عکس علی گذاشتمو عشق آغاز شد/ عشق نامرئی

17:22 - 1393/07/06

سلام.دختری هستم 28 ساله.و تقریبا مذهبی......متاسفانه سال گذشته در یکی از سایتهای اینترنتی در حال گشتن بودم که با مردی 40 ساله اشنا شدم.ابتدا شروع اشناییمون با رد وبدل شدن چند عکس و فایل موسیقی گذشت....و کم کم در همون انجمن به هم پیام خصوصی میدادیم.و به هم وابسته شدیم.ایشون خلی ابراز علاقه میکرد.و مدام از تنهایی خودش و اینکه ازین مردا نیست که دنبال دوست شدن با دختری باشه یا روابط جنسی خار از عرف.4 سال پیش هم به خاطر خیانت همسرش با وجود داشتن یک فرزند جدا شد.این رو هم بگم که من اهل دوستی با پسری نبوده و نیستم...و ازین دخترا هم نیستم که تا کسی بهشون ابراز علاقه کرد سریع خودشوو ببازن و به قول خودمون گول بخورن....خلاصه بعد از چند ماه پیام دادن اینترنتی و التماسهای مکرر ایشون برای دادن شماره تلفنم من شمارمو بهشون دادم....و ما از صبح تا شب در حال پیام دادن بودیم و هستیم....و من در این حین خیلی ایشون رو شناختم.و میدونم ازین مردا نیستن که اهل روابط خارج از عرف یا دوست دختر باشن و مدام میگن من میخوام باهات ازدواج کنم.......و از روز اول به چشم همسر دیدمت....ولی شرایط شغلی و اینکه قبلا ازدواج کرده و فرزندش م در کنار همسر قبلیش زندگی میکنه.خانواده من مطلاقا قبول نمیکنن.خودم هم میدونم به ایشون وابسته شدم و این وابستگی باعث شده دلم بشم و به خودم میگم اگه چند وقتی نباشه میتونم فراموش کنم.من مدم از همون روزای اول بهش گفتم من اهل دوستی نیستم و با ازدواجمون هم موافقت نمیکنن...و دیدار حضوری رو هم مرتب تا الان به بهانه های مختلف بعد از یک سال به عقب انداختم.الان گفتم ابانماه.ولی میدونم ابانماهم نمیرم....نمیتونم.میترسم...میدونم اگه همو ببینیم یک گناهی بینمون در حد دست دادن به هم اتفاق میفته....نمیدونم واقعا چیکار کنم....موندم..با هزار و یک بهانه ...قهر کردم جوابشو ندادم ولی باز دلم براش میسوزه...وقتی میگه تنهام و واقعا میدونم تنهاس....اون منو برای ازدواج میخواد...مرتب میگه یعنی حتی حق خواستگاریم ندارم؟واقعا مرد حوبیه و من اینو فهمیدم....میگه هر کا بگی میکنم.من نمیتونم فکر کنم تو با مرد دیگه ای باشی...ما قصدمون ازدواج بود...ولی به هیچ عنوان نمیشه..بعضی وقتا میگم بهش بابا دوست ندارم....میگه اگه تا الان منو گول زده باشی با احساساتم بازی کرده باشی نمیبخشمت.دل شکستن گناهه...در ضمن من اینم بگم من چند روز اول جدی نگرفته بودم .با یک عکس علی که برای پروفیلم گزاشتم اون عاشقم شد و تا به الان نگفتم که اون عکس من نبود.ولی بعدا چند عکس از خودم فرستادم.متاسفنه عکس سر لخت با لباس باز...همچنین سنم هم در موقع ثبت نام یه سن جعلی گذاشتم...و باز بهشون نگفتم...الان عذاب وجدان داره دیوونم میکنه.میترسم اینکه گفته با احساساتم بازی کردی و نمیبخشمت بعدها در آیندم اذیتم کنه.من نمیخوام با کسی باشم...نمیخوام برم ببینمش...نمیدونم چیکار کنم.هر روز کارم شده گریه.عذاب وجدان دست از سرم برنمیداره.مدام میگه کی همو ببینیم و من نمیخوام

http://btid.org/node/42054

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 3 =
*****
تصویر afsane
نویسنده afsane در

یعنی خدا میخواد,من همچنان به این رابطه ادامه بدم؟با اینکه من خودم مصمم هستم برای پایان رابطه..و میدونم درست نیست..و این همه دعا میکنم...پس چرا مستجاب نمیشه؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

خدا هیچ وقت به چنین چیزی راضی نیست چون خودش از این کار نهی کرده و گفته به هیچ وجه نباید زن و مرد نامحرم با هم رابطه برقرار کنن.

شما لفظا دعا میکنی ولی عملا خلاف اون دعا رو انجام میدی. لذا نباید انتظار داشته باشی که دعای شما مستجاب بشه.

برای قطع رابطه اولین قدم اینه که شما هر گونه رابطه رو با ایشون قطع کنی و هیچ راه ارتباطی اعم از شماره، ایمیل، وبلاگ و ... باقی نذاری. اون وقت باید از خدا بخوای که کمکت کنه تا بتونی ایشون رو فراموش کنی.

قبلا هم عرض کردم نگران حرف هایی که ایشون میزنه نباش. کاری که اشتباهه، اشتباهه و با توجیه اینکه دلش میکشنه یا تنها میمونه یا ... تبدیل به کار خیر نمیشه. مرجع شما باید خدا باشه و به اون چیزی عمل کنی که خدا راضیه. در غیر این صورت مسلما از آسیب های احتمالی اون در امان نخواهی ماند.

تصویر max
نویسنده max در

میگه من اگه نبینمت مریض میشم..اگه تو برای همیشه بری من یه نامه مینویسم میگم که خودمو واسه چی خودمو کشتم....من برا همیشه میخوامت....وقتی این حرفا رو میزنه میترسم...ولی نشون نمیدم بهش که ترسیدم...که بخواد اذیتم کنه..به هیچ وجه امگکانش نیست که خطمو عوض کنم....چون خونوادم شک.میکنن...

تصویر afsane
نویسنده afsane در

باور کنید به هزار روش گفتم من اهل اینجور رابطه ها نیستم بیا تمومش کنیم...ولی گوشش بدهکار نیست..میگم ازدواجمون اشتباهه و خانوادم هم راضی نمیشن و اگر خودم هم با عقل و منطقم تصمیم بگیرم میدونم ازدواج اشتباهییه..پس چرا ادامش,بدیم؟؟؟میگه پس,بزار تا زمانی,که ازدواج نکردی بزار با هم باشیم....نمیدونم واقعا چیکار کنم...خیلی میترسم ازش..همه جا ادم داره...میترسم خونمونم تا حالا پیدا کرده باشه...نمیدونم دیگه بهانه جدید,چی بیارم رابطه رو تموم کنم..واقعا گیر افتادم...خیلی نذر کردم ولی جواب نداده....

تصویر آقا سعید

سلام افسانه خانم

دوستان راهنمایی های خیلی خوبی کردن منم چیز جدیدی بنظرم نمیرسه.اهل دلسوزی کردن هم برا کسی که خودش دلش برا خودش نمیسوزه نیستم و بیخودی نمیخوام دلداری بدم.

شما فکر کن من یه معتاد که 5 ساله دارم مواد مصرف میکنم و نمیتونم ترکش کنم چون بهش نیاز دارم .خانوادمم باهاش کنار نمیان و نمیتونن تحملش کنن به نظرتون دیگران چه کمکی میتونن به من بکنن؟؟مگه غیر از اینه که خودم بخوام که ترکش کنم و دیگه سمتش نرم؟پس همه چی دست خودته و باید خودت این موضوع رو حل کنی و ترکش کنی .

در مورد دل شکستن هم خودتون مقصرین.بالاخره اینم در کنار بقیه گناهانتون که باید توبه کنید و از خدا طلب آمرزش کنین و امید به این داشته باشید که اون طرف هم ازتون بگذره .فعلا بهترین راهه.

بنظر من دنبال یه جایگزین باش برا پرکردن وقتت باش.ما هم به این سایت معتاد شدیم.شما از این به بعد بیا به این سایت و همه وقتتو تو این سایت بگذرون.شماره تلفونتو عوض کن و ایمیلتم همچنین.تمام چیزهایی که باعث میشه دوباره به فکر اون بیفتی رو از بین ببر 

اگر این کارهارو نکنی بدون بیشتر تو منجلاب فرو میری و هر روز راه فرار رو برا خودت سخت تر میکنی.

تصویر یاسمین زهرا

بسم الله و بذکر بقیه الله

خواهرم من نه میخوام سرزنشت کنم و نه هیچکدوم از شما دو نفر رو قضاوت کنم. 

من نمیگم اون آقا شیاده و دروغگو و کثیف و چیزایی شبیه این تا بتونی فراموشش کنی و متنفر بشی ازش نه ..

آبجی من در آستانه 28 سالگی قرار دارم و حال تو رو درک میکنم. دل بستن سخته و دل کندن از اون هم سخت تر..

آبجی اگر حس میکنی با شرایط تو و خانوادت هماهنگی داره ( که ظاهرا گفتی نداره) سریعا موضوع رو بکش به خانوادت بذار اونا بهش جواب بدن و تو این وسط درگیر نشی

اگرم حس میکنی فقط بهش وابسته ای ( که من حس میکنم همینطوره چون به کرات از جملاتت بر میاد که با معیارات هماهنگی نداره) پس باید پا رو خودت و دلت بذاری و تمام راههای ارتباطیتو باهاش قطع کنی و به حرفاش بی اعتنا باشی چون ین برای هر دوتون بهتره

عزیزمن نفرین زمانی میگیره که حق باشه خدا کارش رو حساب کتابه مثه بنده هاش که نیست که cheeky

از طرف دیگه آدم وقتی عاشق باشه یعنی واقعا هاااا عاشق باشه حاضره خار بره تو چشم خودش ولی معشوقش خار به پاش نره 

چطور به این راحتی نفرینت میکنه؟؟؟ به این نکته توجه اساسی بکن enlightened

آبجی اگر میبینی ممکنه این ارتباط زمینه گناهت رو فراهم کنه ازش دوری کن اولش قطعا سخت میگذره هیچ کس اینو کتمان نمیکنه ولی اگر میخوای خدا ازت راضی باشه باید تحمل کنی

راجع به عکست هم بگم که همین پشیمونی تو خودش نشونه توبه ست فقط از درگاه خدا طلب بخشش کن عزیزم و تصمیم جدی بر عدم تکرار این گناه بگیر

خودت رو سرزنش نکن ...سر خودتو گرم کن ...تنها نمون با یکی که واقعی باشه یعنی یه دوست تو دنیای واقعی از این مشکلت حرف بزن و وقت دلتنگی برو سراغ دوستت ما دخترا حرف همو خوب میفهمیم 

بذار هم تو هم اون آقا فراموش کنید فراموش که نمیشه البته منظورم اینه به نبودن هم عادت کنید...

خدا بهمراهت خواهر خوبم 

تصویر afsane
نویسنده afsane در

مم میخوام فراموشش کنم .دلم میخواد ازش,متنفر بشم ولی نمیشه..نمیدچنم چرا خدا کمکم نمیکنه..چقد گریه کنم..نمیتونم فراموشش,کنم.هر کاری میکنم از ذهنم پاک نمیشه..بخدا خیلی سخته.کاش خودتونو جای من میگذاشتید.کاش از اول همچین رابطخ ای پیش نیومده بود.حتی نمیتونم به ازدواجم فکر کنم

تصویر سروناز20

سلام ..ببخشید ولی ساده نباش .. این حرفا که به شما زده خیلی زیاد تو این سایتا شنیدم.. یه جور شبیه سو استفاده از احساسات دخترونس تا یه عشق .. فکر میکنی شما بری خودشو میکشه؟؟!!! عمرا !!!!یا میره با یکی دیگه دوست میشه...یا ازش خواستگاری میکنه.. الان بگی نگی شما رابطه دوستانه ای هم دارین خودتونم که میگید صد رد صد خانوادتون قبول نمیکنن .. چیز بعیدی هم نیست ... !!!

بهتره همین الان به این مسئله خاتمه بدی ...این نفع هر دو هست ....

تصویر آرام
نویسنده آرام در

ای کاش قدرخودتون و بدونید و واسه احساس و قلب و روحتون ارزش قائل بشید...به این که فکر کنید اجازه نمی دید دلتون خونه هرکسی بشه...sad

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام دوست عزیزم

نترس

نترس

نترس

از نفرین یا آه ایشون یا از شکستن دل ایشون...

این خودش یه جور فریبه...اصلا ایشون یه مرد خوب و پاک و فرشته از آسمون نازل شده...

اما این رویه اشتباهه...

شماهم یک کلمه بگید این راه و روش درستی برای ازدواج و آشنایی نیست و من تاحالا ناآگاه بودم و حالا متوجه شدم...

و این رابطه رو قطع کن خواهر خوبم...خدارو شکر کن که اینقدر دوست داشته که ملاقات حضوری نداشتی باایشون...هرچقدرهم خدارو شکر کنی کمه...

وقتی هدفت رضای خدا باشه و تو این مدت ازش کمک بخوای خدا خیلی قشنگ کمکت می کنه...کم کم فراموشش می کنی و اگرم قرار باشه با ایشون ازدواج کنی راهش مشخص و اونم خواستگاری و یه انتخاب عاقلانه است نه از سر احساسات...اونم بانظر و موافقت خونوادت که دلسوزن...

پیشنهاد می کنم 40 روز زیارت عاشورا بخوونی یا حدیث کساء خیلی به کم شدن غمت کمک می کنه ضمن اینکه از گناهم دورت می کنه...

ان شاالله دلت آروم و لبت خندون شه و خوشبخت و عاقبت بخیر شی عزیزم...الهی آمین...

تصویر afsane
نویسنده afsane در

میترسم..خیلی میترسم..میگه میخوای الان بگم خونتون کجاست؟ولی من در جوابش حرفو عوض کردم...ترسیدم راست بگه..باور کنید بهش گفتم رابطه درست نیست.من خوشم نمیاد..میگه دل منو نشکن...شکایتمو میبرم پیش خداها

تصویر afsane
نویسنده afsane در

هر شب حدیث کسا میخونم.۱۴۰۰ صلوات میفرستم ولی جواب نمیده.دلم میخواد خودش,یه چیزی پیش,بیاد,و بره...تا نفرینم نکنه..یا دلشو نشکسته باشم

تصویر afsane
نویسنده afsane در

دلم میخواد,برم ببینمش......اونوقت دیدنش,تا اخر عمر تو دلم میمونه...من فقط عکساشو دیدمم...سخته فراموش,کردنش..خدایا قدرت تحمل و صبر بهم بده..من ضعیفم..احساستم بهم غلبه میکنه.....احساساتی میشم

تصویر afsane
نویسنده afsane در

تو رو خدا کمکم کنید.دارم دیوانه میشم...هنوز قضیم منتفی نشده..دوشنبه هفته پیش,با هم بحثمون شد...نفرینم کرد..گفتم ایشالا تا اخر عمر یه چشمت اشک باشه یه چشمت خون..ترسیدم...فکر کردم قضیه برا همیشه تموم شد..چند,روز مثل مرغ پرکنده بودم.....داشتم دیوونه میشدم..انقد,نذرو نیاز ردم گفتم خدایا نزار گناه کنم..من نمیخوام با کسی,باشم..ولی,قدرت تحملش برام سخته..ابن چند روز که ازش,خبر نداشتم کامرا از نظر روحی و جسمی,داغون شدم..مریض,شدم...قلبم درد گرفت..خیلی سخت بود.....خیلی..کاش منو درک مدکردید..همش,به فکرشم..اصلا دلم نمیخواد,کاری کنم فقط,دلم میخواد,بخوابم..مش گوشه اتاق دارم گریه میکنم...فقط,دلم میخواد,خدا مهرشو از دلم ببره بیرون...تا بعد,از چهار روز امروز بهم پیام داد..اروم شدم....ولی دوباره احساس گناه اومد,سراغم..واقعا بلاتکلیفم..نمیدونم چیکار کنم...نمیزونم چیکار کنم ازش,سرد,بشم...واقعا نمیدونم..فراموش,کرن یه نفر که مدتی باهاش,بودی,خیلی,سخته..تو رو خدا کمکم کنید

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

دوست عزيز

شما هم به من و هم به آقاي بصيرت مي گيد كه چقدر به مردها بد بين هستيم . در حاليكه ايشون خودشون يه آقا هستن و هم جنسان شون رو بهتر مي شناسن و در مورد منم اتفاقا اصلا اينطوري نيست . ولي مورد مشابه شما بسيار ديدم و شنيدم . دقيقا با تك تك همين حرف ها .

شما هم با ما هم عقيده اي كه بايد اين قضيه تموم بشه . خب خدا رو شكر .  اما بر خلاف ما نگران شكستن دل و گذاشتن داغ عشقتون تا ابد بر دلش هستين ، ايشون پخته تر از اين حرفهاست كه بخواد دلشو به دست شما يا كسي ديگه بده . نگرانش نباشيد.

فقط من ترسم از اينه كه با قطع ارتباط جريحه دارش نكرده باشيد براي همين گفتم با كسي در ميون بذاريد . ( مهم )

ببينيدشما وقتي مي دونيد اين كار خلاف رضايت خداست پس ديگه اما و اگر نياريد و به قضيه با ديدار و دلسوزي و ترس از دل شكستن و ... دامن نزنيد . با توكل به خدا تمـــــو مش كنيد . همين و بس .

و ضمنا وقتي اصل رابطه گناهه پس دل شكستن ايشون و نبخشيدنش معني نداره . داره؟؟

تصویر afsane
نویسنده afsane در

تو روخدا منو نترسونید.جریحه دارش کرده باشم یعنی چی؟میشه بازش کنید؟؟؟؟من از شما دوستان کمک میخوام.چه راهیی پیش روم میزارید؟من چندین بار قبل بهش گفتم دیگه ادامه نده.به من زنگ نزن.ولی فایده ای نداشت... این راه درست نیست....نمیدونم چه روشیو در پیش بگیرم؟؟؟

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

نه افسانه جان بحث ترس نيست . نگراني بي مورد به خودت راه نده . شما كه جز عكس و شماره خطت چيز ديگه اي ندادي. فقط مواظبت كن كه چطوري قضيه رو تموم كني . در مورد اينكه چطوري تموم كني بهتره با مشاور صحبت كني تا بهت كمك كنه . مثلا مي توني اينجا پست بذاري .

ببينيد به نظر من براي اينكه اين موضوع بهتر تموم بشه يه هويي فايده اي نداره . همونطوري كه خودتونم امتحان كرديد و جوابي نگرفتيد . من فكر مي كنم به تدريج روابط تون رو كم كنيد . تا ايشون سرد تر بشن . اما بــــــــازم نظرم اينه كه از كمك يه مشاور استفاده كنيد . چون بالاخره ما تجربه اي نداريم و ممكنه اشتباه راهنمايي تون كرده باشيم و يا خيلي خوش بينانه و يا بد بينانه نسبت به قضيه نگاه كرده باشيم .

ولي من مي گم چون شما براي رضايت خدا تصميم داريد اين رابطه رو تموم كنيد حتما خدا هم كمكتون مي كنه پس نگران نباشيد .

تصویر یه عاشق واقعی

خواهرم شما میتونید اشتباه خودتون رو ادامه بدید یا اینکه عاقلانه رفتار کنید !!!!!!

احساسی شدید و دارید فریب میخورید .... متاسفانه کسانیکه از طریق اینترنت واسه خودشون همسر پیدا میکنن و عاشق میشن زیاد شده و فریب دهنده ها هم در این اوضاع زیاد شدن و راه تشخیص نیست 

زندگی مشترکتون رو و زندگی خودتون رو به روی آب بنا نکنید ...... 

هر چیزی امکان داره ... اینکه الکی گفته باشه ...دروغ گفته باشه یا هرچیز دیگه ای !!!

ایشون چیزی برای از دست دادن نداره ...ولی شما هستید که پاک هستید و اهل هیچ چیز نبودید!!!پس ببینید این ریسک چقدر میتونه ایندتون رو تحت الشعاع قرار بده!!!!!!!!!!

میتونید ساده لوح باشید و بگید راست میگه و عاشق بمونید ...میتونید عاقل باشید و بگید نه و خلاص!!!!!

خوشبخت بشید 

یاحق

تصویر afsane
نویسنده afsane در

من از طریق نت برای خودم همسر انتخاب کردم و نمیکم.متاسفانه اتفاقی بود که افتاد.حالا چرا برای من نمیدونم.بله احساسی شدم.ولی حاضرم با تمام احساسم به خاطر خدا.به خاطر خودم.به خاطر ترس از گناه تمومش کنم کنم.ولی متاسفانه هر راهی پیش گرفتم تا الان نشده و جواب نداده.

تصویر بهاریزدان

سلام

خانم افسانه، میشه لطفا کمی اطلاعات به من بدید؟

شما در کدام سایت با این آقا آشنا شدید؟

اسم این آقا چیست؟شغل خود را چه می گوید؟در اینترنت و کامپیوتر حرفه ای است؟

اگر در این سایت امکانش هست. اطلاعات را خصوصی بدهید. 

من مدتی قبل (حدود نیمه خرداد 93) با آقایی آشنا شدم که سناریوی زندگی ایشون همین بود..دقیقا همین..باورتان نمی شود که من شاخ درآورده ام..اینهمه شباهت؟؟؟؟؟؟؟

دقیقا طلاق و خیانت و یک بچه پیش مادرش و تنهایی مدام و اخلاق و ادب داشتن و اهل دوستی نبودن و دادن فایل موسیقی (اغلب سنتی) و پیشنهاد ازدواج و خاستگاری و شرایط شغلی عجیب (به راحتی ساعتها چت و یا اسمس میدن) !!!!!!!!!!!!!

من با این آقا الان مدتی است حرف نزدم. اما ایشون بازم پیگیر من هستند.

من فکر میکنم اگر این آقا همان باشد، یعنی کلا شغل ایشون این است :"فریب دختران"

هدفم آگاهی شماست.

کمکی خاستید در خدمتم

تصویر afsane
نویسنده afsane در

این اقا سر از اینترنت و کامپیوتر در میاره ولی نه تا این حد.شغلشون بیرون از شهره...اکثر اوقات بیرون از شهر هستند.....

تصویر راحله
نویسنده راحله در

سلام
صحبت من خطاب به آقای مهدیار گرامیه
باوجودی که شدیدا به سایت شما ارادت دارم ولی انصافا از بعضی پست ها وحشت میکنم. گاهی میگم بابا اصلا ازدواج رسما تو شرایط کنونی رو هواست! اخه مگه خداوند نگفته زنان پاک برای مردان پاک و بالعکس. پس چی میشه همه میان اینجا میگن ما اهل هیچ زشتی نبودیم و نماز و روزه و بعد میبینی خدا چه کسای بدی رو سر راهشون گذاشته! دید من شدیدا به جامعه و ازدواج و پاک بودن این نسل منفی شده. چه کنم؟

تصویر afsane
نویسنده afsane در

بله.منم دقیقا حس شما رو دارم......به همه بدبین شدم.......هم به مردا و هم به زنا......الان حتی مذهبیا هم خواسته یا ناخواسته درگیر این روابط شدن.متاسفانه بیشتر از طریق دنیای مجازی

تصویر ali-dvb
نویسنده ali-dvb در

افسانه خانم اگر از یه معتاد هم سوال کنی ایا روزی معتاد خواهی شود  بهتون میکند من حتی فکر معتاد شدن را نمی کردم و اینکه شما ادم مذهبی هستی  هم انسان اعتقاد دارند ولی میزان اعتقادشون متفاوت است اصلا شما با خودتون هم رو راست نیستید  اهل دوستی نبودید  وگرفتار ش هستی ادم مذهبی بودید ولی دچار خلاف شرع شده اید شما که قصد ازدواج را نداشتید فقط در دوستی را باز کرده ایدو با احساسات این مرد بازی کرده اید 
 

تصویر afsane
نویسنده afsane در

اقای محترم من در دوستی با ایشون باز نکردم.من اهل این چیزا نبودم و نیستم.اگه اهلش بودم که الان ناراحت نبودم. روابطم رو هم ازین بیشتر ادامه میدادم.دیدار حضوری و .......

پس اهلش نبودم و مذهبی بودم که الان از خودم بدم میاد.پس تا از چیزی اطلاع ندارید اظهار نظر نکنید......من با احساسش بازی نکردم.میخواست از روز اول شروع نکنه.اون مقصره...من که شروع نکردم.....angry

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

سلام

خواهر من. این از من به شما وصیت:  گولشو نخورید. من خودم یه مرد هستم و هم جنسای خودمو خوب میشناسم. کسی که قصد ازدواج داشته باشه مرد و مردونه از همون اول از طریق صحیح وارد میشه. نه اینکه بخواد چند ماه از طریق نت و پیامک و مکالمه و دیدار حضوری مخفیانه طرفشو بسنجه. مخصوصاً مرد 40 ساله ای که سرد و گرم کشیده ی روزگاره.

با اطمینان قلبی بهتون میگم که ایشون یا هدفش سوء استفاده ی مالیه و یا به احتمال بیشتر سوء استفاده ی عاطفی و در ادامه بهره کشی جنسیه. خودتو فریب نده. نمیبخشمت و ازت نمیگذرم و این حرفا فقط برای تحریک احساسات شماست. فریبشو نخورید.

ایشون اگر اهل دوستی و این حرفا نبود هیییییییییییچ وقت ازتون شماره نمیگرفت و هییییییییییییییییییییییییییییییییییییچ وقت اصرار به دیدار حضوری مخفیانه نمیکرد. اونم مردی با 40سال سن!!!!!!!! (البته اگر سنشو راست گفته باشه)

به نفعته که همین الآن قطع ارتباط کنی و تمام پل های ارتباطی رو از بین ببری. احساساتت رو هم کنترل کنی. در غیر این صورت عاقبت وحشتناکی در انتظارته....

نشه روزی که بیای اینجا خدایی نکرده تیتر بزنی «پرده ای که نتوانست دختر را از زن جدا کند».....sad  شما رو به خدا یه خورده بیشتر دقت کنید... همینجوریشم این آقا حرف و عملش ضد هم هستن.... دیگه باقی ماجرا رو خدا داند....

تصویر afsane
نویسنده afsane در

نه جناب بصیرت من از این دخترها نیستم که با دو حرف عاشقانه خود رو ببازن یا تا کسی اظهار تنهایی کرد دلسوزی کنم.نه..اصلا من ازونا نیستم......ولی متاسفانه گاهی اوقات ازین جور مسایل برای بعضیا پیش میاد...ایشون از روز اول من رو برای ازدواج میخواست...ولی گفتن که حداقل یکبار دیدار حضوری داشته باشیم صحبتهامون رو بکنیم بعد ازون  مراسم خواستگاری و .....حتی من میخواستم به مادرم بگم ایشون گفتن اگه دوس داری میتونی بگی....چرا شما ذهنتون نسبت به مردها انقد منفیه....شما که خودتونم مرد هستید...یعنی یه مرد خوب هم پیدا نمیشه؟؟من شک ندارم که واقعا دوسم داره....میتونم حس کنم....ولی با وجود دلبستگی و وابستگی میدونم ازدواج به صلاح نیست.اونم برای من.میدونم که با احساسم تصمیم میگیرم نه با عقلم.چون بالفرض اگه با ایشون هم ازدواج کنم اینکه چند سال اینده به مشکل بربخورم هست.....الان مشکل من اینه که با وجود علاقه و دلبستگی میخوام ارتباط رو قطع کنم ولی میترسم.از عواقبش.چون میدونم خیییییییییییلی دوسم داره.میترسم کاری دست خودش بده....میترسم نفرینم کنه و رو زندگی ایندم تاثیر بزاره.چون چند بار گفته اگه نبینتمت نمیبخشمت .نمیخوام یه عمر حسرت دیدارت تو دلم بمونه.و......الان چند وقتی هست دوباره سرد برخورد میکنم...جواب پیامهاشو دیر میدم یا اصلا نمیدم.....میگه فکر نکن با اینکارا من تو رو یادم میره....اینم بگم فرد خیییییلی احساساتیه....الان واقعا نمیدونم چیکار کنم...عذاب وجدان دست از سرم برنمیداره...انقد این ناراحتیو تو دل میریزم که متاسفانه ناراحتی معده گرفتم...خیلی گریه میکنم.دعا میکنم.خدا هم کمکم نمیکنه.یعنی خدا دوس داره گناه کنم/پس چرا کمکم نمیکنه...؟ایشون چن باری گفتن من تو رو به خاطر خودت میخوام نه رابطه جنسی یا چیز دیگه.از نظر مالی هم وضعشون خوبه...ازون مردا نیست که خیال کنید فقط دنبال رابطه جنسیه یا....

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

در ضمن براي قطع كردن رابطه مواظبت كنيد .

اگه اطلاعاتي از شما در دست نداره و راه ارتباطي كه براتون مشكل ساز بشه كه خيلي خوبه . حتما به زودي و كامل ارتباط رو قطع كنيد

ولي اگه چيزايي عليه شما داره من صلاح مي دونم با در جريان گذاشتن بزرگتر و يا مشاور اقدام به جدايي كنيد تا خداي نكرده مشكلي پيش نياد .

اميدوارم با توكل به خدا و با تموم كردن اين قضيه و اهميت ندادن به حس برگشت درونتون ، بتونيد قدمي براي زندگي آينده و همسرآينده تون برداريد و با اين اقدام ، كه جز براي رضايت خدا برداشته نميشه بزودي ازدواج خوب و همسري شايسته نصيبتون بشه خواهر من .

ضمنا منو ببخشيد اگه تند صحبت كردم .

تصویر afsane
نویسنده afsane در

من میخوام خطمو عوض کنم ولی متاسفانه  نمیشه.چون خانوادم شک میکنن.....تو رو خدا اگه میخواین راهکار به من بدید درست بدید.خودتون رو بزارید جای من .ببینید اونطرف چی میکشه...اینکه بگید اطرافیانو  باخبر کنم که نمیشه.....درست نیست.....اینکه بخوام یهویی قطع ارتباط کنم به هیچ وجه امکانش نیست...

تصویر afsane
نویسنده afsane در

ایشون گفتن من یچ وقت تو رو اذیت نمیکنم...شما چرا انقد بدبین هستید به مردها؟نه اون ازین مردا نیست.به والله نیست...من شناختمش.....متاسفانه چنتا عکس سرباز از من دارن...همیشه گفتم مواظب عکسها باش......گفتن تو فلشه و تو کمد..از جونم بیشترمواظبت میکنم.....در انجمنی هم که با هم اشنا شدیم ای چی منو دار.نمیدونم به این وسیله میتونه یزی از من دستگیرش بشه یا نه.ولی در کل چنتا عکس از من دارن و شماره تلفن.و متاسفانه اینم بگم نمیتونم شمارمو تییر بدم چون با وجود اعتباری بودن خونواده بهم شک میکنن.حتی مممکنه ازدواج کنم و خطمم عوض نکنم.ازین میترسم..... شما بگید چطور ارتباطو قطع کنم  که به ایشون ضربه نخوره؟؟؟؟چند بار گفتم میخوام رابطه رو قطع کنم میگه چرا روزای اول گفتی دوسم داری؟؟؟حالا میگی نمیخوام؟؟؟منم به واسطه عشق تو اومدم جلو.....میگه اگه با احساساتم بازی کرده باشی نمیبخشمت.دل شکستن گناهه.این حرفش ترسوندم...یا راست میگه؟؟ل شکستن گناهه؟عواقب داره؟؟؟با وجود علاقه به ایشون از خدا میخوام دست از سرم برداره..میخوامبرم دنبال زندگیم.ولی انقد این مسیله فکرمو مشغول کرده که نمیتونم به چیزی فکر کنم...تو را به خدا کمکم کنید که چیکار کنم فراموشش کنم؟

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

از اينجور افراد توي محيط مجازي سيار زيادند و اتفاقا همه ي اين موارد هم احساس ناكامي از زندگيشون دارند كه مي تونه منجر به شكست زندگيشون شده باشه يا نه . و جالبه بگم كه صحبتهاي همه ي اينجور موارد كه بيشتر از آقايان شنيده ميشه ، همه مشابه هم هست و متاسفانه خانم هايي هم كه گول اين صحبت ها رو مي خورند درست مثل شما از سر حس دلسوزي و وابستگي و تنهايي آقاست و اين ها كاملا اشتباهه ... و من متاسفم كه اين اتفاق بايد به كرات براي دختر خانومهاي ما بيفته .

خواهر عزيز

شما الان توي سني نيستيد كه بخواهيد حرفهاي يه مرد متاهل 40 ساله رو باور كنيد . تازه بر فرض اينكه هرچه گفتند راست باشه . شما الان بايد تمام احساس و عواطف تون رو براي همسر نگه داريد و با عقل و تدبيرتون براي تشكيل زندگي خوب و شايسته و در شأن خودتون اقدام كنيد و مبادا كه بودن اين آقا مانع از تشكيل زندگي به جا و به موقع شما بشه .

چرا بايد براي كسي دلسوزي كنيد كه فقط از حرفهاي اون ، اونو مي شناسيد ؟ و چرا بايد با سرنوشت خودتون توي سني كه نيازه تمركزتون رو روي ازدواج تون بذاريد ، بازي كنيد ؟

اصلا چرا بايد به ايشون فكر كنيد و يا علاقه و وابستگي بوجود بياد ؟

خواهر خوبم خواهش مي كنم يه خورده فكر كنيد به اين ندونم كاري امروزتون و تا دير نشده و خسارتي براي احساس تون و يا خداي نكرده جسمتون ( حتي با دست گرفتن ساده ) بوجود نيومده اين قضيه رو براي هميشه تموم كنيد .

الان شما براي كسي احساس تون رو خرج مي كنيد كه هيچ اعتمادي به بودنش و حتي ، درست بودنش نيست و اگرم اين دو مورد باشه باز اين شخص مناسب شما نيست و نخواهد بود . 

واقعا نمي دونم چي بگم كه حسابي ناراحت شدم .

ايشون فقط شما رو براي خودش و اميال خودش مي خواد. همين .

اميال هم كه فقط محدود به ديدار نيست .... 

ضمنا دلتون براي اين جور افراد نسوزه . شما مسئول درست كردن ويراني هاي گذشته ي ايشون نيستي و همينطور مسئول پر كردن تنهايي هاش و همينطور شكست ها و .. خودش بايد بعد 40 سال ياد گرفته باشه چطور با مسائل زندگيش دست و پنجه نرم كنه .كه مطمئن باشيد ياد داره فقط از كم سن و سال بودن شما و حس دلسوزي شما و علاقه ي شما سوء استفاده مي كنه

و مطمئن باشيد كه هر چقدر مواظبت كنيد باز هم ديدارتون به صلاح نيست چون ايشون حسابي كارش رو بلده ...

 

تصویر afsane
نویسنده afsane در

من و ایشون هر کدوم تو زندگیمون با کسی نبودیم.ایشون زن داشت منم اصلا دنبال این مسایل نبودم که مثلا دوس پسر داشته باشم.ولی نمیدونم چرا شد.چرا این اتفاق افتاد نمیدونم.واقعا نمیدونم.

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

آقاي مهديار

عكس علي نيست ، اشتباه تايپيست .

عكس جعلي است .

تصویر salehi7815
نویسنده salehi7815 در

چرا اینقدر تضاد تو گفته هاتون هست شما میگید 1-من اهل دوستی نیستم  ولی با ایشون دوست میشید

2- با ازداوجمون هم موافقت نمیکنن .3- اهل دیدار حضوری هم نیستید و مدام عقب میندازید  پس با تمام مواردی که میگید چرا ادامه میدید و یا اینکه میگید مطمئنید ایشون اهل دوستی با دختر نیستن پس چطوری با شما دوست شده ؟ خوب به همین کار میگن دوستی دیگه

دوست عزیز بهتره با احساساتتون تصمیم نگیرید رابطه ای رو که همه مخالفند و خود شما پر ازشک و تردید هستید چرا ادامه میدید ؟

آیا مطمئنید فقط با چند ماه تو محیط مجازی و چند تا گپ و ...میشه یک مرد رو شناخت و یا برای شروع یک زندگی همین چیزیایی رو که شما در مورد اون شخص میدونید کافیه ؟

هیچ معتادی با تصمیم قبلی و آگاهانه معتاد نشده . اول تفننی و برای سرگرمی شروع کرده سپس جایی هدایت شده که بازگشتش خیلی سخته .

شما که خانم مذهبی هستید چرا بدون شناخت از ایشون عکس و ..رد و بدل کردید پس اون موقع چه فرقی با یک خانم غیر مذهبی دارید  . متاسفانه ادامه اینطور دوستیها باعث دلبستگی و وابستگی  در خانمها میشه و اگر بخواید به هم بزنید یا فاصله بگیرید این شما هستید که هم افسرده میشید و هم انگ اینو که قبل از ازدواج با کسی دوست بودید و کلی چراهای دیگه که باید فردا جوابش رو بدید .

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

نظر من هم شبیه این جمله کارشناس محترم هستش:

لذا اگر فکر میکنید ایشان مورد مناسبی برای شما نیست و میدانید ازدواج با او آینده خوبی ندارد یا حتی میدانید با وجود رضایت شما به این ازدواج تحت هیچ شرایطی نمیتوانید خانواده خود را راضی کنید، باید رابطه را کاملا قطع کنید و به اینکه دل ایشان میشکند و به این خاطر زندگی آینده شما خراب خواهد شد و ... فکر نکنید چون چنین اتفاقی نمی افتد. شما میدانید اشتباه کردید و برای جبران آن میخواهی این رابطه را قطع کنی؛ چیزی که خداوند هم به آن راضی است. لذا جای نگرانی وجود ندارد.

خواهر عزیزم خداخیلی دوستون داشته که تاالان ایشون و ندیدین و به گناه آلوده نشدین...قدرخودتون و بدونید...

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

آنچه در گذشته اتفاق افتاده اشتباهاتی بوده که نباید اتفاق میفتاد و تنها راه جبران آن هم توبه است. راه قبول توبه هم پشیمانی و ترک کاری است که انجام شده.

بنابراین شما به جای اینکه نگران گذشته باشید، بهتر است از آینده بترسید و نگذارید این رابطه منجر به خراب شدن زندگی شما شود. البته این به این معنا نیست که نباید با ایشان ازدواج کنی بلکه به این معناست که نباید رابطه شما با ایشان به این شکل ادامه پیدا کند بلکه شما هر چه زودتر باید تکلیف این رابطه را مشخص کنید.

لذا اگر فکر میکنید ایشان مورد مناسبی برای شما نیست و میدانید ازدواج با او آینده خوبی ندارد یا حتی میدانید با وجود رضایت شما به این ازدواج تحت هیچ شرایطی نمیتوانید خانواده خود را راضی کنید، باید رابطه را کاملا قطع کنید و به اینکه دل ایشان میشکند و به این خاطر زندگی آینده شما خراب خواهد شد و ... فکر نکنید چون چنین اتفاقی نمی افتد. شما میدانید اشتباه کردید و برای جبران آن میخواهی این رابطه را قطع کنی؛ چیزی که خداوند هم به آن راضی است. لذا جای نگرانی وجود ندارد.

اما اگر فکر میکنید ایشان مورد مناسبی برای شماست به او اجازه دهید رسما به خواستگاری شما بیاید. راه اینکه بفهمید مناسب هست یا نه این است که عشق و علاقه خود را کنار بگذارید و بعد تصور کنید اگر چنین فردی به خواستگاری شما می آمد قبول میکردید یا خیر؟ اگر مثبت بود تصمیم شما عاقلانه است اگر نبود بدانید تصمیم شما صرفا به خاطر علاقه ای است که در این مدت به او پیدا کرده اید.

اگر بنا بر این شد که ایشان به خواستگاری بیاید، در آن صورت شما بهتر است از رابطه خود با ایشان چیزی به خانواده نگویید بلکه فرد سومی را به عنوان واسطه معرفی کنید. برای اینکه دروغ هم نشود شماره منزل را از طریق فرد سوم به ایشان بدهید و خانواده ایشان هم بعد از تماس بگویند شماره را از آن واسطه گرفته اند. بعد اگر خانواده با این ازدواج مخالفت کردند شما در صورتی که دلیل انها منطقی نبود میتوانی مدتی برای این ازدواج پافشاری کنی. اگر باز هم قبول نکردن آن موقع راهی جز فراموش کردن ایشان باقی نمیماند.

پیروز و سربلند

تصویر afsane
نویسنده afsane در

ایشون اصلا مورد مناسبی برای ازدواج با من نیست.چون به خانواده من نمیخورن.