باز شدن گره! (حکایتی از مولوی)

04:25 - 1395/03/23

پیرمرد تهی دستی زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم می کرد از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباسش ریخت و پیرمرد گوشه ی آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: ای گشاینده ی گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.

پیرمرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:

من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟!

پیرمرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود

cheekyنتیجه گیری مولانا از این حکایت:

تو مبین اندر درختی یا به چاه

تو مرا بین که منم مفتاح راه

http://btid.org/node/94046

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 10 =
*****
تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

شعر معروفیه از مولوی هم هست.سالها پیش از علامه جعفری تفسیرش رو شنیدم 

تصویر حسین م
نویسنده حسین م در

این شعر از پروین اعتصامی هست و فقط دوبیت آخر نتیجه گیری از مولویه

تصویر Xabatahmadi
نویسنده Xabatahmadi در

پروین اعتصامیه این شعر

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

این شعر از کیست؟

از مولانا یا پروین؟؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

یک وبلاگ اشتباهی زده پروین اعتصامی بقیه هم که الا ماشاالله کپی....

شعر معلومه و معروف 

مال مولاناست عزیز دل

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

نه عزیز این شعر در کتاب پروین اعتصامی هم هست.

بچه که بودم منو داییم این شعر رو از کتاب پروین میخوندیم و میخندیدیم.  چه خاطراتی داریم ما با این شعر ... خخخخ

 

منتها ایا حکایت از مولاناست ، شعر از پروین؟ یا هر دو در این مضامین شعر گفته اند رو نمی دانم. من کتاب شعر مولوی رو ندارم. اگه یکروز کتاب شعر مولوی دستم اومد حتما این شعر رو پیدا می کنم.

از نت هم قبلا سرچ کردم، چیزی دستگیرم نشد. 

ولی بنظرم دیشب که اقای انوشه ادامه شعر را خواندند ، ادامه شعر از مولانا بود؛ نه پروین.... . بنظرم خیلی ادامه شعر قشنگتر از اونچه بود که در خاطرم مانده بود. شاید هم آقای انوشه زیبا بیان کردند.

بهرحال حیف امروز پنجشنبه است وگرنه کتاب شعر مولانا رو از کتابخانه میگرفتم. خخخخ. و به این ابهام پایان میدادم.

 

تصویر چنگیز پنگیز
نویسنده چنگیز پنگیز در

از چنگیز

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

چقدر زیبا بود