باسلام .خانمی 24 ساله هستم دو ماهی میشه که عقد کردم .مشکلی که دارم با همسرم اینه که احساس میکنم ایشون به یکی از اقوام نزدیکش (دختر عمش ) علاقه مند هستش .این دختر خانم حدود 18 سالشه و از خیلی لحاظ مخصوصا زیبایی از من بالاتر هستش .همسر من 30 سالشه .ایشون یکبار که داشت راجع به اقوامش توضیح میداد به من گفت که قبلا بعضیها بهش پیشنهاد دادندکه بادختر عمش ازدواج کنه ولی همسرم بنا به دلایلی نپذیرفته(البته اینطور که خودش میگفت ). چیزی که من رو خیلی ازار میده این هست که همسرم بارها جلوی من از اینکه دخترعمش زیبا هستش و از زیباییهاش پیش من تعریف کرده این درصورتیه که در طول این دوماه حتی یکبار هم از زیبایی من تعریفی نکرده که هیچ گاهی ایرادات من رو هم به روم میاره که خیلی دلم میشکنه .مورد بعدی هم این هست که یک دوباری که درمورد اون دختر صحبت کرده این طوری گفته که من این دختر رو بزرگش کردم و از بچگیش باهاش بودم و حتی اخیرا به این شکل عنوالن کرده که "فلانی توی بغل من بزرگ شده".احساس میکنم چون سن اون دختر از من کمتر هستش و بچه ترهستش انگار برای همسرم جذابیت بیشتری داره مخصوصا که اینطوری راجع بهش میگه .احساس میکنم باوجود اون دختر من هیچ جذابیتی واسه همسرم ندارم . احساس میکنم همه محبتهایی که همسرم بهم میکنه چندبرابرش رو قبلا به اون دختر کرده و حالا نه من براش جاذبه ای دارم نه اینکه اون زیاد به من راغبه .اینم بگم که من دختر چشم و گوش بسته ای بودم که حتی با پسرای فامیلمون بیشتراز سلام و علیک ارتباطی نداشتم.و یک مورد دیگه هم اینکه همسرم وقتی راجع به اون دختر حرف میزنه خیلی محترمانه ازش حرف میزنه و بارها و بارها حتی اشتباهات اون دختر رو توجیه کرده و ازش حمایت میکنه حتی یکبار به زن داداشش توهین کرد به خاطر دفاع کردن از اون دختر با این که میدونست حق با زن داداششه.ولی جالبه که همیشه توی هر زمینه ای هر مشکلی که برامون پیش میاد اونقدر میگرده که به نوعی تقصیرات رو گردن من بندازه . همش از من ایراد میگیره .حتی جلوی خانواده خودم و خانواده خودش اشتباهاتم رو توی سرم میزنه .خیلی ناامیدم حس میکنم هیچی براش نیستم .مشاورای محترم سایت و عزیزانی که نظر میدید مخصوصا اقایون یکم بهم راهنمایی بدید واقعا گیج شدم همش فکرم مشغوله این درسته که میگن پسر اگه از کسی خوششون بیاد به هر قیمتی سعی میکنن باهاش ازدواج کنن میخوام بدونم ایا علاقه ای که به دخترعمش داره از علاقش به من بیشتره ؟بعد هم یک خواهش اینکه لطفا اصلا راجع به طلاق و جدایی بهم پیشنهاد ندید چون اصلا دلم نمیخواد به جدایی فکر کنتم میخوام زندگیم رو بسازم. ممنونم از همگی
شوهر تو بیل کن وبرو یه پسر دیگه پیدا کن
با سلام خدمت شما
من چندتا پیشنهاد به شما دارم
اول اینکه هر وقت همسرتون از دختر عمه ش تعریف کرد شما هم ازش بیشتر تعریف کنید وتو حرفاتون نشون بدید که اونو به عنوان خواهر کوچیکتر دوسش دارید و اصلا ضعف نشون ندید طوری صحبت کنید که اونو از خودتون از لحاظ بلوغ فکری کمتر میدونید اگه حرکت بچه گانه ای ازش دیدید به شوخی برای همسرتون تعریف کنید که از این طریق به همسرتون نشون بدید اون خیلی از شما کوچیکتره در عوض همیشه با همسرتون در یه سطح بالاتری صحبت کنید زیاد کتاب بخونید از واژگان پر معنا استفاده کنید شما باید از نظر گفتار علمی و ابراز محبت بسیار پیشی بگیرید میبینید که در بستر زمان همسرتون دچار تغییر در خودش میشه و اون دختر از یادش میره در واقع هیچچچچچچ وقت سوژه دستش ندید
دوم اینکه اگه شما هم پسر بچه ای 14-15 ساله تو خانوادتون دارید که قیافه ی ظاهری خوبی داره یه وقتایی ازش پیش همسرتون تعریف کنید آقایون حسودن تو ذهنش از شما رنجیده میشه و اگه دیدش به اون خانوم برادرانه باشه میفهمه که شما دید خواهرانه ای داشتین و این رنجیدگی خاطر برای شماهم به وجود اومده
و اینکارشو ترک میکنه( البته تا میتونید این کارو باظرافت انجام بدین که خیلی حسودی نکنه)
سعی کنید تو رفت و آمدها و مهمونی هایی که این خانوم هست شرکت نکنید و در عوض دوستان محجبه و مذهبی داشته باشید و ارتباطتونو با اونو تقویت کنید و همیشه با ارتباط قوی با خدا زندگی مستحکمی داشته باشین.
انشاءالله که مشکلتون به بهترین نحو برطرف بشه
نمیدونم واقعا .حتی دیگه ذوق و شوق ندارم که به خودم برسم .احساس میکنم که من هرچقدر هم که زیباباشم بازم اون زیباتر از من رو دیده .حالا یه خواهشی بعنوان یک خواهر از همه دوستان دارم .میدونم متاسفانه جامعه یکم بدحجابی زیاد شده و فیلمای ماهواره ای هم که دیگه بیداد میکنه که یک خانواده رو رو از هم بپاشونه اما هرکسی سعی کنه حداقل درحد توان خودش آب بریزه روی این اتیش و لااقل وضع خانواده ها رو از اینی که هست بدتر نکنه .تورو به خدا شما هایی که مذهبی هستید و توفیق دارید که سنگین و باوقار توی جامعه راه برید تا کانون خانواده ها رو بر هم نزنید از شما خواهش دارم تورو به خدا بچه هاتون رو مخصوصا دخترهاتون رو از همون بچگی محفوظ نگه دارید اجازه ندید توی بغل هرکسی بره اجازه ندید کسی مخصوصا پسرها او رو نیمه عریان ببینند.بخدا هم برای دخترتون بد هستش هم برای اون کسی که به او نگاه میکنه .من الان دارم به این فکر میکنم که دخترعمه همسرم اگر پدرش یکم از خودش غیرت نشون میداد و نمیذاشت دخترش تو آغوش هر نامحرمی بره و دست هر نامحرمی بهش بخوره الان من توی بهترین سنم توی بهترین دوران زندگیم یعنی نامزدی اینقدر گرفته و ناراحت نبودم اینقدر به جای اینکه از زندگیم لذت ببرم همش ناراحتی این رو نداشتم که الان توی ذهن همسرم من هستم یا دختر عمش .برای دیگران حق و حقوق و حریم قایل بشیم به حریم ذهن و احساس دیگران تجاوز نکنیم .دلبری کردن برای کسی غیر از همسر میدونید یعنی چی یعنی تجاوز به ذهن و احساسات و زندگی اون ادم و کسی که قراره همسر اون ادم بشه . تورو بهخدا این ماه رمضون وقتی قران میخونیم یکم درکنارش فکر هم بکنیم .
دختر عمه رو شوهر بده
بعد اگر جرعت داره بیاد تعریف بده
با شوهر دختر عمه طرفه
باید مثل خودش باشی
عقب نشینی نکن
ضعف نشون نده
حق نداره جلو زنش ازین رفتارها نشون بده
به عشق
بله همه ما به این قضیه واقفیم
ولی وقتی با ادب و احترام و زبان خوش و صحبت و مصالحه حل نمیشه بایدراه هایی با دوز بالاتر رو امتحان کرد .
آدمها خودشون انتخاب میکنن چطور باهاشون رفتار بشه .
وقتی شما هم رفتی توی زندگی متوجه میشی که *بعضی* وقتها تشر زدنها و شوک وارد کردنها بیشتر جواب میده .
با دیگران جوری رفتار کنید که دوست دارید دیگران باشما آنگونه رفتارکنن!(سخن معروف)
شوهر این خانم نمیدونه رفتارش اشتباهه ولی خود این خانم که میدونه این عمل زشته باز خودش انجامش بده!
البته بنظرم تو هم بهتره از کسی تعریف بدی که پی به عمل زشتش ببره
متشکرم از همه دوستان .الان میخوام سوالی رو از اقایون بپرسم و اون اینکه ایا واقعا اگر دختری برای شما جذابیت داشته باشه و شما به او علاقه مند باشید چقدر حاضرید تلاش کنید که به او برسید ؟حاضرید واسش صبر کنید و با کس دیگه ای ازدواج نکنیدحتی اگر بارها به شما جواب رد بده ؟ میخوام بفهمم ایا اینکه همسرم با من ازدواج کرده میتونه دلیل محکمی باشه مبنی بر اینکه به دختر عمش علاقه چندانی نداشته یا نه ؟واقعا ذهنم درگیره حس میکنم همش دارم با اون دخترمقایسه میشم .از روزی میترسم که همسرم از ازدواج با من پشیمون بشه .برام مهم نیست که اون دختر ازدواج کنه یا نه چون اتفاقا الان ایشون در شرف ازدواج هستش چیزی که برام مهمه اینه که ایشون تا چه حد بر روی قلب و ذهن همسرم تاثیر گذاشته . و الا اگر همسرم به اون دختر علاقه داشته باشه و اون دختر ازدواج هم بکنه انگار همسرم مجبور میشه به زور فراموشش کنه و من رو تحمل کنه نمیخوام اینطور باشه نمیخوام به زور من رو تحمل کنه و از سر ناچاری اون دختر رو فراموش کنه.خیلی ناراحت و نگرانم
سلام
نگاه شوهر شما به اون دختر کاملا خواهرانست. اون رو اصلا اصلا برای ازدواج در نظر نداره فقط فقط به خاطر اینکه از بچگی باهاش بوده دوسش داره. دوست داشتنش برای ازدواج نیست. مثلا شما یه پسری رو بخاطر اینکه پسر خوبی هست دوست دارید نه اینکه قصد ازدواج باهاش رو دارید. من خودم یه دختر دایی دارم 12_13 سالشه کل پسر داییها به اون دختر محبت میکنن ولی هممون 10-20 سال ازش بزرگتریم ولی به خاطر علاقه ای که به داییم داریم اونم دوست دایم ولی نه دوست داشتن واسه ازدواج.
سلام شوهر شما باید علت یابی بشه که هدف از این رفتارهاش چیه
شوهرت کار درستی نمیکنه از اون میگه، اما زیادم مهم نیست، اهمیت نده.. بهش فکر نکن. اون دخترهم یه روز ازدواج میکنه بعد میبینی هنوز هم شوهرت ازش تعریف میکنه اونجاست که میفهمی تعریفاش واسه ازدواج با اون نیست. فقط به عنوان یه خانوم محترم قبولش داره. همین.
سلام
زیاد نگران نباشید
بیشترش به خاطر بی تجربگی و عدم اگاهی از تفاوت های زن و مرد هست
صوت کلاسای خانواده موفق دکتر فرهنگ را بگیرید
با هم دیگه گوش بدید
خیلی از مشکلاتتون حل میشه
یادم رفت بگم
به احتمال 80 در صد شوهرتون خواهر نداره
درسته؟
به دو دلیل میگم
یکی این که خانومارا زیاد خوب نمیشناسه
دومی هم اینکه اون خانوم را جای خواهر کوچک ترش می بینه
بازم میگم زیاد جای نگرانی نیست
نیاز به مطالعه و افزایش سطح اطلاعات دارید
سلام عزیزم
ازدواجتون مبارکه و انشاءالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشید و همیشه همو دوست داشته باشین و بچه های سالم و صالح بدنیا بیارین و توخونه باهاشون باشین و به سفر برین و ... عزیزم شما باید به اینا فکر کنید و بنای زندگیتون رو باتوکل به خدا بذارید ٬ نه بااین فکر مسموم.
اگر همسرتون به دخترعمه یاهرکس دیگه ای که الان درموردش حرف میزنه یا پیش شما و دیگران خوب میبینتشون ٬ علاقه داشت ٬ حتما و قطعا به جای شما با اون ها ازدواج میکرد وقتی انگشتر نشون یاحلقه ازدواج توی دست شماست و خودنمایی میکنه پیش فرض یعنی اینکه شما انتخاب شدید بعنوان همسر و شریک دائمی.
پس بافکر کردن به این حرفها و عینک بدبینی زدن نسبت به شوهرتون به خودتون آزار نرسونید.
دوست من دوماه فرصت کمیه برا قضاوت کردن ایشون.بنظرمن اصلا این فکر رو از سرتون بیرون کنید و هیچوقت باشک به شوهرتون نگاه نکنید چون نوع نگاه شما ممکنه یه چیزایی رو تغییر بده.و حساسیت ایجاد کنه
گاهی یه آقا حتی باتعریفش از زن دیگه ای پیش خانم خودش قصد داره فقط هم صحبتی کنه پس بلد نیست و آموزش ندیده که این حساسیت خانمش رو بوجود میاره.شما بایستی مطمئن بشید که هدفش چیه.اگه هدف خاصی نیست به نظرم هیچوقت به روی ایشون نیارید و نقطه ضعفی برای خودتون ایجادنکنید.ضمن اینکه خودتون باشید و کپی برداری از دختر عمه خانم ممنوعه.
شما شخصیت متمایزی از ایشون برای همسرتون دارید پس خودتون و خوبیهای خاص خودتون رو تقویت کنید و به زندگی تون صدمه نزنید.
بامحبت باشید وسیاستمدارانه سعی کنید در زمانیکه باهم مشغول گفتگوهستید و ...وابراز لطف ٬ معرفی هایی رو در پاره ای زمان از یک خانم و علی الخصوص خودتون داشته باشید بنحوی که ایشون متوجه نیت شمانشن و فقط گمان کنند از باب همصحبتی این حرفها را میزنید
.منظورم عیوب هر کس نیست ولی هرگز از خودتون ضعفی رو خصوصا در اینگونه مواردخارجی بروز ندید چون ممکنه در مواقع اختلاف و ناراحتی از همانها در مقابل شما استفاده کنند.
خوشبخت باشید
فکر می کنم خیلی از حرفها و رفتارهای همسرت به خاطر خامی و بی تجربگیش باشه و همچنین عدم شناخت از روحیه و نیازهای یک زن . وجود فاصله سنی 12 سال و رفتارهای همسرتون اینو به نظر میاره که همسرتون حس برادری و بزرگتری نسبت به دختر عمه اش داره و یکجوری می خواد نقش حامی رو برای دختر عمه کم سن و سالش بازی کنه. مطمئن باش مردها اگر دختری رو برای ازدواج مناسب ببینن از دستش نمی دن و اینکه همسرت با دختر عمه اش ازدواج نکرده ، می تونه بیانگر همین عدم تناسب باشه. چیزی که ناراحتت می کنه رو به زبون بیار و با همسرت مطرح کن یا از خانواده هاتون کمک بگیر ، همسرت باید روشن بشه دلسوزی های بیجا و توجهات بی دلیلش نسبت به دختر عمه زیبارو ، باعث بدبینی و نگرانی همسرش شده.
عزیزم اگر احساس میکنی حضورت توی جمع های فامیلی باعث اذیتت میشه سعی کن برنامه ریزی کنی که بتونی توی اون مواقع با همسرت جای دیگه ای باشی تا آرامش داشته باشی اول زندگی بعضا علاقه ها هنوز درست شکل گرفته نشده پس خیلی نگران این موضوع نباش به جذابیت های خودت بیشتر برس و سعی کن با محبت کردن دلش رو بدست بیاری مطمئن باش که مشکلت کم کم رفع میشه. برای افزایش تجکم زندگیت بهت پیشنهاد میکنم در کلاسهای مهارتهای زندگی شرکت کنی و از همسرت هم این خواسته رو داشته باشی که اونهم در این کلاسها شرکت کنه از شرکت در مجالس مذهبی هم غافل نشو معمولا محیطهایی که افراد در اونها قرار میگیرن در جهت دادن و اصلاح خصایص اخلاقی تاثیر گذار هست.
سلام قولا من رب الرحیم
اول یه تبریک بهتون بگم که بابت هم متن دقیقی که نوشتین هم از قسمت آخرش، فهم خودتون رو رسوندین. احسنت.
آبجی نمیگم حتما این که من میگم درسته، اما می ارزه یه گوشه نظری بهش داشته باشی.
اینکه شوهرتون حتی یکبار از یک خانم دیگه تعریف میکنن، یعنی اینکه دنیای خانم ها رو خوب نمیشناسد. مسلتزم شناخت بیشتر و گوشزد هست. فقط هم از یک طریق حاصل نمیشه. نمیشه به اینکه خودتون کلامی بگین بهش رو اکتفا کرد. کتاب هدیه بدین. با فرد بسیار معتمد در میون بذارین که در قالب طعنه، جک و... بهش برسونه.
اما قسمت اصلی حرفم اینه که احتمال میدم خودتون هم زیادی حساس شدید. اینکه ناراحت بشید کاملا طبیعیه و حق دارید، حساس شدنم طبیعه، اما نباید بهش دامن زد. آدم که به یه موضوع حساس میشه، شک برش میداره، خیلی اتفاقایی میوفته که اون ها رو دال بر حقانیت اون شک میبینه. از حرکت مردمک چشم شوهرتون گرفته تا توصیف ها، یا خاطرات، یا حتی مگسی که یهو توی اتاق پرسه میزنه:))) میخوام بگم خیلی وقتا چیزا کاملا عادیه و هیچ چیزی پشتش نیست، اما آدم که حساس بشه، خیال برش میداره و زندگی خودشو سخت میکنه.
سلام
آفرین واقعن حال کردم گفتی پیشنهاد طلاقو ندید میخوام زندگیمو بسازم. واقعن آفرین.
خوب شما به خودت بیشتر برس^_^ خودتو جذاب تر کن... با ظاهر نامناسب جلوش ظاهر نشو.
به نظر من دراینباره منطقی با همسرت صحبت کن، بهش بگو من ناراحت میشم وقتی بی مورد از کس دیگه ای صحبت میکنی و مطمئنم اگه منم چنین حرفایی میزدم تو ام ناراحت میشدی. به نظرم نذار حرفات تو دلت بمونه. با آرامش و مهربونی حرفاتو بزن. چون اگه حرفاتو توی دلت نگه داری به مرور تبدیل به دلخوری های شدیدتری میشه و بعدن به صورت وحشتناکی بروزش میدی!
با سلام
دوماه زمان کمی است تا شما بتوانید برداشت هایی از قبیل دوست داشتن یا نداشتن و یا اینکه همسرم به کسی دیگه علاقه دارد را داشته باشید.
ابتدا باید بدانید صرف اینکه همسر شما از شخصی سخن گفته و یا حتی تعریف و تمجید می‌کند دلیل بر علاقه مند بودن ایشان و یا نظر خاصی داشتن نیست.
همه انسان ها در قبال زیبائیهای ظاهری و باطنی کرنش نشان داده و تواضع دارند،حال عده ای بیان می‌کنند و بعضی هم ناآگاهانه به عواقب بیان کردن آن (مثل همسر شما) شروع به مرور کردن خصائص با زبان و در نزد دیگران می‌کنند.
خیلی از ارتباط های فامیلی طبیعی و گذراست لذا حساسیت بی مورد شما ممکن است نبودن یک مساله ای را به لباس بودن ببخشد پس حتی از بیان کردن این مورد نزد همسرتان که شما نظر خاصی به دختر عمه تان دارید کبریت زدن به کوه پنبه زندگیتان قلمداد می‌گردد.
خیلی هم اگر نگران هستید ترتیبی اتخاذ کنید که جذابیت هایی ایجاد شود که کمتر تجمع های فامیلی به همسرتان مزه داده و به ندرت تمایل به شرکت یا حتی ایجاد تجمع های فایلی کند.
شما باید وظیفه شخصی خودتان را درقبال همسرتان انجام بدهید و این مسائل را که به نوعی وسوسه محسوب می‌شود را به کنار بگذارید.
دنبال مهارت های جذاب بودن و راه های اثربخش ارتباطی باشید تا از بقیه عقب نمانید.
تقویت مبانی اعتقادی خانواده یکی از راهکارهایی است که کمتر به آن در مشاوره ها اشاره می‌شود.چون هرچه معنویت پررنگ تر شود مسائلی که خارج از شرع و اخلاق باشد کمتر دیده می‌شود.لذا امام حسن علیه السلام در مشاوره با پدر دختر فرمودند : ایمان و اخلاق مهم ترین ملاک در پسر هست که اگر دخترتان را دوست داشت به او احترام و در غیر این صورت ظلم نخواهد کرد.
موفق و موید باشید.