سلام من دختری 20 ساله ام و بیماری برص دارم.اکثر اوقات به خاطر بیماریم استرس دارم و عصبی هستم و احساس میکنم از همه دوستام دورم وبا همه فرق میکنم گاهی از زندگی خسته میشم .درس خونم و تلاشم برای یادگیری خوبه اما وقتی به مشکلم فکر میکنم سست میشم و تلاشم کم میشه. نمیدونم چطوری این مشکلم را با کسی که در آینده برای ازدواج انتخاب میکنم مطرح کنم. از این میترسم به خاطر مشکلم آینده خوبی نداشته باشم .لطفا به من بگید با این ترسی که از آینده ام دارم چطور کنار بیام وبیماریم رو چطوری و چه موقع به خواستگارام بگم که بهم ترحم نشه و بفهمم که منو به خاطر خودم میخواد و اون فرد واقعا انسان شریفیه؟
پاسخ سوال:
با سلام از اینکه ما را به عنوان راهنما و محرم خود انتخاب کردهاید تشکر میکنم.
در ابتدا در مورد بیماری که دارید عرض کنم همانطور که خود شما هم میدانید این بیماری، یک مریضی پوستی است که به صورت لکههای سفید رنگ خودش را نشان میدهد که بسته به شدت و ضعف این مریضی ممکن است در فردی کمتر و در فرد دیگر بیشتر باشد که البته تاثیر منفی بر سلامتی فردی که به آن مبتلاست، نمیگذارد و مطمئنا قابل سرایت هم نیست. امّا چه بسا، فردی که دچار این بیماری است، تنها از جهت روحی و روانی تحت تاثیر این بیماری باشد و به نوعی دید و نگاه اطرافیان به او بیشتر او را آزار دهد.
بنابراین در خصوص این بیماری که البته ما نمیدانیم شدت و ضعف آن چگونه است، باید عرض کنم که سعی کنید در ابتدا باور و ایمانتان را بیشتر کنید و از خدای متعال و اهل بیت(ع) بخواهید که از این بیماری رها شوید و یا از آنها بخواهید که حداقل با این بیماری کنار بیایید، البته کنار آمدن با این مسئله نیز بستگی به خود شما دارد که آیا همیشه میخواهید فردی باشید که مدام در حال استرس و اضطراب و اینکه نگران از نگاه اطرافیان نسبت به خودتان باشید؟ یا نه میخواهید دیگر گرفتار این استرس و اضطرابها و نگران نگاههای مردم در مورد خودتان نباشید.
البته سنی که در آن هستید، سنی است که افراد در این سن و سال بیشتر میل به خودآرایی و آراستگی خود دارند و بیشتر نسبت به ظاهر خود حساس میشوند، لذا کوچکترین ناآراستگی، افراد را در این سن آزار میدهد. پس با آگاهی از این ویژگی سنی در خود و اینکه این بیماری نقش منفی در سلامتی جسمی شما ندارد، (چه بسا تنها نگاههای اطرافیان، شما را آزار میدهد؛ به نوعی احساس تحقیر شدن و مورد ترحم واقع شدن از سوی دیگران میشوید.) پس سعی کنید در تقابل با این احساسات(احساس تحقیر شدن و ترحم)، اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید.
به این نکته توجّه داشته باشید که هر انسانی دارای نقاط ضعف و نقاط قوتی است که ممکن است افراد از این نقاط ضعف و قوت خود آگاهی و توجّه داشته باشند یا نداشته باشند. اینگونه نیست که هرانسانی دارای نقاط قوتی باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد.(هرچند از دید دینی، اجتماعی، فرهنگی و حتی از دید روانشناسی این بیماری شما یک نقطه ضعف برای شما نمیتواند باشد؛ بلکه ضعف در ایمان، اخلاق و همچنین ضعف در عزت نفس داشتن میتواند نقطه ضعف شما و هر انسان دیگری باشد.)
بنابراین سعی کنید نقاط قوت خودتان را تقویت کنید که از جمله آن؛ تقویت ایمان و اعتماد به نفس و همچنین تقویت کردن اخلاق خودتان.
تقویت اخلاق میتواند نقش موثری در بالا رفتن اعتماد به نفس شما داشته باشد. (اخلاق خود را به گونهای تقویت کنید که دیگران از اخلاق و منش شما راضی شوند و به نوعی از اخلاق و منش شما انرژی بگیرند و از بودن با شما لذت ببرند.)
* امّا راهکارهای تقویت اعتماد به نفس همراه با تقویت اخلاق؛
- خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید.
- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) برقرار کنید.
- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.
- از تنهایی بپرهیزید.(اگر تنهایی باعث شود که افکار نادرستی به ذهن شما بیاید که خللی در اعتماد به نفس و اخلاق شما بوجود بیاید، از این تنهایی بپرهیزید.)
- در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.
- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه می کند و اجازه نمیدهد که افکار نادرست به ذهنتان ورود پیدا کند.
- درس و تحصیل و همچنین مهارتهای زندگی(اعم از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و کلامی و مهارتهای صنایع دستی و...) خود را تقویت کنید؛ زیرا تقویت مهارتهای زندگی و همچنین تقویت درس و تحصیل باعث میشود که نقاط قوت شما افزایش پیدا کند و به طور غیر مستقیم اعتماد به نفس شما را بالا ببرد.
در مورد همسریابی شما و اینکه این مسئله را چگونه با خواستگارتان مطرح کنید، باید عرض کنم؛ با تقویت مهارتهای زندگی و تقویت نقاط قوتتان و انجام چند راهکار که برای شما بیان میکنم، باعث میشود که به تدریج مورد انتخاب دیگران قرار بگیرید.
* امّا راهکار همسریابی؛
- حضور آراسته در مجالس زنانه
-حضور فعال و سنگین در محافل مردانه با حفظ شؤونات دینی و شرعی
-کوتاه امدن از ملاکهای ترجیحی( بدین معنی که دنبال فرد بیعیب نباشید؛ چون اولا: آدم بی عیب پیدا نمیشود(زیرا همانطور که گفته شد؛ هر آدمی نقاط ضعفی دارد.) و ثانیا: عیب قابل تحمل هم زندگی را به هم نمیریزد.
- عمل به نسخه آیت الله بهجت؛ خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن
امّا در مورد اینکه چه موقع این مسئله را به خواستگارتان بگویید، باید عرض کنم؛ هیچگاه این مسئله را همان اول خواستگاری به خواستگارتان نگویید؛ زیرا هنوز به توافقی دست پیدا نکردید و طرف چیز خاصی از شما نمیداند(یعنی از نقاط قوت و مهارتهای زندگی شما بی خبر است و گفتن این مسئله چه بسا باعث شود، پا پس بکشد.)
بنابراین بهتر است بعد از اینکه بین خودتان به توافق رسیدید، این مسئله را خیلی راحت و بدون استرس و اضطراب از نوع بیماری و شدت و ضعف آن برایشان توضیح بدهید و از ایشان بخواهید که در موردش بیشتر فکر کند و بعد تصمیم بگیرد.
شما نیز هیچگاه نگران تصمیم ایشان و همچنین نگران آینده خود نشوید و سعی کنید نیت خودتان را صاف کنید و با توکل بر خدا و اهل بیت(ع) اقدام کنید.
در آخر نیز امیدوارم با توکل بر خدا و اهلبیتش(ع) زندگی توأم باصفا و آرامشی را تجربه کنید.
با سلام
مطمئن باش که هیچ انسانی نیست که مشکلی نداشته باشه و سالم سالم باشه. دوست عزیز بدون که مشکل تو مشکل خاصی نیست و اگر خیلی ناراحتی ی نگاه به اطرافت بنداز ببین خیلیا از تو بدترن و آرزشون اینه که مثل تو باشن. فقط از خدا کمک بگیر و همیشه از خدا بخواه همسری نصیبت کنه که همه جوره بخادت. منم حساسیت پوستی دارم و بدنم لکه داره ولی خدا رو شکر میکنم که خداوند همسری نصیبم کرده که باعث شده دیگه خودمم به حساسیتم توجهی نکنم. انشالله خوشبخت بشی. توکل کن به خدا ، خدا هوای بندهاشو داره
با سلام.
فقط باید اعتماد بنفس داشته باشید. شما حتما فضایل دیگه ای دارید و باید از این جهت به خود ببالید.
ارتباط با خدا رو بیشتر کنید اون وقت هست که دیگه چیزی ازارتون نمیده.نه نگاه های اطرافیان و نه ناراحتی خودتون.
سلام دوست عزیز
خانمی رو میشناسم که مشکل شمارو داره.
و متاهل هستن ودر عین حال دانشجو و همچنین شاغل هم هستند.
به یاد داشته باشید که گل بی خار فقط خداست.
و خداوند به همه ی بنده هاش بدون استثنا مشکلات ویا بیماریهای جزوی و یاکلی رو داده.
یکی از اقوام ما آقایی هستند با مشکل شما که البته برای ایشون خیلی حاده اما در عین حال به این مشکلشون اهمیتی نداده ونمیدن درحال حاضرهم باوجود سن کمشون عضو هیئت علمی دانشگاه هستن....
سعی کن از لحظات زندگیت بنحو احسن استفاده کنی.
موفق و در پناه حق باشید.
سلام
یکی از دوستان منم این بیماری رو داشت و ازدواج بسیلر خوبی کرد. قبل از ازدواجش به خاطر استرس خیلی شدید شده بود و حالا بعد از 3سال زندگی و بی اهمیت شدن این موضوع براش کاملا خوب شده. پس اصلا نگران نباش و آرامش داشته باش د
یکی از آشنایان منم این بیماری رو داره .. که البته خدا رو متوقف شده ... چند تا لکه توی پوست صورتش بود... اما من خودم برام جالب بود و درباره این بیماری تحقیق کردم.. و تا اونجا که متوجه شدم اضطراب ونگرانی برای شما اصلا خوب نیست .. یه جورایی این بیماری با اضطراب و نگرانی ارتباط داره و یه بیماری خود ایمنی هست .. از طرفی توی احادیث هم دربارش یه چیزایی شنیدم که جالب ترینش در باره پیدایش این بیماری حدیثی بود که نوشته بود اگه در حال سیر بودن غذا بخورین یا در حال جنابت رابطه جنسی برقرار بشه و ... میتونه زمینه ساز این بیماری بشه ... کلا توصیم به شما اینه که اولا خیلی حساس نباش با یه آرایش ملایم هم میتونی بپوشونیش .. بیماری شما اصلا واگیر دار نیست خود ایمینه .. استرست رو توی زندگی کم کن.. مواردی هم بوده که دوباره پوستشون خوب شده ... شنیدم سیر هم تاثیر مثبتی روش داره... توکلت به خدا ...