افزودن دیدگاه

تصویر به تو از دور سلام

۲۷ شهریور روز «شعر و ادب فارسی» و روز بزرگداشت استاد «شهریار» گرامی باد.

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به "شهریار" شاعر ایرانی اهل تبریز بود که تخلص "شهریار" را زمانی که تهران بود، پس از دو رکعت نماز و تفأل از حافظ گرفت. در فال او آمده بود:
غم غريبي و غربت چو بر نمي‌تابم 
روم به شهر خود و شهريار خود باشم

مهم‌ترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام؛ (سلام به حیدربابا)، است که از معروف‌ترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود.
شهریار در سال ۱٣۴۶ شروع به نوشتن قرآن به خط نسخ کرد و یک سوم آن را به اتمام رساند.
او در سال ۱٣۵٧ با حركت انقلاب همصدا شد و در سال‌های پس از انقلاب اشعار زیادی پیرامون انقلاب، دفاع مقدس و در وصف شخصیت‌هایی مانند امام (ره) و مقام معظم رهبری سرود. اما شهرت او بیشتر به اشعار کم نظیری برمی‌گردد که در مدح حضرت علی (ع) و اهل بیت سروده است.
او یکی از اشعار خود را تقدیم رهبر انقلاب کرده است. در نامه او به رهبر انقلاب آمده است: «بر آستان والای آیت الله خامنه‌ای، ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت می‌نمایم».
رشگم آید كه تو حیدر بابا
بوسی آن دست كه خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
كه خدا بوسد از او دست براست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یك دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محكم
با امامی كه ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
كو نگاهیش به (حیدربابا) ست

و اینک به رسم ادب و به منظور بزرگداشت یاد "شهریار"؛ گزیده ای از اشعار نفیس ایشان را برای علاقمندان به «شعر و ادب پارسی» می آوریم. امید که با هدیه صلواتی به روح ایشان؛ یادشان را گرامی بداریم. «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد»

*** شعر شهریار برای امام زمان (عج)***
دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت
شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت

جمــــال چـــون تو به چشم و نگــاه پاک توان دید
به روی چــون منــی الحــق دریغ چشم و نگاهت

در انتظار تــــو می میـــــرم و در ایــــن دم آخــــر
دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت

خــــدا وبال جــــوانی نهـــد به گـــردن پیـــــــری
تو شهــــریار خمیـــــــدی به زیـــــر بار گنـــاهت

***شعر شهریار در رثای حضرت علی (ع)***
آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: «شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر را خواند» :
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را

برو اي گداي مسكين در خانه‌ي علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من
چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا

بجز از علي كه آرد پسري ابوالعجائب
كه علم كند به عالم شهداي كربلا را

نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را

ز نواي مرغ يا حق بِشِنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

***شعر شهریار در رثای امام حسین (ع)***
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شُست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین

***شعر شهریار در رثای حضرت زینب (س)***
محرم دیر ، خانیم زینب عزاسی
بیزی سسلر حسینین کربلاسی

یولی باغلی قالیب دشمن الینده
داها زوارینین یوق سس- صداسی

( بوگون کرب بلا ویران اولوب دیر )
(حسین أوز قانینا غلطان اولوب دیر )

جهاد میدانی دیر، ملت دایانسین
مسلمان خواب غفلتدن اویانسین

اوجالسین نعره الله اکبر
گرک کافر جهنم ایچره یانسین

( بوگون کرب بلا ویران اولوب دیر )
(حسین أوز قانینا غلطان اولوب دیر )

آنا ! اوغلون شهید اولدی مبارک
شهادتله سعید اولدی ، مبارک

امید جنتین تاپدین ، دا سندن
جهنم ناامید اولدی ، مبارک

( بئله طوی کیم گؤروب دنیاده قاسم )
( طویی یاسه دؤنن شهزاده قاسم )

***شعر شهریار در رثای بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س)***
مقام معظم رهبری زمان ریاست جمهوری یک مسافرتی به تبریز داشتند که برنامه هایشان فشرده بود. شب شعری گذاشته بودند برای شعرا و نهایت لطف ایشان بود که مداح ها و شعرا هم شرکت داشته باشند. بعد از تشریف فرمایی حضرت آقا، استاد شهریار هم تشریف آوردند. حضرت آقا با نهایت احترام، شهریار را بغل دستشان جا دادند و شعر خوانی شروع شد که آخر سر از شهریار پرسیدند که برای امیرالمومنین(ع)، سیدالشهدا(ع) و برای آقا امام زمان(عج) اشعاری از شما دیدیم. برای مادرمان حضرت زهرا(س) کاری نکرده ای؟ ندیدم شعری برای حضرت زهرا(س) از شما، استاد فرمودند که چرا یک شعر دارم برای حضرت زهرا(س) ، آن روز خدمت حضرت آیت الله خامنه ای این شعرشان را خواندند:
 راز شب بود پیکر زهرا
که شب آغوش خاک گشتش جا

راز شب بود بانویی معصوم
که چه او مردی از زمانه نزاد
هیجده ساله بانویی پر شور
که سیاه کرد چهره بیداد
بانویی، که از سخن به محضرعام
ریخت آتش به جان استبداد

بانویی شیردل، دلیر و شجاع
که نمود از حقوق خویش دفاع

گرچه زن بود لیک مردانه
از قیام آتشی عظیم افروخت
شعله ای برکشید از ته دل
که سیاه خرمن ستم را سوخت
درس احقاق حق و دفع ستم
به جهان و جهانیان آموخت

مردم خفته را زخواب انگیخت
آبروی ستمگران را ریخت
 
این شعر را آن شب استاد شهریار به عنوان هدیه برای حضرت آقا خواندند.
 

یاد استاد "شهریار" گرامی و راهشان پر رهرو باد.

یاعلی 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****