12:38 - 1393/03/17
وقتی سرم رو بلند کردم و صداش کردم اغوشش رو برام باز کرد ومن رو از میان سایه بلند تنهاییم بلند کرد و گرم ومحکم بغلم کرد اینقدر محکم بغلم کرده بود که اشکام مسابقه گذاشتن که کدوم زودتر بیفتن تو بغلش .اولش دردم گرفت جوری که داشتم به دوست داشتنش شک میکردم اما کم کم احساس کردم هر چی منو محکم تر بغل می کنه بیشتر به قلبش نزدیک تر میشم هر چی به قلبش نزدیک تر میشدم بیشتر میفهمیدم که منو خیلی دوست داره مثل مادری که نمی خواد بچه اش از بغلش بیفته .من وقتی تو بغلشم دیگه هیچی نمی خوام .خدایا وقتی داشتم می سوختم فقط تو اغوشت باز بود /خدایا فقط محکم تر بغلم کن محکمتر........
انجمنها:
http://btid.org/node/30650
لطفاواسه منم دعاکنید
این که میگم دعاکنیدچون خسته شدم وکم اوردم
خدایابرازندگیم معجزه کن..بندت خسته شده بغلش کن..
ممنونم ابجی. بسیار دلنشین و زیبا.
در هنگام سختی خدا همون جایی بود که فکرشم نمی کردم ...در مقابل چشمانم .فقط اشکام امان دیدن نمی دادن.پس بیاییم خوب ببینیم اشک دیگر کافیست..........
ستاره خانم گل خدا خیلی مهربونه اگه چیزی بهمون نمیده مطمئن باش به صلاحمونه اگه هم از چیزی ناراحتمون می کنه داره امتحانمون می کنه ......... خدا بزرگه بزرگتراز دردای ما..............
از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است..
خیلی صدا میکنم ولی جواب نمیده
ان شاالله حاجت روا باشی عزیزم . همه.
خـــدا تنها اسمی است که هر کجا صدایش زدم گفت : جانم !
محکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم تر......
خیلی زیبا بود
ممنونم