00:12 - 1393/01/23
سلام خسته نباشید
لطفا سوالم را در سایت قرار دهید
ازدواج یک دختر مسلمان شیعه با پسری که خود را از اهل فرقه درویشان گنابادی می داند و درجلسات آنها شرکت می کندچیست؟ حکم شرعی اش هم بیان کنید آیا از نظر شرعی صحیح است یا خیر؟
ممنون
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
انجمنها:
http://btid.org/node/27868
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) از پدیدآمدن این گروه خبر داده و فرمودهاند :
«روزقیامت بر امتم بر پا نشود تاآنکه قومی از امّت من به نام "صوفیه" برخیزند. آنها از من نیستند و بهرهای از دین ندارند و آنها برای ذکر دورهم حلقه میزنند و صداهای خود را بلند میکنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند؛ درحالیکه آنان از کافران نیز گمراهتر و اهل آتشاند و صدایی دارند مانند عرعر الاغ.»
(محدث قمی، سفینةالبحار، نشر فراهانی،تهران،ج۲،ص۵۸)
ازدواج با دختر درویشی چه حکمی دارد
البته باید بین درویش و صوفی فرق قائل شد
کاش ذره ای خدارو قبول داشتین، چون در اون صورت این مطالب کذب و منتشر نمی کردید
پدرم درویشه و تمام مطالبتون با هدف نوشته شده اگر از مردم خجالت نمیکشین از خالقتون خجالت بکشین
داداش من هم درویشه
و توی همین خانقاه های کثافت معتادش کردند
خدا ازتون نگذره
هیچکس بزور چاقو مواد نمی کشه درصد معتادان به مواد تو شیعه ها مگه کمه توی دین ها و مذهب های دیگه ام هستن کاش بجای لعنت براشون دعا کنید چون شخص معتاد خیلی در عذابه
محبت مولا امیرالمومنین هم دم هممونس شدن ملاک من هستش 45سال دارم
3
سارا خانم آیا ازدواج شما صورت گرفت؟نظرتون الان در مورد دراویش گنابادی چیست؟
در مورد درویش ها و یا هر فرقه و دین مذهب برای من همگی قابل احترام هستند.
خیر ازدواج به دلایل مختلف دیگری صورت نگرفت.
اشکال نداره. باما فرقی ندارن. مراسمای عزاداری. نمازها. جشنهاو.....
هیچ تفاوتی باما ندارند.
البته حسابِ افراطیهارو ازبقیه جداکنید. که توی هر فرقه ای مصیبتن. حتی تو شیعه های معمولی.
من خودم عروسِ بیدختیهای گنابادم. البته ازنظر فرهنگی شهرهای مختلف باهم تفاوت دارن. به این موضوع دقت کنید.
سلام...
1-میگویید که صوفی ها خودزنی های شدیدی میکنند؟....عاشورا تاشورا که همه جا خونه !
2-میگویید که فساد رو با خودشون به اسلام آوردن؟ ولی امامان بزرگ صوفیان را بهترین نوع اصحابه میدانستند که...
3-از کی تا حالا ساده زیستی قدغن شده؟شما که تا میگیم امام چهار پنج نفر اونور میگن :واقعا ساده زیست بود" هم؟...
4-مولانا که صوفی بود؟این عالم بزرگ
و در آخر صوفی یا نداریم یا کورد ا یا هورامی یا در اوراماناته یا بوده ... حاشیه نرید...
بژی صوفی
این که میگی هر کی یه جور با خدای خودش حرف میزنه نشون دهنده جهل شماست!
و معنای همان پلورالیسم دینیه!
یهودی و مسیحی و درویش و وهابی و ... هر کدام صرفا یه جور با خدا صحبت میکنند؟
نه
صرلط فقط صراط مستقیمه
یک راه بیشتر به سوی خدا نیست
کسی که بویی از انسانیت نبرده
خیال میکنه داره دم از خدا میزنه
اون برده ابلیسه
میخواد داعشی باشه ، وهابی باشه ، صوفی باشه و ...
همه شیعیان شاید افرادش خوب نیستند؛ اما مکتب شیعه راه حقه و خیلیهاشون خوبند
صوفی و داعشی ، طریقه ضلالتند و اکثر افرادش بدند! هرچند یک عده فریب خورده نادان هم توشون پیدا میشه که فطرتشون ممکنه خوب باشه
من نه درویشم و نه کسی از خانوادم صوفی هستن ولی شماهایی که میگید این بندگان خدا فساد میکنند
شماهایی که شیعه هستید الان همتون پاکید؟هیچ گناهی نمیکنید؟فساد داره همه جا بیداد میکنه بعد شما توقع دارید اینا پاک باشن؟استغفرالله پیامبر نیستن که عاری از گناه باشن اونا هم انسان هستن و بینشون خوب و بد هست
به نظر من نباید قضاوت کرد
شاید کسایی هم باشن که در این بین از اسم صوفیان استفاده کنند تا وجهشون رو خراب کنند
به نظر من بهترین کار اینه بدون آگاهی کامل کسی رو قضاوت نکنیم و بهشون انگ گناهکار بودن نزنیم
هرکسی یجوری با خدای خودش صحبت میکنه اونا هم این روش رو پیش گرفتن
اتفاقا مشخصه که برده دراویش هستی!
منم یه زمانی خر بودم و طرفدار درویش شدن
سیبیل میزاشتم و الکی گتده .... میکردم
بعدا کارهاشون رو که دیدم پشیمون شدم
فقط میدونم یا کل اشلام الکیه یا حداقل این دراویش مفنگی اسلام نیست
چرا زنها باید دست قطب دراویش که نامحرم هست رو ببوسند؟! و ...
شما معلومه اصلا داخل دراویش و این بزرگواران نبودی که اینجوری نظر میدین و تهمت میزنید، ایا شما واقعا مسلمان هستی که اینجوری بد دهنی میکنی? !! ایا حضرت امیر از این نوع صحبت کردن شما راضی هستن??!!!
اتفاقا تو داری تهمت میزنی
یه سرچ کنی پیدا میکنی
دست بوسی و سجده زنان برای قطب دراویش رو
موافقم
دمت گرم سالار
ماهبت واقعی ثلاث ماهیت دراویشه
اینها زغال را برف جلوه میدند و برف را زغال
فحاشی
غیرت بیجا
فساد و... تو خونشون هست
میشه بیشتر توضیح بدی فحاشی می کنند یعنی چی؟ من شوهرم داره درویش میشهه ولی چیزی نمیدونمدر مورد درویشی
همه ی ایناییو که میگی اول تو خودت پیدا کردی بعد به دیگران میزنی
این موجودات خیلی کثیف و فحاشند
طبق کدام سند معتبر از خدا بترسید
به این سند که دایی من درویشه و آشغاله آشغال آبرو برای ما نگذاشته
تشکر از اقای محمدی لینکهای مفیدی را دادند
دروایش هم مثل ما شیعه هستند وهیچ فرقی ندارنند ....فقط چون با روحانیت مشکل دارنند. این همه تبلیغ سوء درموردشون میشه
درود بر ثلاث درویش که مثل گرگ وحشی سربازها رو با اتوبوس زیر گرفت
ننگ بر ایت الله بهجت!!!!
مرگ بردواریش ادم کش مگه ادم قحطیه که ادم بره بادراویش ادم کش ازدواج کنه که کاسه لیس اسرایل هستند.اصلا دراویش هامثل شیعه هانمیمونند..چون حضرت علی روخدامیدونن واین کفره وازدواج باهوشون صحیح نیست اینها ادم کش هستن
کافر همه را به کیش خود پندارد !
درویش داریم تا درویش. دچار سفسطه شده اید و به اشتباه صفتی را به تمام دراویش تعمیم داده اید .
خوبی؟
گرگ اونی بود که پشت رول بود نه سرباز بیگناه
تو اقای بهجت که پاکترین بود با یه وجشی مست مقایسه میکنی.شفا بده خدا تورو
الان ثلاثتون دارن با گرگ های جهنم حال میکنن درود بفرست
من در روستایی هستم که یک چهارم مردم آن درویش و پیرو فرقه ی کسنزان هستند طبق تحقیقیات من اون ها مراسم هایی رو انجام میدند که به گفته ی خودشون از اصحاب پیام بر بهشون رسیده در ضمن به گفته ی خودشون کار های اون ها دارای سه مرحله است . ۱ (شریعت).۲(طریقت) ۳.(حقیقت)
اون ها بر این با ورند که با رسیدن به مرحله ی حقیقت هیچ چیز از آنها پنهان نمیماند
یعنی اینکه وقتی با هاشون روبرو بشی از صفر تا صدت رو میدونن .اونا با رسیدن به حقیقت می تونن چیز هایی رو ببینن که از چشم انسان های عادی پنهانه
ما دیدیم که اون ها در بعضی از مراسم هاشون چاقو یا بعضی از اجسام تیز رو به بدنشون فرو میکنن .اون میخان با این کار نشون بدن وقتی که به وجود خدا اطمینان داشته باشی و بدونی که در پناه خدا هستی خود خدا کاری میکنه که فرد با آسیب دیدن توسط چاقو و...... متوجه ی دردی نشه البته اون ها ذکر های خاصی هم دارند که در روز های معینی در هفته دور هم دیگر جمع میشوند و آن ها را میخوانند
همه ی ای مطالب از زبان یک درویش گفته شده من فقط اون رو تایپ کردم.
عزيزم كدوم شهري؟؟
با سلام؛ در مورد اطلاع از فرقه صوفیه و دراویش میتوانید این صفحات را مشاهده بفرمایید:
https://telegram.me/n_tasavof
http://www.google.com/search?sitesearch=adyannet.com&q=%D8%AF%D8%B1%D9%8...
..
ممنونم من یک خواستگار درویش دارم.میگوید در زندگی فقط باید شاد بود و شادی کرد.در خانقاه یک پدر دارد که میگوید خود خداست که روی زمین تجلی کرده و اگر تو را با یک نگاه ببیند باطن و ذهنت را میخواند. ولایت امام علی را قبول دارند و کتابهایی در این باب که البته اجازه معرفی بمن را گفت فعلا ندارم.در طول شبانه روز بین ۲-۴ساعت میخوابد.اهل ست کردن شیک پوشی و مد گرایی است اما نه اینکه هرسال لباس نو بخرد همانها را تمیز نگه میدارد و از هر دست لباس روزی استفاده میکند.یکشنبه و پنجشنبه ها بعدظهر تا شب خانقاه میرود .روزهایی هم جشن دارند جدا ازین دو روز که میرود..،
برای کاری که انجام میدهد توضیحی ندارد،میگوید من دیوانه ام.یعنی خودش. میگوید ما و من وجود ندارد همه اوست.. و میگوید بیشتر از این درباره مکتبم اقا اجازه نمیدهد که صحبت کنم !نمیدانم بگویم یکجور تحت هیبنوتیزم قرار گرفته باشه یا نه ؟راست بگوید؟
و البته این اواخر فهمیدم ،فردی است که دروغ دوست ندارد،اما زیر حرفی میتواند بزند و وقتی میگویم چرا؟میگوید جوابی ندارم که به شما بدهم!!!
اهل نماز اول وقت ،روزه، خونه مبل نمیذارن رو زمین میشینند، اما کار و شغل دارد ،کتابهای مخصوصی مطالعه میکند،سه تار میزند، و جوری از تعهد به زن زندگیش صحبت میکند که ادم دلش قند اب میشود خخ.ولی از آن طرف همانطور که گفتم برای کارهای اشتباهش توجیه نمی اورد !
داره سرت شیره میماله
خودت رو آماده کتک خوردن ازش کن!!!!
سلام من در بین اونا هستم افراد ریا کاری هستند به ا313ون جه می گن غمل نمی کنند
با شما کاملا موافقم. وحشی گری اونها را همین چند وقت پیش مجددا دیدیم ، که همچون داعش سربازهای بیچاره رو زیر گرفتن و با کابل به جان ماشین مردم افتادن ! دشمنی آنها با سپاه هم نشانه دیگری از داعش صفتی آنها دارد.
چند گرفتی که دروغ بگی برا سپاه کار مکنی یا بسیج مردم کش یا. اطلاعات که اینجکر دروغ میگی. من هرگز از دراویش دروغ و ریا ندیدم اونها هیچوقت نفع شخصی را به دین خدا ترجیح نمیدن ضمنا اونا هم شیعه دوازده امامی هستند
والا من معتقدم ک باید بیشتر درباره این گروه تحقیق کنن ک واقعا کین حرف دلشون چیه چرا اینقد تعصبین؟
من خودم گنابادي هستم. فقط در يک جمله بگم اين فرقه کاملا انحرافي است. يک چيزي شبيه اعتقادات اسرائيلي. در ظاهر مذهبي هستند ولي در جلسات خصوصي شون همه جور گناهي ميکنن.چند رئيس دارن که بهشون ميگن قطب (خدا) که شما بايد اون رو بپرستي. در -بيدخت گناباد- جايي هست به نام خانقاه که جلسات شون اونجاست. من که نرفتم ولي شنيدم هرکسي رو راه نميدن. اگر خواستي بري اونجا براي تحقيق به ظاهر بگو من علاقه مند به شما هستم. ... سوالاتي بپرس (هم از خودش البته غير مستقيم هم از همسايه هاش) که بفهمي اون پسر يک عضو فعال اين فرقه است يا بر حسب اتفاق در بيدخت زندگي ميکنه. اگه عضو فعال بود حتما جواب ممننففيي بده. البته اين رو بگم که 95 درصد گنابادي ها شيعه و متنفر از اين گروه هستند
من هم موافقم دراویش فرقه کاملا انحرافی هستند شوهرم چند سالی هست که تو این فرقه دراویش گنابادی هست و به خدا و ائمه کفرمیگه خودش و دوستانش از خوردن مشروب و هیچ گناه دیگری واهمه ندارند حتی بزرگانشون اونهارو تشویق به خوردن مشروب میکنند نمازو روزه هم از روزی که وارد این فرقه شده کنار گداشته از نظر این فرقه غسل نماز و روزه واجب نیست کارهاشون همه زد دین وشرع هستش در واقع وقتی درویش میشن تنها کسی رو که قبول دارند فقط قطب دراویش هست حتی خدارو قبول ندارن من با چشمان خودم دیدم واقعا صلاح نیست که با این فرقه ازدواج کنید
ببینید خانم محترمه
فرقه دراویش، یک فرقه بسیار خطرناک و انگلیسی هستش.سند و مدرک بابت این ادعا موجوده الا ماشالا.فقط کافیه یک مقدار اگاهنه تحقیق کنید. گول رفتارهای گاها درویش مسلکی دروایش رو نخورید که کاملا ظاهر سازی هست.افکار بسیار خطرناکی دارن.همیشه از مناظره و بحث با مراجع و علما طفره رفتن چون چیزی برای گفتن ندارن.خلاصه اینکه حتی فکر ازدواج با یک درویش صوفی رو به ذهنتون راه ندین.دوباره تکرار می کنم افکار بسیار خطرناکی دارن.شدیدا از جانب انگلیس حمایت مالی میشن.فقط کافیه یک تحقیق خیلی کوچیک راجع به این فرقه و افکارشون داشته باشید.فکر نکنید جلسات اونها صرفا جلسات مناجات و عبادت با خداوند !!!!
سلام
ممنون آقا حمید از اطلاعاتتون
موفق و موید باشید.
*** به نام خدا ***
از اونجایی که به عنوان یه شیعه نسبت به خواهر خوبمون احساس مسئولیت میکنم، تصمیم گرفتم یه مقاله خوب در مورد این فرقه ضاله جمع آوری کنم تا بتونم به ایشون در تصمیم گیری نهایی کمک کنم
---------------------------
مقدمه:
پیدایش تصوف در اسلام از بزرگترین مصیبتهاست، چرا که با ورود آن، در پایه و اساس اسلام، ویرانی و شکاف ایجاد شد. نقطهی آغازین این مصیبت رهبانیت مسیحی است که برخی از علما را تحت تأثیر قرار داد تا حدی که شریعت را کنار گذاشته، در محرمات غوطهور شدند و واجبات را ترک گفتند و در آخر، به تکدى و استعمال بنگ و افیون متمسک شدند...
-------------
آیا تصوف در اسلام اصالت دارد؟
صوفیان و دراویش به لحاظ قدمت تفرقه افکنی در جهان اسلام همیشه مورد سوء استفادهی ظالمان و جباران تاریخ قرار گرفتهاند. به قول «آیت الله عظمی مرعشی نجفی»، پس از انحراف «سقیفه»، حادثهی پیدایش تصوف از بزرگترین مصیبتها برای اسلام و مسلمین است. نقطهی آغازین این انحراف، رهبانیت مسیحی است که توسط امویان و عمال آنها نظیر «حسن بصری»، «شبلی»، «ابوهاشم کوفی» و ... به جهان اسلام و تشیع سرایت نموده است و پس از قرنها هنوز جباران و ظالمان برای استثمار مسلمین به صوفیان و دراویش امیدوارند.
آقای «برنارد لویس» در سخنرانی خود در بنیاد «نیکسون» ضمن برشماری خصوصیات اهل تصوف، آنان را جایگزین مناسبی برای اسلام رادیکال دانسته و به «بوش» (رییس جمهوری آمریکا) پیشنهاد مینماید برای ارتقای سطح گفتوگو بین آمریکا و جهان اسلام با رهبران بزرگ صوفیه به مذاکره بنشیند. وی خاطر نشان میکند بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است و ایران یکی از کانونهای بزرگ صوفیه در جهان اسلام است. صوفیان را میتوان فرزندان شیطان و مادر تمام فرقههای انحرافی در جهان اسلام دانست زیرا آنها اولین تفرقه افکنان در صفوف مسلمین بوده و اکثر سران فرقههای انحرافی مدتی با دراویش حشر و نشر داشتهاند. به عنوان مثال «میرزا حسین علی نوری» مؤسس فرقهی بهاییت قبل از ادعای نبوت به مدت 2 سال در منطقهی کوهستانی «سلیمانیه» با دراویش زندگی میکرده است.
پیامبر عظیم الشان اسلام از اولین سال بعثت با تشریع عبادات و اعمال اجتماعی اسلام و تأکید بر جهاد در راه خدا و توصیه به فرهنگ کار و تلاش و نهی مسلمین از بی تفاوتی نسبت به فقرا، این پیام اساسی را به جهانیان ابلاغ کرد که در اسلام رهبانیت و چله نشینی، بی مسؤولیتی، گریز از اجتماعات مسلمین، دوری از مسجد و تفرقه، جایی ندارد؛ ولی متأسفانه از صدر اسلام یهود و نصارا با فریب افرادی نظیر حسن بصری و ... خط انحرافی جامعه گریزی، غلّو و صوفیگری را باز نمودند.
امام صادق(علیهالسلام) با قاطعیت اعلام کرد صوفیان و افرادی که به آنها متمایل هستند، دشمنان ما اهل بیت محسوب میشوند و امام رضا(علیهالسلام) با تیزبینی فرمودند کسی به تصوف قائل نمیشود مگر از روی مکر و خدعه، ضلالت و گمراهی و یا جهل و حماقت ولی حاکمانی نظیر معاویه و مأمون عباسی به تقویت این تفکر انحرافی پرداختند.
امام صادق(علیهالسلام) در مورد اولین صوفی (مخترع تصوف یعنی ابوهاشم کوفی) میفرمایند: «انّه کان فاسدَ العقیده جداً و هو الذّی اِبتَدَع مذهباً یقال له التصوف و جَعلَه َمفرّا لعقیدتِه الخبیثه.» یعنی: «همانا او (ابوهاشم) فساد جدی عقیدتی دارد او کسی است که مذهبی را بدعت گذاشت که تصوف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقیدهی خبیث خود قرار داد.»[1]
از امام رضا(علیهالسلام) نیز روایاتی در نکوهش صوفیه وارد شده است که فرمود: «مَن ذُکرَ عِندَه الصوفیه و لَم یُنکرهم بِلسانه و قلبِه فلَیسَ منّا و مَن اَنکَرهم فَکانّما جاهَد الکُفّار بَینَ یدی رسول الله.» امام رضا(علیهالسلام) میفرمایند: «هر کس نزد او از صوفیه سخنی به میان آید و با زبان و دل آنها را انکار نکند از ما نیست و هر کس ایشان را انکار کند مانند این است که در حضور رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) با کفار جهاد نموده است.»[2]
صوفیان برای تفرقه در اجتماعات مسلمین و کاهش نقش مسجد، نماز جمعه و جماعات، عبادتگاههای فردی و خانقاهها را رونق بخشیدند. مشهور است که اولین خانقاه را یک پادشاه مسیحی در «رمله»ی شام ساخت، بر کسی پوشیده نیست که سازندگان خانقاهها هدفی جز تضعیف مساجد نداشتند. چون به همان میزانی که مساجد حرکت ساز و سازنده بودند، خانقاهها نقش تخریبی و تخدیری داشتند. دشمن میدید مساجد محل برگزاری نماز جمعه و جماعت، سازماندهی مجاهدین، طرح مباحث علمی و عقلی و ترویج فرهنگ کار و تلاش است، از این رو با احداث خانقاه در مقابل مساجد به ترویج تفرقه، تنبلی و تن پروری، تکدی، نفی عقل، علم و مقابله با شریعت متعالی اسلام پرداختند.
پایان قسمت 1
دوست عزیز من درویش نیستم ومیتوانم بگویم که در حال حاضر زیاد به دین هم مقید نیستم اگرچه زمانی بسیار در بحث دین ومذهب خیلی مقید بودم اما وقتی مکر ملایان ورهبران دینی حال حاضر ودر ادوار مختلف تاریخی را دیدم پی بردم که این فقط دکان وبازاری برای سر کیسه کردن لایه های مختلف جامعه است . اما در جواب شما که میفرمایید خانقاه ها مراکز مخالف شریعت وباطن واقعی اسلام هستند باید عرض کنم که در شیعه اثنی عشری هم حسینیه وتکایای روضه خوانی همین عمل را انجام میدهند وآن مکانها هم جایی برای فریفتن مردم وکاسبی کردن از گریه وزاری وافسردگی مردم است ومکانی است برای ایجاد تفرقه بین مذاهب اسلامی وتوهین به صحابه شریف رسول اکرم وحتی توهین به خود رسول اکرم پس خواهشا اگر مطلبی مینویسید آزاد منشانه بنویسید و فقط از یک طرف بد نگویید .
هم اکنون در بسیاری ازخانقاهها مفاسد اخلاقی، استعمال بنگ و حشیش، موسیقی، رقص سماع و سایر موارد خلاف شرع رایج است. معمولاً دراویش و اقطاب آنان با درس و بحث، علوم عقلی و تجربی مبارزه کردهاند و به دروغ مدعی کشف، شهود و فنای در حق شدهاند. همچنین بیشتر علمای اصولی و مراجع تقلید با صوفیه مخالفت نموده و مطالبی برضد آنان نگاشتهاند که به چند نمونه، خواهیم پرداخت.
عالم و محقق بزرگ «ملاصدرای شیرازی» در کتاب «کسر اصنام الجاهلیه» در مورد صوفیه مینویسد: «صوفیان تمسک و عمل به قرآن را رها کرده و عقل و شعورخود را تعطیل نمودهاند و به گفتههای غیبی اقطاب نادان خود همچون وحی چنگ زدهاند. این افراد اهل عمل صالح نیستند و خود را غرق غنا، لهو، لعب و شهوات کردهاند، آنان نزد مریدان احمق خود، ادعای وصول الی الله دارند در حالی که خدا میداند آنان فاجر، منافق و دروغگو هستند.»
امام خمینی(رحمة الله علیه) نیز در کتاب «چهل حدیث» در خصوص علم ستیزی دراویش مینویسد: «چون دست دراویش از علوم تهی است، علم را خار طریق و اهل علم را شیطان راه سالک میشمارند. این افراد فهمیده یا نفهمیده پارهای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کردهاند به لفظ مجذوب علی شاه یا محبوب علی شاه حال جذبه و حب دست میدهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خود را دارای مقام ولایت کلّیه دانستهاند که منشأ آن تکبر، جهل و بی استعدادی آنان است.»[3]
آیت الله العظمی مرعشی نجفی میفرمایند: «حادثهی پیدایش تصوف در اسلام از بزرگترین مصیبتهاست، با ورود تصوف در اسلام اساس اسلام ویران شد و در پایههای آن شکاف ایجاد شد. اینجانب پس از بررسیهای بسیار و اندیشهی عمیق در سخنان صوفیان به اهداف آنان پی بردم. من پس از ملاقات با اقطاب صوفیه به این نتیجه رسیدم که نقطهی آغازین این مصیبت رهبانیت مسیحی است که برخی از سنی مذهبان مانند حسن بصری، شبلی، معروف کرخی، طاووس زهری و جنید بغدادی تصوف را از راهبان مسیحی اخذ نمودند و سپس تصوف به تشیع نیز سرایت نمود.»[4]
«علامه طباطبایی» در تفسیر المیزان میفرمایند: «صوفیه براى سیر و سلوک آداب و رسوم خاصى را که در شریعت وجود نداشت به وجود آوردند و راههاى جدیدى را پیوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا این که به جایى رسیدند که شریعت را کنار گذاشته و در محرمات غوطهور شدند و واجبات را ترک کردند و در آخر منتهى به تکدى و استعمال بنگ و افیون شدند که این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده مىشود.»[5]
پایان قسمت 2
تصوف چیست و صوفی کیست؟
تصوف به فرمودهی علامه طباطبایی، جریانی است که توسط خلفای بدعتگرا و تحریفگر اموی پدید آمده است و یک تفکر اجنبی است که به اسلام تحمیل شده است. وی در جلد پنجم تفسیر المیزان، صفحهی (306) آورده است: «تصوفی که در میان مسلمانان ظهور کرد، ریشه در زمان خلفای بنیامیه دارد و این برای آن بود که مانع شوند امامان معصوم مورد رجوع امت اسلامی قرار گیرند. از این رو تصوف معجونی از الهیات تحریف شدهی یهود و نصارا و عقاید بت پرستان زرتشتی و هندی است که با بدعتها، اختراعات و جعلیات شیطانی ترکیب شده تا اسلام ناب محمدی و خط امامت و ولایت را مسدود نماید.»
تصوف توسط بنیامیه به انگیزهی مبارزه با اسلام و راه و روش ائمهی طاهرین مطرح و توسط مخالفان آن ذوات مقدسه نظیر حسن بصری و ابوهاشم کوفی ترویج و حمایت شد و امروز هم توسط جریان شوم فراماسونری[7] و استعمارگران تقویت میشود.علامه «جعفری» معتقد است همان گونه که پیامبران، معصومین و عارفان حقیقی موحد، به سوی کمال مطلق بدون هیچ اختلافی در حرکتاند، برعکس در تصوف هر فرقهای ساز خود را میزند و دچار تفرقه و اختلاف هستند.[8]
صوفی از علم، شرع و عقل بریده و قطب را بالاتر از انبیا و ائمه قرار داده و در مقابل او به سجده افتاده است و خود را سرگرم بدعتها و خرافاتی نظیر خرقه، وصله، دیگ جوش، عشریه، سجده بر قطب، غسلهای جور واجور و مزخرفاتی از این دست نموده است.
تصوف به جای بریدن از ماسوی الله، مریدان را درگیر و مبتلا به ماسوی الله میکند به نحوی که قطبهای حرامخواری مانند: «حسن بصری» (قاضی القضات حجاج بن یوسف)، «نعمت الله ولی» (فئودال بزرگ )، «مست علیشاه شیروانی» و «رحمت علیشاه شیرازی» فراماسونر و «سعادت علی شاه» بیسواد و هم کاسهی «ظل السلطان» را در جایگاه خدایی نشانده و مریدان احمق را امر به سجده به این بتهای انسانی میکند. برعکس عرفا همواره نسبت به طاغوتها بیتوجه و کافر بودهاند و صوفیان همواره مداح و مبلغ طاغوتهای زمان خود بودهاند، چون سر سلسلههای صوفیان یعنی حسن بصری و ابوهاشم کوفی، جیره خوار بنیامیه بوده و این رفتار و رابطه را نهادینه کردهاند.
بزرگ سلسلهی «نعمت اللهی» یعنی «نعمت الله ولی» و فرزندش «شاه خلیل»، افزون بر این که زندگی بسیار اشرافی داشتهاند، در خدمت پادشاهان ایران و هند بوده و مدتی در هندوستان جزو درباریان پادشاه هند به حساب میآمدند. همچنین بعضی از اقطاب فرقهی نعمت اللهیه مورد اعتماد شاهان و شاهزادگان ظالم دوران خود بودهاند که میتوان به رابطهی «میرزا زین العابدین شیروانی» و «میرزا زین العابدین شیرازی» با «فتحعلی شاه» و «محمد شاه» قاجار و «سعادت علیشاه» و «سلطان علیشاه نعمت اللهی» با «ظل السلطان» ظالم و «سراج الملک» اشاره کرد. اقطاب معاصر این فرقه نظیر «رضا علیشاه»، «محبوب علیشاه» و همچنین دکتر «جواد نوربخش» در شاخهی «مونس علیشاهی» علاوه بر رابطهی صمیمی با «محمدرضا پهلوی»، همکاری گستردهای با استعمارگران و گروههای ضد انقلاب داشتهاند.
پایان قسمت 3
بررسی ریشه های تصوف:
طبق تحقیقات مفصلی که محققین مسیحی و مسلمان انجام دادهاند، تصوف معجونی از افکار، عقاید، آداب و رسوم مؤبدان زرتشتی، حبرها و عابدهای یهودی و راهبان مسیحی و آیین میترایی و شبه عرفانهای هندی است و هیچ ربطی به اسلام ندارد. اصولاً تا قرن دوم هجری هیچ نام و نشانی از تصوف و صوفیگری در جهان اسلام مشاهده نمیشود.
«ابوالقاسم قشیری» که اهل سنت و صوفیان او را امام قشیری میخوانند، در «رسالهی قشیریه» صفحهی (289) با صراحت بر عدم وجود تصوف و صوفیگری در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی(علیهالسلام) تأکید نموده است. تنها دو حدیث در «بحارالانوار» جلد (74) صفحهی (91) و «سفینه البحار» جلد (2) صفحهی (58) داریم که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) خبر از ظهور افراد منحرف پشمینه پوش داده است.
علیرغم این که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به طور مکرر فرمودهاند در اسلام رهبانیت و گوشهنشینی نداریم و بر حضور مسلمین در اجتماع و مسؤولیتپذیری تأکید فرمودهاند. متأسفانه در اثر انحراف سقیفه و نفوذ افرادی نظیر «کعب الاحبار» یهودی و «ابو هریره» در دستگاه خلفا و تسلط یهود و نصارا در دستگاه بنیامیه، انحرافهای جدیدی نیز توسط افراد غالی و معاند با ائمهی معصومین آغاز شد که شاخصترین آنها عبارتاند از: «حسن بصری، ابوهاشم کوفی، سفیان ثوری و ...» که به عنوان بانیان صوفیگری به حساب میآیند.
در زمان امام صادق(علیهالسلام) شخصی به نام «عثمان بن شریک کوفی» مشهور به «ابوهاشم کوفی» به عنوان نخستین صوفی مانند رهبانان مسیحی از اجتماع کناره گرفته بود و مانند نصارا به حلول و اتحاد قائل بود. او جامههای پشمینه و درشت پوشیده و به عنوان مخترع تصوف بدعتهای حسن بصری و اربابان اموی او را نهادینه کرد. البته بعضی محققین نظیر «ابوطالب مکی» و «عبداللطیف الطیباوی» بر این عقیدهاند که مذهب تصوف اختراع حسن بصری به سفارش بنیامیه است تا بتوانند به وسیلهی تصوف سیاست ضد امامت و ولایت را در پوشش عرفان آل علی(علیهالسلام) حفظ کنند؛ ولی قول مشهور آن است که ابوهاشم کوفی مخترع تصوف است.
در عصر ابوهاشم کوفی تا دو قرن بعد، تصوف مراحل ابتدایی شکلگیری خود را طی میکرد. تصوف به عنوان یک فرقهی اسلامی از یک نوع زهد افراطی و رهبانیت و فقر اختیاری و ریاضت کشی غیر اسلامی تجاوز نمیکرد. از این رو صوفیان در مساجد و مدارس دینی عقاید فرقهای خود را تبلیغ میکردند تا این که در قرن چهارم اولین خانقاه دراویش که بیشباهت به معابد زرتشتی و صومعههای نصارا نبود، توسط یکی از امیران مسیحی در رملهی شام بنا شد و به این ترتیب صوفیان از مساجد و مدارس دینی جدا شدند و در مقابل مساجد که توسط پیامبر به دستور خداوند متعال ساخته شده بود و برای مسلمین قداست داشت و محل عبادت و بسیج مسلمین در جهاد اکبر و جهاد اصغر بود. اماکنی به اسم خانقاه احداث کردند. خانقاه محل خور و خواب درویشان بیمسؤولیت و تن پرور و فاسد بود.
در هر خانقاه شیخ یا مرشدی عدهای درویش را تحت تربیت داشت که با دریوزگی و گدایی عمر میگذراندند. زمانی نگذشت که در خانقاهها بدعتها و مفاسد زیادی نظیر رقص سماع، شاهد بازی، طنبور و دف نوازی آغاز شد و هرزگی بزرگان خانقاه و صوفیان به بیرون از خانقاه درز نمود.
پایان قسمت 4
صفحهها