مطالب دوستان baharee

تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 06 آبا, 1393 تو کفشم گل گذاشته بود!
سلامشما دو راه بیشتر نداری: یا اینکه فرد دیگری یا جایگزین ایشان کنی تا بتوانی او را کاملا فراموش کنی. یا اینکه با همین شرایط با او ازدواج کنی. البته این اتفاق باید هر چه زودتر بیفتد وگرنه اگر بخواهید به همین صورت ادامه دهید مسلما فشارهای روحی، مشکلات زیادی برای شما ایجاد میکند.بنابراین اگر طرف مورد مناسبی است و فکر میکنی نازپروده بودن او مشکلی برای شما ایجاد نمیکند و میتواند با شرایط زندگی شما کنار بیاید، مسئله را با خانواده خود در میان بگذارید.اینکه چطور بفهمی میتواند با شرایط شما کنار بیاید، نیاز به صحبت هایی در جلسه خواستگاری دارد. آن موقع شما حتما به این مسئله توجه داشته باش و بگو شرایط زندگی من اینطور است و مسلما مانند شرایط فعلی که در آن هستی نیست لذا در این باره فکرهایت را بکن و اگر نمیتوانی طور دیگری زندگی کنی، همین الان بگو. اگر شک داشت بگو برای اینکه خودت را بسنجی مدتی خودت را از امکاناتی که داری محروم کن و از حداقل آن استفاده کن. اگر توانستی معلوم میشود که بعدا هم میتوانی. البته برای اینکه خیلی ناامید نشود بگو من نهایت تلاشم را برای خوشبختی تو خواهم کرد و سعی میکنم زندگیی برایت بسازم که لایق آن هستی.در مورد نحوه گفتن عشق و علاقت و درخواست خواستگاری به خانواده ات باید عرض کنم نباید به صورت مستقیم به آنها بگویی بلکه شما ابتدا باید در مورد اصل ازدواج خود با خانواده ات صحبت کنی و آنها را راضی به ازدواج کنی؛ چون شاید با توجه به شرایط سنی شما هنوز حاضر به همسر گزینی برای شما نباشند. اگر با اصل ازدواج شما مخالفت کردند برای راضی کردن آنها این پست را مطالعه کنید: گفتند باید درس و سربازیت مشخص بشه بعد. بعد از اینکه موافقت آنها را گرفتی و از آنها خواستی دنبال یک مورد خوب بگردند، شما هم دختر داییت را به عنوان یک گزینه مناسب به آنها معرفی کن و بگو به نظر من فلانی هم مورد خوبی است. اگر گفتند ازدواج فامیلی خوب نیست بگو اتفاقا ازدواج فامیلی مزیت های زیادی دارد. اولین مزیت آن این است که طرف را کامل میشناسی و با چشم باز انتخاب میکنی در حالی که نسبت به غریبه این شناخت وجود ندارد. اگر گفتند مشکلات ژنتیکی به وجود می آید بگو این مسئله را مشاور ژنتیک مشخص میکند و اگر مشکل خاصی باشد حتما مانع این ازدواج میشوند. اگر گفتند افراد فامیل به روی هم در می آیند بگو این بستگی به شما بزرگترها دارد. اگر گذشت نداشته باشید فرقی بین ازدواج فامیلی و غیر فامیلی نیست.نکته ای که شما باید به آن توجه داشته باشی این است که اولا به هیچ وجه نباید از رابطه و علاقت به طرف به خانواده ات چیزی بگویی چون این کار باعث مخالفت بی دلیل آن ها میشود ثانیا قبل از اقدام رسمی به طرف هم چیزی نگو چون ممکن است نتوانی خانواده ات را راضی کنی و با این کار دوباره ایشان را با مشکلی که تازه فراموش کرده روبرو میکنی.اگر به هر دلیلی مثل مخالفت خانواده یا پشیمانی عقلی شما از این ازدواج یا مخالفت خانواده طرف یا ... این ازدواج سر نگرفت، بهترین کار این است که شما همین الان برای ازدواج با فرد دیگری اقدام کنی چون اگر این کار را نکنی علاوه بر اینکه فشارهای روحی مانع از کار و تحصیل و فعالیت اجتماعی شما میشود، با بالارفتن سن، انگیزه ازدواج از شما گرفته خواهد شد و از ازدواج خود لذت نخواهید برد. این نگاه نیز مسلما زندگی اینده شما را با مشکل مواجه میکند؛ ولی اگر همین الان اقدام کنی، جایگزینی عشق قبلی راحت تر صورت میگیرد و مشکل شما حل میشود.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 06 آبا, 1393 داستان یک شکست عاشقانه
سلامبدترین حالت این است که شما به همین وضعیت ادامه دهید و نخواهید تکلیف خودتان و طرف مقابل را روشن کنید زیرا با این کار روز به روز وضعیت روحی هر دوی شما خراب تر شده و شرایط ازدواج نیز برای شما مشکل خواهد شد. لذا اگر میخواهید مشکلات روحی و حتی جسمی شما از این بیشتر نشود باید هر چه سریع تر موضع خود را مشخص کنید.با تمام اتفاقاتی که در این مدت پیش آمده، شما هر راهی را که انتخاب کنی با مشکلاتی روبرو خواهی بود. ازدواج شما با ایشان ممکن است با سختی سازگاری و پذیرش خانواده طرف و همچنین مخالفت احتمالی پدر و مادر شما؛ بعلاوه سختی زندگی در شهری دور از محل زندگیت(البته اگر حدسم درست باشد) همراه باشد که کم مشکلاتی نیست. از طرفی رد کردن ایشان هم با سختی فراموش کردن عشقی همراه خواهد بود که خود را گرفتار آن کردید.با این حال اگر شرایط شما برای ازدواج با فرد دیگری فراهم باشد و چنانچه در گفته هایتان گفتید انگیزه شما برای ازدواج با ایشان کم شده و به قولی راحت تر میتوانید فراموشش کنید، قطعا ازدواج با فرد دیگر، مشکلات کمتری برای شما خواهد داشت و ریسک ازدواجتان کمتر خواهد بود. شاید بگویید پس طرف که این همه سختی را به جان خریده چه میشود که در پاسخ عرض  میکنم: اولا شدت عشق و علاقه ایشان تا زمانی خواهد بود که امید رسیدن به شما را داشته باشد و وقتی ببیند رسیدن به شما ممکن نیست راحت تر میتواند شما را فراموش کند و زندگی جدید برای خودش بسازد مثلا برای اینکه این اتفاق بیفتید شما میتوانی مخالفت را به گردن خانواده ات بیندازی. میتوانی با آنها هماهنگ کنی و جریاناتی که پیش آمده را بگویی. وقتی خانواده ات از جانب خودشان مخالفت کنند، طرف از چشم شما نخواهد دید و دلش از رسیدن به شما نا امید میشود ثانیا به دلیل مشکلات به وجود آمده و رویاسازی هایی که شما و طرف مقابل در این مدت از هم داشته اید، احتمال اینکه بعد از ازدواج به مشکل بخورید وجود دارد چون نه شما و نه ایشان این انتظار که حتی به طرف مقابل کمترین بی توجهی را داشته باشید ندارید و اگر احیانا این اتفاق بیفتد که می افتد، صد برابرِ فردی که عشق قبلی نداشته ضربه میخورید. این اتفاقات کوچک کم کم چشم شما را باز کرده و ممکن است از انتخاب خود پشیمان شوید و حتی خود را بابت سختی هایی که کشیدید به شدت ملامت کنید! در حالی که اگر این ازدواج بدون عشق قبلی بود احتمال این مسئله کاهش پیدا میکرد و سازگاری طرفین بیشتر میشد. لذا اگر بعد از ازدواج خدایی نکرده چنین اتفاقی بیفتد هم برای شما سخت خواهد بود و هم برای ایشان.اما اگر به هر دلیلی نمیتوانید این کار را بکنید، بهتر است با پیش گرفتن مسیر ازدواج، تکلیف خود را روشن کنید؛ یعنی به طرف اجازه دهید رسما از طریق خانواده اقدام به خواستگاری کند البته اگر خانواده اش راضی شده اند. منتها برای اینکه مشکلات احتمالی این ازدواج را به حداقل برسانید به این موارد توجه داشته باشید:1- اگر فکر میکنید خانواده شما با مشکل شما منطقی برخورد میکنند بهتر است قبل از آمدن آنها مسئله را به طور سربسته به آنها بگویی چون اگر اینها را از زبان پدر و مادر طرف بشنوند حتما شکه خواهند شد. مثلا میتوانی بگویی دو سال قبل پسری از من خواستگاری کرد و از من خواست این مسئله را به شما بگویم ولی چون هنوز به خانواده اش نگفته بود من قبول نکردم. بعد که به خانواده اش گفت آنها مخالفت کردند و او را به زور به ازدواج فرد دیگری در آوردند ولی مثل اینکه زیر بار نرفته و بعد از یک هفته از او جدا شده. الان دوباره میخواهد که به خواستگاری بیاید. ممکن است خانواده ات از نحوه آشنایی شما سوال کنند که بهترین پاسخ این است که فردی را به عنوان واسطه معرفی کنید.(البته این در صورتی است که به آنها نگفته باشی وگرنه باید با روش دیگری آنها را قانع کنی)2- چون خانواده طرف از شما تصویر مثبتی ندارند، احتمال اینکه برخورد خوبی با شما یا حتی خانواده شما نداشته باشند وجود دارد. لذا اولا باید خود را نسبت به هر برخوردی آماده کنی ثانیا قبل از آمدن آنها این موارد را غیر مستقیم به طرف گوشزد کنی مثلا بگویی به نظر من این ازدواج به صلاح نیست چون با این اتفاقات ممکن است خانواده شما برخورد خوبی نداشته باشند و این نه تنها باعث مخالفت خانواده من میشود بلکه ممکن است رابطه من با خانواده ات خراب شود و باعث مشکلی بعدی شود. بعلاوه اینکه آنها مرا به عنوان عروس خود نخواهند پذیرفت و ... . این صحبت ها باعث میشود طرف در این باره با خانواده اش صحبت کند و احتمال چنین اتفاقاتی به حداقل برسد.3- چه قبل از آمدن آنها و چه بعد از آمدنشان باید سعی کنی خود را نسبت به این ازدواج بی تفاوت نشان دهی مخصوصا جلوی خانواده طرف. مثلا اگر خانواده اش شرطی دور از عقل و انتظار برای شما گذاشتند شما به راحتی بگو من چنین شرطی را قبول نمیکنم. به عبارتی باید تصور کنی هیچ علاقه ای به طرف نداری و او را نمیشناسی و اولین بار است که به خواستگاری شما می آیند. این برخورد نگاه خانواده اش به شما را عوض خواهد کرد چون آنها در حال حاضر فکر میکنند شما داری خودت را به پسرشان تحمیل میکنی و هر چه هست زیر سر شماست ولی وقتی ببینند اصرار بر این ازدواج از طرف شما نیست و از طرف پسرشان است نگاهشان عوض خواهد شد.4- هر چند فکر میکنید طرف را کاملا میشناسید ولی پیشنهاد میکنم به این شناخت اکتفا نکنید و حتما از خانواده خود بخواهید نسبت به شناخت طرف و خانواده اش به شما کمک کنند و بعد از صحبت هایی که در جلسات آشنایی صورت میگیرد، حتما تحقیقات لازم را انجام دهید. چون اگر تصور شما با آنچه که بعدا با آن روبرو میشوید خیلی فاصله داشته باشد، احتمال پشیمانی و شکست شما به همان میزان زیاد خواهد شد.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 06 آبا, 1393 می ترسم به شخص دیگر پناه ببرد
با عرض سلام و تسلیتظاهرا علت حذف کامنت شما ثبت وبلاگ شخصی در متن نظر بوده
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 05 آبا, 1393 حجاب با چادر
جمع بندی پست: http://www.jonbeshnet.ir/news/41817
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 05 آبا, 1393 اگر زن و شوهر صاحب فرزند نشوند
جمع بندی پست: http://www.jonbeshnet.ir/news/43890
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 05 آبا, 1393 شک داشتن به همسر
سلاماین پست جمع بندی شد: http://www.jonbeshnet.ir/news/44022
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 05 آبا, 1393 بحث هدایای عروسی به دادگاه کشیده شد!
سلامشما از اول نباید در این مسئله دخالت میکردی و وقتی همسرت نسبت به کار پدرت اعتراض داشت، به او میگفتی اگر اعتراضی داری به خودش بگو و من را قاطی این ماجرا نکن. با این کار هم در نگاه همسرت بی طرف میماندی و هم در نگاه خانواده ات و اگر اختلافی بینشان ایجاد میشد هیچ وقت خانواده ات یا همسرت از شما نمیخواستند که باید یکی را انتخاب کنی!با این حال در شرایط فعلی بهترین کار همین است که شما خودت را بی طرف جلوه دهی یعنی از این به بعد چه همسرت و چه خانواده ات هر چه گفتند بگو من دیگر با این مشکل کاری ندارم و هر کاری میخواهید بکنید. اگر همسرت گفت برای همیشه قهر میکنم بگو خودت بهتر میدانی چه کاری به صلاح است. اگر فکر میکنی قهر کردن مشکل را حل میکند همین کار را بکن ولی من فکر نمیکنم این راهکار خوبی باشد. پول اینقدر ارزش ندارد که آرامش را از خودت و خانواده ات سلب کنی. درست است که کار پدر من اشتباه بود و طبق عرف نباید چنین کاری میکرد ولی در این مواقع گذشت و فداکاری بهترین روش است. با این حال اگر آن پول اینقدر برایت مهم است من حاضرم طلاهایم را بفروشم و مبلغش را به تو بدهم تا به این دعواها خاتمه بدهی(البته گفتن این حرف باید با بررسی روحیات همسرت باشد وگرنه ممکن است از گفتن آن بیشتر ناراحت شود).در مورد خانواده ات هم اگر به این روش عمل کنی بعد از مدتی رابطیشان با شما خوب خواهد شد. منتها در این مدت باید کمی سختی بی محلی و حرف هایی بی منطق آنها را تحمل کنی و در مقابل، فقط عکس العمل مثبت و مظلومانه داشته باشی. مثلا اگر گفتند تا وقتی با همسرت هستی نباید به خانه ما بیایی، بگو عیبی ندارد؛ اگر شما دوست ندارید مرا ببینید از این به بعد نمی آیم منتها هر چند روز یک بار تلفنی جویای احوالشان باش؛ هم پدر و مادرت و هم برادر و خواهرهایت. مطمئنا دل پدر و مادر هیچ وقت چنین اجازه ای نمیدهد که به فرزند خود پشت کنند و بعد از مدتی نرم خواهند شد؛ البته به شرطی که همانطور که گفتم با احترام با آنها برخورد کنی و در مقابل اعتراض های آنها جبهه نگیری؛ بلکه حق را به آنها بدهی و فقط از آنها بخواهی در مورد این مسئله گذشت کنند.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 03 آبا, 1393 گریه می کنه میگه تنهام نذار
خواهش میکنمانجام وظیفست
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 02 آبا, 1393 گریه می کنه میگه تنهام نذار
سلاماینکه شما دو یا سه سال دیگر منتظر ایشان بمانی عاقلانه نیست چون بعد از گذشت این زمان هم هیچ ضمانتی برای اینکه پدر ایشان راضی به این ازدواج شود یا حتی خود ایشان عقب نشینی نکند نیست. از طرفی بدون رضایت پدر ایشان هم چنین ازدواجی به صلاح نیست چون با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد. لذا بهترین راه این است که شما رابطه ات را با ایشان قطع کنی و بگویی من بیشتر از این نمیتوانم منتظر بمانم چون این رابطه آینده روشنی ندارد. بعد از قطع رابطه میتوانی فرصت محدودی به ایشان بدهی. ممکن است در این شرایط بتواند پدرش را راضی کند. به او پیشنهاد کنید حتما به مشاور مراجعه کند تا اگر راهکاری برای راضی کردن پدرش وجود داشت به او ارائه دهد.اگر در آن زمان هم نتوانست، چاره ای جز اینکه ایشان را فراموش کنی و به خواستگار دیگرت فکر کنی نیست.برای اینکه خواستگار جدیدت را هم از دست ندهی با یک بهانه ای اولین جلسه صحبت را کمی به تعویق بیندازید.پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج amin 02 آبا, 1393 بعد از رد خواستگار پشیمون شدم
سلاماگر طرف مورد مناسبی است و تا حدود زیادی ملاک های شما را دارد و از لحاظ فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری با شما تناسب دارد، میتوانید از طریق یکی از همان واسطه ها بگویید که دوباره بیاید و صحبت کنید. البته باید کسی را پیدا کنید که نگوید این خواسته شماست بلکه او از جانب خود بگوید من دوباره اقدام کردم و ایشان گفته بیایید تا چند جلسه دیگر با هم صحبت کنیم.در مورد اینکه دوست صمیمی ایشان گفته فلانی فرد ناسازگاری است باید مسئله بررسی شود و  به صرف اینکه ایشان این را گفته نباید جواب در بدهید. چون ممکن است تعریف ایشان از ناسازگاری چیزی باشد که هیچ تاثیر در زندگی آینده شما نخواهد داشت! البته بی توجه هم نباید باشید و در طی جلسات خواستگاری و تحقیقات بعد از خواستگاری، حتما این مسئله را مد نظر داشته باشید و مورد بررسی قرار دهید.در مورد ظاهر ایشان هم حتما باید بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید و به دل شما بنشیند.پیروز و سربلند

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1