مطبوعات ديني قم‌.)در عين حال بايد توجه داشت كه تأثير دعا به نحو اقتضايى است، نه حتمى و ضرورى، آنهم دقيقا به شكلى كه ما طلب میكنيم يعني دعا يكي از علل برآورده شدن حاجت است و براي برآورده شدن حاجت بايد عوامل ديگر مانند مصلحت الهي و عواملي كه به دست خود انسان است همراه باشد.در مورد فردی که قبلا به هم علاقه داشتید، اگر ایشان هنوز هم مشتاق این ازدواج است، میتوانید مورد را بررسی کنید و اگر تناسب های لازم بین شما بود با او ازدواج کنید اما اگر رد کردن شما دلیل عقلی داشته، به صرف حرف دعانویسان تن به این ازدواج ندهید چون وقتی عقل از کاری منع میکند نباید به سمت آن رفت. لذا در این صورت با استفاده از روش هایی که عرض کردم از خدا بخواهید اگر سحری در کار است آن را رفع کند.پیروز و سربلند